کلمه جو
صفحه اصلی

sleepwalking


معنی : خواب گردی
معانی دیگر : خوابگردی، خوابیده گردی، خوابیده روی، انتقال نومی

انگلیسی به فارسی

خوابگردی


راه رفتن در خواب، خواب گردی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: sleepwalker (n.)
• : تعریف: the act of walking around during sleep; somnambulism.

• act of walking while asleep, somnambulism

مترادف و متضاد

خواب گردی (اسم)
lunacy, sleepwalking, night walking, noctambulism, somnambulism

جملات نمونه

1.
خواب گردی

2. Unresolved or unacknowledged fears can trigger sleepwalking.
[ترجمه فلاحی] ترس های حل نشده یا تایید نشده ، میتوانند آغازگر خوابگردی باشند.
[ترجمه ترگمان]ترس های حل نشده یا unacknowledged می توانند آغازگر sleepwalking باشند
[ترجمه گوگل]ترس های حل نشده یا غیرقابل قبول می توانند راه رفتن با خواب را کنترل کنند

3. He once sleepwalked to the middle of the road outside his home at 1 a. m.
[ترجمه رضا ثوابی] او یکبار در خواب به میان خیابان خارج از خانه اش راه رفت در ساعت یک بامداد .
[ترجمه ترگمان]او یک بار در خواب راه می رفت و در وسط جاده، در خیابان his راه می رفت ام
[ترجمه گوگل]او یک بار به سمت وسط جاده خارج از خانه خود در یک سالگی راه می رفت متر

4. There are enough teachers who sleepwalk through their profession, mindsets clogged with cobwebs.
[ترجمه ترگمان]معلمان کافی وجود دارند که از حرفه خود منحرف می شوند، mindsets که با تار عنکبوت مسدود می شوند
[ترجمه گوگل]معلمان به اندازه کافی وجود دارند که از طریق حرفه ی خود به خواب می روند، ذهنیت ها با سوسمارها مسدود می شوند

5. Gurus offer convenient excuses to sleepwalking traders who need a scapegoat for their losses.
[ترجمه ترگمان]Gurus بهانه مناسب برای راه رفتن به بازرگانانی که به قربانی شدن خود نیاز دارند، ارائه می دهند
[ترجمه گوگل]Gurus پیشنهادات راحت برای سوء استفاده از تلفن همراه معامله گران که به ضرر و زیان آنها نیاز به یک scapegoat

6. She told him she hurt her foot while sleepwalking!
[ترجمه ترگمان]اون بهش گفت که هنگام راه رفتن تو خواب پای اونو اذیت میکنه
[ترجمه گوگل]او به او گفت او درد پا را در حالی که راه رفتن در خواب است صدمه دیده است!

7. Sleepwalking most of the time clock a few minutes to a small range.
[ترجمه ترگمان]حداکثر زمان را در عرض چند دقیقه به یک محدوده کوچک تقسیم کنید
[ترجمه گوگل]راه رفتن بیشتر از زمان خواب، چند دقیقه تا یک محدوده کوچک است

8. Doctors say that sleepwalking is much more commonthan is generally supposed.
[ترجمه ترگمان]پزشکان می گویند که sleepwalking راه رفتن بسیار بیشتر است
[ترجمه گوگل]پزشکان می گویند که راه رفتن در خواب خیلی شایع تر است به طور کلی فرض می شود

9. In general, authorities on sleepwalking agree with her.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، مقامات در رابطه با sleepwalking با او موافق هستند
[ترجمه گوگل]به طور کلی، مقامات در خواباندن با او موافقند

10. A sleepwalking trader buys at 35 and puts in a stop at 3
[ترجمه ترگمان]یک تاجر sleepwalking در سن ۳۵ سالگی خرید می کند و در ساعت ۳ توقف می کند
[ترجمه گوگل]یک معاملهگر راه رفتن در خواب در 35 ساله است و در 3 دقیقه توقف می کند

11. Sleepwalking is one of the disturbances of consciousness that fall in the scope of psychopaths.
[ترجمه ترگمان]Sleepwalking یکی از اختلالات آگاهی است که در حوزه of قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]راه رفتن در خواب یکی از اختلالات آگاهی است که در محدوده روانپزشک قرار دارد

12. It was as if she had made her decision, her momentous decision to marry, sleepwalking.
[ترجمه ترگمان]انگار تصمیمش را گرفته بود و تصمیم گرفته بود ازدواج کند و در خواب راه برود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید او تصمیم خود را، تصمیم مهم خود را برای ازدواج، راه رفتن در خواب است

13. The same principle is at work in the other great invention in this play, Lady Macbeth's sleepwalking.
[ترجمه ترگمان]همین اصل در یک اختراع بزرگ دیگر در این نمایشنامه، لیدی مکبث در حال sleepwalking است
[ترجمه گوگل]همان اصل در کار دیگری در اختراع بزرگ دیگر در این بازی است، لیدای ماکبوت در حالت خوابیدن

14. Sufferers sometimes do things without knowing it during bouts of amnesia, sleepwalking or dream states.
[ترجمه ترگمان]Sufferers گاهی اوقات کارها را بدون دانستن آن در طول کش مکش فراموشی، خواب و یا خواب انجام می دهند
[ترجمه گوگل]بیماران گاهی اوقات انجام می دهند بدون دانستن آن در طول وقایع آمنیازی، راه رفتن در خواب و یا حالت خواب

15. Completely isolated from the physical world, condemned to a sleepwalking and eternal life.
[ترجمه ترگمان]او که کاملا از دنیای فیزیکی جدا شده است، به زندگی در خواب و زندگی ابدی محکوم می شود
[ترجمه گوگل]کاملا از جهان فیزیکی جدا شده، محکوم به خواب رفتن و زندگی ابدی است


کلمات دیگر: