1. The rebel musketry fire was pouring. . . upon our men, who were closing together and rallying under the attack.
[ترجمه ترگمان]شلیک تفنگ ها در میان افراد ما که به هم نزدیک می شدند و در زیر حمله جمع می شدند، هجوم می آوردند
[ترجمه گوگل]آتش سوزی شورشی ریخت بر مردان ما که بسته بودند و تحت حمله قرار داشتند
2. There was still a heavy roll of musketry to our left, and some sharp firing on our right.
[ترجمه ترگمان]هنوز صدای شلیک تفنگ ها در سمت چپ و چند شلیک تیز در سمت راست ما بود
[ترجمه گوگل]هنوز یک رکورد سنگین مسابقه به سمت چپ ما وجود داشت و برخی از شلیک های شدید در سمت راست ما وجود داشت
3. The insurgents did not reply to this musketry, in order to spare their ammunition the fusillade broke against the barricade; but the street, which it filled, was terrible.
[ترجمه ترگمان]شورشیان به این شلیک تفنگ جواب نداد، به دستور شلیک گلوله ها در سنگر، ولی کوچه که آن را پر کرده بود، وحشتناک بود
[ترجمه گوگل]شورشیان به این مسابقات پاسخ ندادند، به منظور تسلیحات مهمات خود، فضیلآه در مقابل مانع از آن شکست خورد؛ اما خیابان، که پر شده بود، وحشتناک بود
4. This firing plan for musketry ensures an infantry unit keeps up a continual barrage of shots against an enemy.
[ترجمه ترگمان]این تیراندازی برای شلیک تفنگ باعث می شود که یک واحد پیاده نظام مانع حمله مداوم به دشمن شود
[ترجمه گوگل]این طرح شلیک برای مسابقات تضمین می کند که یک واحد پیاده نظام، یک انفجار مداوم در برابر یک دشمن را نگه می دارد
5. Cardinal Guard, brave musketry, intrigue, sword, fire and love - all of this game based on the new film does not differ from him.
[ترجمه ترگمان]کاردینال گارد، تیراندازی شجاعانه، شمشیر، شمشیر، آتش و عشق - همه این بازی براساس این فیلم جدید با او فرق ندارد
[ترجمه گوگل]گارد کارتن، موشک شجاع، فتنه، شمشیر، آتش و عشق - تمام این بازی بر اساس فیلم جدید با او متفاوت نیست
6. This blind-man's-buff musketry lasted for a quarter of an hour and killed several panes of glass.
[ترجمه ترگمان]این تفنگ کور کورانه بیش از یک ربع ساعت به طول انجامید و چندین شیشه شیشه را کشت
[ترجمه گوگل]این موشک کریسمس مردانه به مدت یک چهارم یک ساعت و چندین شیشه از شیشه کشته شد
7. They met the same tempest of shell, grape, canister, and musketry, and recoiled.
[ترجمه ترگمان]با همان توفان صدف، انگور و canister و شلیک تفنگ ها مصادف شدند و به قهقرا رفتند
[ترجمه گوگل]آنها همان جارو شوی، انگور، قوطی و مسلسل را دیدند و دوباره به زمین افتادند
8. A blinding flash illuminated the darkness, and the terrible discharge of musketry resounded through the woods.
[ترجمه ترگمان]برقی کور کننده تاریکی را روشن کرد و شلیک وحشتناک شلیک تفنگ ها از میان جنگل به گوش رسید
[ترجمه گوگل]یک فلاش آفتاب تاریک را روشن کرد، و تخلیه وحشتناکی از موشک از طریق جنگل پخش شد
9. The roar of artillery grew more distinct, mingled with the continuous volleys of musketry.
[ترجمه ترگمان]غرش توپخانه از رگبار مداوم تفنگ ها درهم آمیخته بود
[ترجمه گوگل]سر و صدا توپخانه بیشتر متمایز شد، مخلوط با volleys مداوم از musketry
10. But. . . there was severe fighting even after dark, and the sparkle of musketry made a fine display.
[ترجمه ترگمان]اما در آنجا، حتی پس از تاریکی، نبرده ای شدیدی درگرفت، و برقی که از شلیک تفنگ به چشم می خورد، نمایشی زیبا به شمار می آمد
[ترجمه گوگل]ولی حتی پس از تاریکی نیز مبارزه شدید بود و جرقه مسابقات نمایش خوبی داشت
11. Nothing could be heard save the thunder of artillery. . . and the continuous roar of musketry.
[ترجمه ترگمان]جز صدای غرش توپ ها و غرش مداوم شلیک تفنگ ها چیزی به گوش نمی رسید
[ترجمه گوگل]هیچ چیز شنیده نشود و رعد و برق توپخانه نباشد و سر و صدا مستمر از musketry
12. Men had died because an untrained horse had taken fright at the sound of musketry.
[ترجمه ترگمان]مردان به خاطر این که یک اسب تعلیم نیافته از صدای شلیک تفنگ ها وحشت کرده بود، مرده بود
[ترجمه گوگل]مردان به علت داشتن یک اسب بی نظیر در صدای اسلحه، ترس داشتند
13. AFTER RIDING up to the highest point of our right flank, Prince Bagration began to go downhill, where a continuous roll of musketry was heard and nothing could be seen for the smoke.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده باگراتیون پس از آنکه به بالاترین نقطه جناح راست ما رسید، از تپه سرازیر شد و در آنجا صدای شلیک تفنگ ها شنیده شد و هیچ چیز دیده نمی شد
[ترجمه گوگل]پس از رانندگی تا بالاترین نقطه سمت راست ما شاهزاده Bagration شروع به رفتن به پایین، جایی که یک رول پیوسته از موشکی شنیده شده و هیچ چیز برای دود دیده نمی شود
14. The war broke out in north Kosovo of Yugoslavia, the noise of musketry and trench mortar is continuing around.
[ترجمه ترگمان]جنگ در شمال کوزوو از یوگسلاوی خارج شد، و صدای شلیک تفنگ و ملات به اطراف ادامه یافت
[ترجمه گوگل]جنگ در شمال کوزوو یوگسلاوی آغاز شد، سر و صدای مسابقات و ملحق شدن عمودی ادامه دارد