معنی : اشفته، پر اشوب
معانی دیگر : نامرتب، در هم ریخته، نامنظم، بی سامان، پر سر وصدا
tumultuary
معنی : اشفته، پر اشوب
معانی دیگر : نامرتب، در هم ریخته، نامنظم، بی سامان، پر سر وصدا
انگلیسی به فارسی
پراشوب، اشفته، پر سر وصدا
مترادف و متضاد
اشفته (صفت)
upset, disturbed, disordered, berserk, messy, disheveled, frenzied, frenetic, phrenetic, turbulent, garbled, frantic, vexatious, tumultuary
پر اشوب (صفت)
stormy, tumultuous, noisy, squally, pell-mell, hurly-burly, tumultuary
کلمات دیگر: