1. Please give me six pennies for this sixpence.
[ترجمه ترگمان]لطفا شش سکه برای این شش پنی به من بدهید
[ترجمه گوگل]لطفا به من شش پنی برای این شش نفره بدهید
2. Wages were sixpence a week within living memory.
[ترجمه ترگمان]Wages شش پنی در یک هفته زنده مانده بود
[ترجمه گوگل]دستمزد در هفته حافظه شانزده برابر بود
3. This one had cost him sixpence, a lot out of his ten shillings a week wages, but it was worth it.
[ترجمه ترگمان]این یکی شش پنس برای او خرج کرده بود، بیش از ده شلینگ حقوق یک هفته حقوق، اما ارزشش را داشت
[ترجمه گوگل]این یکی او را sixpence هزینه، بسیار از ده شیلینگ خود را در هفته دستمزد، اما ارزش آن بود
4. Vermouth is threepence and brandy sixpence!
[ترجمه ترگمان]vermouth سه پنس و براندی است!
[ترجمه گوگل]ورمو سه شبه و شامپانزه برنج است!
5. We will make them work hard for sixpence a day, Though a shilling they deserve if they had their just pay.
[ترجمه ترگمان]ما کاری می کنیم که یک روز شش پنس برای شش پنی کار کنند، هر چند که یک شیلینگ ارزش آن ها را داشتند
[ترجمه گوگل]ما آنها را برای شش تن در روز کار خواهیم کرد، اگر چه شیلینگ آنها سزاوار است که فقط حقوق خود را پرداخت کنند
6. You bet him sixpence he could not eat a maggot and he promptly swallowed a live one and grabbed your tanner.
[ترجمه ترگمان]تو شرط می بندی که من یک کرم پنیر می خورم و او به سرعت یک زندگی زنده را قورت داد و tanner را چنگ زد
[ترجمه گوگل]شما شانزده شصت او را می بندید و او نمیتواند یک قورباغه بخورد و او یک نفر زنده را به سرعت بلعیده و عصا را برداشت
7. It costs five shillings and sixpence to go round, and you need an awful lot of those to mend two acres of roof.
[ترجمه ترگمان]پنج شیلینگ و شش پنی هزینه دارد تا دور شود، و شما به یک عالمه از آن احتیاج دارید که دو جریب سقف را تعمیر کنید
[ترجمه گوگل]این هزینه پنج شیلینگ و sixpence به دور، و شما نیاز به یک مقدار زیادی از کسانی که برای تعمیر دو هکتار سقف
8. Sam Fong had contributed three shillings sixpence to the cause.
[ترجمه ترگمان]سم لر سه شلینگ و شش پنی را به علت آن تقسیم کرده بود
[ترجمه گوگل]سام فانگ سه شیلینگ شش نفره را به علت کمک کرده است
9. Anyway I was given sixpence, fourpence for the papers and tuppence for myself.
[ترجمه ترگمان]به هر حال به من شش پنس داده بود، چهار پنس برای روزنامه ها و tuppence برای خودم
[ترجمه گوگل]به هر حال من برای شصت و شصت و شصت و شصت و شصت و شصت و شصت و شصت و شصت و شصت و شصت و هفتاد و هشتمین رأی خود را به دست آوردم
10. You're fined sixpence for lip.
[ترجمه ترگمان]شما دو پنس برای lip جریمه خواهید کرد
[ترجمه گوگل]شما شصت پوند برای لبها جریمه شده اید
11. In his literary creation of The Moon and Sixpence, Maugham received profound influence from Gauguin and his Tahitian pictures.
[ترجمه ترگمان]در آفرینش ادبی ماه و sixpence، Maugham اثر عمیقی از Gauguin و تصاویر Tahitian دریافت کرد
[ترجمه گوگل]در نوشتن ادبیات ماه و ششپنس، مقه نفوذ عمیقی از گوگن و تصاویر تاهیتی او دریافت کرد
12. Placing a silver sixpence in the bride's left shoe is a symbol of wealth.
[ترجمه ترگمان]قرار دادن یک شیلینگ نقره در کفش چپش نشانه ثروت است
[ترجمه گوگل]قرار دادن یک شش نقره نقره ای در کفش چپ عروس یک نماد ثروت است
13. Seven sixpence times three . Two and nine.
[ترجمه ترگمان] هفت شلینگ - سه شلینگ - سه دو و نه تا
[ترجمه گوگل]هفت ششمین بار سه بار دو و نه
14. But size, like sentiment, can turn a sixpence.
[ترجمه ترگمان]اما اندازه، مانند احساسات، می تواند یک پنی را تبدیل به شش پنی کند
[ترجمه گوگل]اما اندازه، مانند احساسات، می تواند یک شش نفره را تبدیل کند
15. I gave him sixpence yesterday and advised him to save it.
[ترجمه ترگمان]دیروز شش پنی به او دادم و به او توصیه کردم که آن را نجات دهد
[ترجمه گوگل]من دیروز به او شصت پوند دادم و به او توصیه کرد تا آن را نجات دهد