1. Apply to endocrine muscularity of disorder, spirit pressing and the multitude that have period syndrome.
[ترجمه ترگمان]اعمال فشار به muscularity غدد درون ریز، فشار روحی و جمعیتی که دارای سندرم پیش از دوره هستند
[ترجمه گوگل]اعمال به عضله غدد درون ریز از اختلال، فشار روح و جمعیت که دارای سندرم دوره است
2. When pressing muscularity every time, I can swim, release oneself, still can carry a figure incidentally.
[ترجمه ترگمان]وقتی هر دفعه اصرار می کنم، می توانم شنا کنم، خود را آزاد کنم، هنوز هم می توانم یک نفر را پیدا کنم
[ترجمه گوگل]در هر زمان فشار دادن عضله سازی، من می توانم شنا کنم، خودم را آزاد کنم، هنوز می توانم تصادفی را انجام دهم
3. Just graduate does psychology press muscularity?
[ترجمه ترگمان]آیا فارغ التحصیل از روان شناسی، muscularity را تحت فشار قرار می دهد؟
[ترجمه گوگل]فقط فارغ التحصیل می کند که روانشناسی عصبی است؟
4. Pressing muscularity is inevitable, doing not have pressure just is strange, this is the life that we are experiencing now.
[ترجمه ترگمان]فشار دادن muscularity اجتناب ناپذیر است، انجام ندادن فشار تنها عجیب است، این همان زندگی است که ما اکنون تجربه می کنیم
[ترجمه گوگل]فشار دادن عضله اجتناب ناپذیر است، انجام فشار کم است عجیب نیست، این زندگی است که ما در حال تجربه در حال حاضر
5. If whether psychology presses muscularity to you can say with oneself the closest person listens?
[ترجمه ترگمان]اگر آیا روانشناسی بیشتر به شما فشار می آورد، می توانید بگویید که نزدیک ترین فرد می شنود؟
[ترجمه گوگل]اگر روانشناسی فشار عصبی برای شما می تواند با خودتان بگوید نزدیک ترین شخص گوش می کند؟
6. Press muscularity besides business research and development outside, professional shortage also is this industry development is short board!
[ترجمه ترگمان]علاوه بر تحقیق و توسعه کسب وکار در خارج از محیط، کمبود حرفه ای نیز این است که توسعه صنعتی هم تراز کوتاهی است!
[ترجمه گوگل]علاوه بر تحقیق و توسعه کسب و کار در عالم خارج، کمبود حرفه ای نیز این صنعت توسعه هیئت مدیره کوتاه است!
7. When the muscularity that should bring to bear on to go up in mattess that is to say, mattess should drop more and produce more supportive power to human body, vice versa.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که the که باید تحمل کنند تا به mattess بروند، to باید بیشتر کاهش یابد و قدرت supportive بیشتری را به بدن انسان تولید کند و بالعکس
[ترجمه گوگل]هنگامی که عضله ای است که باید به آرامش برسد، باید بدانیم که ماتس باید بیشتر شلیک کند و قدرت حمایتی بیشتری را برای بدن انسان تولید کند، برعکس
8. Boy:Muscularity, perhaps is a shape like, very strong, very tall, almost everyone is higher than 180cm.
[ترجمه ترگمان]پسر: muscularity، شاید شکلی مثل، خیلی قوی، خیلی بلند، تقریبا همه بزرگ تر از ۱۸۰ سانتی متر است
[ترجمه گوگل]پسر: Muscularity، شاید شکل شبیه، بسیار قوی، بسیار بلند، تقریبا همه بالاتر از 180cm است
9. And can also make your muscularity .
[ترجمه ترگمان]همچنین می توانید muscularity را نیز بسازید
[ترجمه گوگل]و همچنین می تواند عضله شما را افزایش دهد
10. The test of their leadership's muscularity will be if the coalition can hold together while opposition on both sides of the debate attempt to nibble away at their peeves.
[ترجمه ترگمان]در صورتی که مخالفان در هر دو طرف مناظره تلاش کنند که آن ها را تکه تکه کنند، آزمون رهبری آن ها در صورتی خواهد بود که نیروهای ائتلاف با یکدیگر متحد شوند
[ترجمه گوگل]آزمون عضلانی رهبری آنها اگر ائتلاف بتواند با هم در کنار هم قرار بگیرد در حالی که مخالفان در هر دو طرف از بحث در تلاش برای از بین بردن انگیزه های خود هستند
11. Working study presses muscularity, does fatigue food suggest?
[ترجمه ترگمان]مطالعه کاری muscularity را تحت فشار قرار می دهد، آیا غذای خستگی پیشنهاد می کند؟
[ترجمه گوگل]مطالعه کار فشار عضله، آیا مواد غذایی خستگی نشان می دهد؟
12. When the muscularity that tall flexibility should bring to bear on to go up in mattess namely, mattess should drop more and produce more supportive power to human body, vice versa.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که muscularity که انعطاف پذیری بلند را باید تحمل کرد تا در mattess بالا رود،، باید بیشتر کاهش یابد و قدرت supportive بیشتری را به بدن انسان تولید کند و بالعکس
[ترجمه گوگل]هنگامی که عضله سازی که انعطاف پذیری زیاد باید انجام شود، باید در ماته بلند شود، بدین معنا، ماتس باید بیشتر شلیک کند و قدرت حمایتی بیشتری را برای بدن انسان تولید کند، برعکس
13. It may be his muscularity that gets in the way or just the fact that he has dominated as a slasher and crasher for so many years that he never perfected it.
[ترجمه ترگمان]ممکن است muscularity او باشد که به این شکل می گیرد یا فقط این حقیقت که او به عنوان یک slasher و crasher برای سالیان زیادی تحت سلطه است که هرگز آن را تکمیل نکرده است
[ترجمه گوگل]این ممکن است عصبی شدنش باشد که در راه و یا تنها واقعیتی است که او در سالهای زیادی تحت سلطه و سستی قرار گرفته است و او هرگز آن را کامل نکرده است
14. When trim, Maradona has the imposing muscularity of Sylvester Stallone; when he's having one of his heavier days, he resembles the big-boned one out of Lost.
[ترجمه ترگمان]وقتی که او یکی از روزه ای heavier را داشته باشد، شبیه این است که یکی از one بزرگ را از دست داده باشد
[ترجمه گوگل]زمانی که ترجیح می دهید، مارادونا عضوی از Sylvester Stallone است؛ هنگامی که او یکی از روزهای سنگین تر خود را می گیرد، او به یکی از بزرگان بیرون از غم شبیه است
15. Disciplinary forces around the world, such as Army and police often display muscularity and authority. Hence, it became an excellent icon for people to be associated with.
[ترجمه ترگمان]نیروهای انتظامی در سراسر جهان مانند ارتش و پلیس اغلب muscularity و قدرت را نمایش می دهند از این رو، این یک نماد عالی برای افرادی شد که با آن ها ارتباط داشته باشند
[ترجمه گوگل]نیروهای انضباطی در سراسر جهان مانند ارتش و پلیس اغلب نشان دهنده عضله و قدرت هستند از این رو، این آیکون عالی برای افرادی است که با آن ارتباط برقرار می کنند