کلمه جو
صفحه اصلی

rumour


معنی : شایعه، چغلی، چو، شایعه گفتن و یا پخش کردن
معانی دیگر : rumor شایعه

انگلیسی به فارسی

( rumor ) شایعه، شایعه گفتن و یا پخش کردن


شایعه، چو، چغلی، شایعه گفتن و یا پخش کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a spelling of

• gossip, hearsay (alternate spelling for rumor)
a rumour is a piece of information that may or may not be true, but that people are talking about.
if something is rumoured to be true, people are suggesting that it is true, but they do not know for certain.

مترادف و متضاد

شایعه (اسم)
buzz, hearsay, grapevine, rumor, rumour

چغلی (اسم)
tale, denunciation, delation, rumble, rumor, rumour

چو (اسم)
rumor, rumour

شایعه گفتن و یا پخش کردن (فعل)
rumor, rumour

جملات نمونه

1. They were quick to disavow the rumour.
[ترجمه ترگمان]ان ها به سرعت از شایعه دست برداشتند
[ترجمه گوگل]آنها سریع شایعه را رد کردند

2. It was the kind of rumour that it is impossible to refute.
[ترجمه ترگمان]این نوعی شایعه بود که نمی توان آن را تکذیب کرد
[ترجمه گوگل]این نوع شایعه بود که غیر قابل انکار بود

3. The rumour is without foundation in fact.
[ترجمه ترگمان]شایعه بدون پایه و اساس وجود داره
[ترجمه گوگل]این شایعه بدون هیچ پایه ای است

4. Each new rumour added fresh impetus to the smear campaign.
[ترجمه ترگمان]هر گونه شایعات تازه، انگیزه تازه ای برای کمپین لکه دار ساخت
[ترجمه گوگل]هر شایعه جدید، انگیزه تازه ای برای کمپین اسمیر اضافه کرد

5. The government issued an official denial of the rumour.
[ترجمه ترگمان]دولت این شایعه را تکذیب کرد
[ترجمه گوگل]دولت رسما انکار این شایعه را صادر کرد

6. I should like to know who put that rumour about.
[ترجمه ترگمان]می خواهم بدانم این شایعه درباره چه کسی بود
[ترجمه گوگل]من می خواهم بدانم که این شایعه چیست؟

7. Many of the stories are based on rumour.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این داستان ها براساس شایعه هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از داستانها بر اساس شایعه هستند

8. I heard a rumour that they are getting married.
[ترجمه ترگمان]شنیدم که شایعه شده که دارن ازدواج می کنن
[ترجمه گوگل]شنیده ام که آنها ازدواج می کنند

9. To start a rumour for me might not hurl away on my election.
[ترجمه ترگمان]برای شروع یک شایعه برای من ممکن است که در انتخابات شکست نخورم
[ترجمه گوگل]برای شروع یک شایعه برای من ممکن است در انتخابات من را از بین ببرد

10. Rumour has it that he was murdered.
[ترجمه ترگمان]شایعه شده که به قتل رسیده
[ترجمه گوگل]شایعه این است که او کشته شد

11. There's a rumour floating about the office that she's leaving.
[ترجمه ترگمان]شایعاتی در اطراف دفتر وجود دارد که او دارد از اینجا می رود
[ترجمه گوگل]شایعه ای در مورد دفتر که او را ترک می کند وجود دارد

12. The rumour was fabricated by the enemy radio station.
[ترجمه ترگمان]این شایعه توسط ایستگاه رادیویی دشمن ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]این شایعه توسط ایستگاه رادیویی دشمن ساخته شد

13. The Washington rumour mill suggests that the president secured his narrow majority only by promising all sorts of concessions.
[ترجمه ترگمان]کارخانه شایعه واشینگتن حاکی از آن است که رئیس جمهور تنها با وعده دادن به همه نوع امتیاز، اکثریت محدود خود را به دست آورده است
[ترجمه گوگل]کارخانه شایعه واشنگتن نشان می دهد که رئیس جمهور، اکثریت باریک خود را تنها با وعده دادن به انواع امتیازات، تأمین می کند

14. The rumour is that there is a sequel to the movie in the works[Sentence dictionary], although this has not been confirmed.
[ترجمه ترگمان]این شایعه این است که فیلم یک دنباله از فیلم در آثار [ جمله لغت نامه ] وجود دارد، اگرچه این موضوع مورد تایید قرار نگرفته است
[ترجمه گوگل]شایعه این است که دنباله ای از فیلم در آثار [Dictionary dictionary] وجود دارد، اگر چه این تایید نشده است

15. I heard a rumour that she'd been seeing Luke Harrison.
[ترجمه ترگمان]شایعه ای شنیدم که او با لوک هریسون را ملاقات کرده بود
[ترجمه گوگل]شنیده ام که او لوک هریسون را دیده است


کلمات دیگر: