کلمه جو
صفحه اصلی

deglaze

انگلیسی به فارسی

افتاب


انگلیسی به انگلیسی

• remove the glaze from (porcelain, pottery); dilute remainings of cooked meat in wine or water in a pan to make a sauce or gravy

جملات نمونه

1. Deglaze pan with Armagnac and continue cooking for 30 seconds.
[ترجمه ترگمان]ماهی تابه بریزید و به مدت ۳۰ ثانیه به پخت ادامه دهید
[ترجمه گوگل]پگ Deglaze با Armagnac و ادامه دادن به آشپزی به مدت 30 ثانیه

2. Quickly deglaze roasting pan with wine, scraping up the brown bits. Strain into sauce.
[ترجمه ترگمان]به سرعت ماهی تابه سرخ را با شراب سرخ می کردند و تکه های قهوه ای را خراش می دادند سس به سس
[ترجمه گوگل]به سرعت قهوه کوره را با شراب بجوشانید، باریک های قهوه ای را سوزانید سس را به سس اضافه کنید

3. Deglaze pan with wine, stirring with a wooden spoon to loosen food particles.
[ترجمه ترگمان]ماهی تابه را با آب مخلوط کنید و با یک قاشق چوبی حرکت کنید تا ذرات غذا را شل کنید
[ترجمه گوگل]پودر زرده تخم مرغ با شراب، با قاشق چوبی مخلوط کنید تا ذرات غذایی را از بین ببرید

4. Deglaze pan with nut-brown ale and reduce liquid by half.
[ترجمه ترگمان]ماهی تابه قهوه ای با آبجو قهوه ای - قهوه ای و نصف مایع را به نصف کاهش دهید
[ترجمه گوگل]پودر زرده تخم مرغ با روغن زیتون قهوه ای و مایع را به نصف کاهش دهید

5. I rarely use sherry, preferring vermouth for a cleaner taste, or brandy to deglaze any juices.
[ترجمه ترگمان]من به ندرت از شری استفاده می کنم، برای چشیدن مزه تر و براندی، شراب را ترجیح می دهم
[ترجمه گوگل]من به ندرت از شریر استفاده می کنم، ترجیح می دهم ورمو برای طعم پاکیزه، یا براندی برای دفع هر گونه آبمیوه

6. Add the tarragon from inside the birds to the juices in the roasting pan and deglaze with a little vermouth.
[ترجمه ترگمان]the را از داخل پرندگان به the در ماهی تابه سرخ و deglaze با کمی vermouth اضافه کنید
[ترجمه گوگل]تهرگون را از داخل پرندگان به آبمیوه ها در پخت کباب کنید و با یک ورموایت کوچک کمی حرارت دهید

7. Plenty of chefs don't touch food (they conceptualize: their minions mince the shallots and deglaze the saucepans), but I still have one niggling question: Who accidentally drinks antifreeze?
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آشپزهای آن به غذا دست نمی زنند (آن ها تصور می کنند: minions their را mince و saucepans را deglaze)، اما من هنوز یک سوال niggling دارم: چه کسی به طور تصادفی ضد یخ ها را می نوشد؟
[ترجمه گوگل]بسیاری از سرآشپزها مواد غذایی را لمس نمی کنند (آنها مفهوم می کنند: ماریان های آنها را می خورند و صدف ها را گلابی می کنند)، اما من هنوز یک سوال نابهنگام دارم: چه کسی به طور تصادفی نوشیدنی ضد یخ می دهد؟


کلمات دیگر: