آدام اسمیت
adam smith
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a Scottish economist (b.1723--d.1790).
• (1723-1790) scottish philosopher and political economist (advocator of free market economy)
جملات نمونه
1. Adam Smith was an exponent of free trade.
[ترجمه ترگمان]آدام اسمیت توان تجارت آزاد را داشت
[ترجمه گوگل]آدام اسمیت نماینده تجارت آزاد بود
[ترجمه گوگل]آدام اسمیت نماینده تجارت آزاد بود
2. Adam Smith believed in the virtues of free trade.
[ترجمه ترگمان]ادم سمیث به فضایل تجارت آزاد اعتقاد داشت
[ترجمه گوگل]آدام اسمیت به فضایل تجارت آزاد اعتقاد داشت
[ترجمه گوگل]آدام اسمیت به فضایل تجارت آزاد اعتقاد داشت
3. None of these flaws showed up in the Adam Smith neckties that were ubiquitous in the Reagan administration.
[ترجمه ترگمان]هیچ کدام از این کاستی ها در کراوات های آدام اسمیت که همه جا در دولت ریگان حاضر بودند، ظاهر نشد
[ترجمه گوگل]هیچ کدام از این نقص ها در گردن های آدام اسمیت که در دولت ریگان گسترده بودند، نشان داده شد
[ترجمه گوگل]هیچ کدام از این نقص ها در گردن های آدام اسمیت که در دولت ریگان گسترده بودند، نشان داده شد
4. Adam Smith took a more considered view than most commentators.
[ترجمه ترگمان]آدام اسمیت بیشتر از بیشتر مفسران مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]آدام اسمیت دیدگاه بیشتری را نسبت به اکثر مفسران به دست آورد
[ترجمه گوگل]آدام اسمیت دیدگاه بیشتری را نسبت به اکثر مفسران به دست آورد
5. Essentially for the reason first advanced by Adam Smith in the quotation at the start of this chapter.
[ترجمه ترگمان]اساسا برای دلیل اول توسط آدام اسمیت در این نقل قول در ابتدای این فصل
[ترجمه گوگل]در اصل برای دلیل اول توسط آدام اسمیت در نقل قول در آغاز این فصل پیشرفت کرده است
[ترجمه گوگل]در اصل برای دلیل اول توسط آدام اسمیت در نقل قول در آغاز این فصل پیشرفت کرده است
6. He takes Adam Smith to task for conflating the division of labour in society with the division within the enterprise.
[ترجمه ترگمان]او آدام اسمیت را مسیول تقسیم کار تقسیم کار در جامعه با تقسیم در سازمان می کند
[ترجمه گوگل]او آدام اسمیت را برای رسیدن به تقسیم تقسیم کار در جامعه با تقسیم درون سازمانی می گیرد
[ترجمه گوگل]او آدام اسمیت را برای رسیدن به تقسیم تقسیم کار در جامعه با تقسیم درون سازمانی می گیرد
7. It was Adam Smith, interestingly, who first used industry to refer to manufacturing and other productive activities.
[ترجمه ترگمان]این آدام اسمیت است که برای اولین بار از صنعت برای اشاره به تولید و دیگر فعالیت های تولیدی استفاده کرد
[ترجمه گوگل]آدام اسمیت، جالب توجه بود، که برای اولین بار از صنعت برای اشاره به تولید و سایر فعالیت های تولیدی استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]آدام اسمیت، جالب توجه بود، که برای اولین بار از صنعت برای اشاره به تولید و سایر فعالیت های تولیدی استفاده می کرد
8. Adam Smith made the most explicit statements in support of the idea that education improves the quality of labour and hence raises economic growth.
[ترجمه ترگمان]آدام اسمیت در حمایت از این ایده که آموزش کیفیت کار را بهبود می بخشد و از این رو رشد اقتصادی را افزایش می دهد، most بیان کرد
[ترجمه گوگل]آدام اسمیت، اظهارات واضحتری را در حمایت از این ایده که آموزش و پرورش کیفیت کار را بهبود می بخشد و از این رو رشد اقتصادی را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]آدام اسمیت، اظهارات واضحتری را در حمایت از این ایده که آموزش و پرورش کیفیت کار را بهبود می بخشد و از این رو رشد اقتصادی را افزایش می دهد
9. Adam Smith believed strongly in the virtues of free trade.
[ترجمه ترگمان]آدام اسمیت قویا به فضایل تجارت آزاد اعتقاد داشت
[ترجمه گوگل]آدام اسمیت به شدت به فضایل تجارت آزاد اعتقاد داشت
[ترجمه گوگل]آدام اسمیت به شدت به فضایل تجارت آزاد اعتقاد داشت
10. As Adam Smith observed, it is important that any tax is perceived by the taxpayers to be fair.
[ترجمه ترگمان]همانطور که آدام اسمیت مشاهده کرد، مهم است که هر گونه مالیاتی توسط مالیات دهندگان دریافت شود تا منصف باشند
[ترجمه گوگل]همانطور که آدام اسمیت مشاهده کرد، مهم است که هر مالیاتی توسط مالیات دهندگان درک شود که منصفانه باشد
[ترجمه گوگل]همانطور که آدام اسمیت مشاهده کرد، مهم است که هر مالیاتی توسط مالیات دهندگان درک شود که منصفانه باشد
11. The underlying themes of Adam Smith parallel those of Lord Mansfield, even if there is rarely a coincidence in particulars.
[ترجمه ترگمان]موضوع اساسی آدام اسمیت به موازات لرد منسفیلد است، حتی اگر به ندرت اتفاق جالبی در این مورد وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]تمهای اساسی آدم اسمیت به طور موازی با لرد منصفیلد، حتی اگر به طور مختصر در موارد خاص وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]تمهای اساسی آدم اسمیت به طور موازی با لرد منصفیلد، حتی اگر به طور مختصر در موارد خاص وجود داشته باشد
12. Garrick joined, and Adam Smith, thereby ensuring that Johnson did not always have the discourse his own way.
[ترجمه ترگمان]گریک به او پیوست، و آدام اسمیت، و در نتیجه اطمینان داشت که جانسن همیشه روش خود را به عمل نیاورد
[ترجمه گوگل]گاریچ پیوست و آدام اسمیت، به این ترتیب اطمینان داد که جانسون همیشه گفتار خود را در راه خود ندارد
[ترجمه گوگل]گاریچ پیوست و آدام اسمیت، به این ترتیب اطمینان داد که جانسون همیشه گفتار خود را در راه خود ندارد
13. His friend Adam Smith wrote a tribute to him in a letter to William Strahan, which was subsequently published.
[ترجمه ترگمان]دوستش آدام اسمیت در نامه ای به ویلیام Strahan که بعدا منتشر شد، نامه ای به او نوشت
[ترجمه گوگل]دوست او، آدام اسمیت، در نامه ای به ویلیام Strahan، که بعدا منتشر شد، ادای احترام کرد
[ترجمه گوگل]دوست او، آدام اسمیت، در نامه ای به ویلیام Strahan، که بعدا منتشر شد، ادای احترام کرد
14. Adam Smith thought that specialization had the potential to degrade workers, too.
[ترجمه ترگمان]آدام اسمیت فکر می کرد که تخصصی سازی پتانسیل کاهش کارگران را دارد
[ترجمه گوگل]آدام اسمیت معتقد بود که تخصص نیز ممکن است باعث کاهش کارگران شود
[ترجمه گوگل]آدام اسمیت معتقد بود که تخصص نیز ممکن است باعث کاهش کارگران شود
15. Adam Smith drew from the physiocrats who drew from Locke. Tom Paine and the other "Friends of the People" found in Rousseau a like intermediary.
[ترجمه ترگمان]ادم سمیث از فیزیوکرات ها که از لاک نشئت گرفته بود، بیرون کشید تام پین و دیگر دوستان \"دوستان مردم\" مانند یک واسطه در روسو یافت شدند
[ترجمه گوگل]آدام اسمیت، از فیزیوکرات هایی که از لاک استفاده می کردند، کشید تام پین و دیگر 'دوستان مردم' در روستا، واسطه ای مشابه پیدا کردند
[ترجمه گوگل]آدام اسمیت، از فیزیوکرات هایی که از لاک استفاده می کردند، کشید تام پین و دیگر 'دوستان مردم' در روستا، واسطه ای مشابه پیدا کردند
کلمات دیگر: