کلمه جو
صفحه اصلی

pomeranian


معنی : سگ پشمالوی سیاه پومرانیا، اهل استان 'ژپومرانیا'
معانی دیگر : اهل سرزمین پومرانی، وابسته به پومرانی، پومرانیایی

انگلیسی به فارسی

اهل استان 'ژپومرانیا'، (جانورشناسی) سگ پشمالوی سیاه پومرانیا


پومرانی، سگ پشمالوی سیاه پومرانیا، اهل استان 'ژپومرانیا'


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of a breed of small sturdy dog that has long straight hair and a tail that curves over the back.

• pertaining to pomerania (former province in germany); from pomerania
resident of pomerania (former province in germany); breed of small long-haired dog

مترادف و متضاد

سگ پشمالوی سیاه پومرانیا (اسم)
pomeranian

اهل استان 'ژپومرانیا' (اسم)
pomeranian

جملات نمونه

1. The remaining one-third of Pomeranian farmers had rather larger self-supporting farms and enjoyed a reasonable degree of comfort.
[ترجمه ترگمان]باقیمانده یک سوم کشاورزان مزارع پرورش خود را نسبتا بزرگ تر کرده و از یک درجه راحتی برخوردار بودند
[ترجمه گوگل]بقیه باقی مانده از کشاورزان پومرانی دارای مزرعه خود حمایت بودند و از میزان معقول آسایش برخوردار بودند

2. The Pomeranian is cocky, commanding, and animated as he gaits.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که Pomeranian از بلندی و commanding و به همان اندازه که از نظر قد بلندی می کند، به هیجان می آید
[ترجمه گوگل]Pomeranian در حالی که فرار می کند، لرزان، فرمانده و متحرک است

3. The wonderfully - named Pomeranian Spitzel relaxes in the Bavarian village of Hailing.
[ترجمه ترگمان]The - به نام Pomeranian Spitzel در روستای باواریا از Hailing استراحت می کند
[ترجمه گوگل]Spitzel Pomeranian شگفت انگیز در روستای باواریای Hailing شلوغ است

4. The Pomeranian is a compact, short - backed, active toy dog.
[ترجمه ترگمان]Pomeranian یک سگ اسباب بازی کوچک با پشتوانه کوتاه است
[ترجمه گوگل]Pomeranian یک اسباب بازی اسباب بازی جمع و جور و کوتاه است

5. You made a goddamn vampire Pomeranian?
[ترجمه ترگمان]تو یه خون آشام لعنتی رو درست کردی؟
[ترجمه گوگل]شما Pomeranian خون آشام را ساخته اید؟

6. The dog trainer Laura Nativo carries her Pomeranian, Preston Casanova, at the Pups and Peeps fashion show, held at the Pennsylvania Hotel.
[ترجمه ترگمان]The Nativo، مربی سگ، Pomeranian را، پرستون Casanova، را در نمایش مد pups و Peeps در هتل پنسیلوانیا حمل می کند
[ترجمه گوگل]مربی سگ لورا نااطو، Pomeranian، Preston Casanova را در نمایشگاه مد و لباس Pups و Peeps در پنسیلوانیا برگزار می کند

7. A Pomeranian is a dog breed which originates from the Pomerania region, and are covering the north west of Poland and north east of Germany.
[ترجمه ترگمان]A یک نژاد سگی است که از ناحیه پومرانی سرچشمه می گیرد و شمال غرب لهستان و شمال شرقی آلمان را پوشانده است
[ترجمه گوگل]Pomeranian یک نژاد سگ است که از منطقه Pomerania سرچشمه می گیرد و در شمال غرب لهستان و شمال شرقی آلمان قرار دارد

8. Yet it was clear that intensive farming was not possible on the poor Pomeranian soil.
[ترجمه ترگمان]با این حال مشخص بود که کشاورزی متمرکز در خاک Pomeranian فقیر امکان پذیر نیست
[ترجمه گوگل]با این حال مشخص شد که کشاورزی فشرده در خاک پومرانی فقیر امکان پذیر نیست

9. She threw up her hands in mock horror as the little pomeranian ran yapping among the guests.
[ترجمه ترگمان]با وحشت ساختگی دست هایش را بالا آورد و در میان مهمانان زوزه کشان به راه افتاد
[ترجمه گوگل]او دستانش را در ترس وحشت فریاد زد چون پومرانی کوچولو در میان مهمان ها زد

10. While having lunch in Lan Kwai Fong after the dog walk, I noticed another boy Pomeranian.
[ترجمه ترگمان]در حالی که بعد از صرف ناهار در Lan رودخانه کوای بعد از پیاده روی سگ، متوجه شدم که یک پسر دیگر به نام Pomeranian
[ترجمه گوگل]در حالی که در Lan Kwai Fong ناهار داشتم پس از پیاده روی سگ، متوجه شدم پسر دیگری Pomeranian

11. As Bosnia burned, Lord Hurd's view was similar to that of Otto von Bismarck's more than a century earlier when he declared that the Balkans were not worth the bones of a single Pomeranian grenadier.
[ترجمه ترگمان]همانطور که بوسنی آتش گرفت، دیدگاه لرد هرد همانند یک قرن پیش از آن زمانی بود که او اعلام کرد که بالکان به ارزش استخوان های یک نارنجک انداز single ارزش ندارد
[ترجمه گوگل]دیدگاه لرد هورد همانطور که در بوسنی سوزانده شده بود، بیش از یک قرن پیش از آن، مشابه اوتو اوون بیسمارک بود، اعلام کرد که بالکان به ارزش یک استخوان یک گرزای پومرانی نیستند


کلمات دیگر: