1. Despite its apparent mutability, E. coli does have the power to protect its genetic integrity.
[ترجمه ترگمان]با وجود تغییرپذیری ظاهری آن، ای coli دارای قدرت حفاظت از تمامیت ژنتیکی خود است
[ترجمه گوگل]با وجود تغییر پذیری ظاهری، E coli توانایی حفاظت از یکپارچگی ژنتیکی خود را دارد
2. Newspeak, doublethink, the mutability of the past.
[ترجمه ترگمان]گفتار جدید، دوگانه باوری، تغییرپذیری گذشته
[ترجمه گوگل]Newspeak، دوبرابر کردن، تغییر پذیری از گذشته
3. The mutability of the past is the central tenet of Ingsoc.
[ترجمه ترگمان]تغییرپذیری گذشته مفهوم اصلی اینگساک است
[ترجمه گوگل]تغییر پذیری از گذشته، اصل اصلی Ingsoc است
4. The mutability of the Point class creates a documentation burden for every method that accepts a Point parameter or returns a Point.
[ترجمه ترگمان]تغییرپذیری گروه نقطه، بار مستندسازی را برای هر روشی که یک پارامتر نقطه را می پذیرد یا یک نقطه را بر می گرداند، ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]تغییرپذیری کلاس Point یک بار اسنادی را برای هر روشی که یک پارامتر Point را می پذیرد یا یک نقطه را بازگرداند، ایجاد می کند
5. Apart from the intrinsic mutability of influenza viruses, other factors could alter the severity of current disease patterns, though in completely unknowable ways, if the virus continues to spread.
[ترجمه ترگمان]صرف نظر از تغییرپذیری درونی ویروس های آنفولانزا، عوامل دیگری می توانند شدت الگوهای بیماری فعلی را تغییر دهند، اگر چه به طور کامل قابل شناخت است، اگر ویروس گسترش یابد
[ترجمه گوگل]به غیر از تغییرپذیری ذاتی ویروسهای آنفلوانزا، عوامل دیگر می توانند شدت الگوهای بیماری فعلی را تغییر دهند، هرچند که به طور کامل قابل تشخیص نیست، اگر ویروس همچنان گسترش یابد
6. Objective To study the mutability of ultra sodium pyrosulfite intake on ultrastructure changes and spermatogonium mice testis.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تغییرپذیری مصرف سدیم بیش از حد در تغییرات ultrastructure و spermatogonium موش بیضه
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه تغییرپذیری مصرف بیش از حد سدیم پیروسولفیت در تغییرات فراشناختی و بیضه موشهای اسپرماتوگنیوم است
7. Python also has a concept of mutability and immutability: a tuple, for example, is an immutable list.
[ترجمه ترگمان]همچنین پایتون دارای یک مفهوم تغییرپذیری و تغییر پذیری است: یک چند تایی، یک فهرست تغییر ناپذیر است
[ترجمه گوگل]پایتون دارای مفهوم تغییرپذیری و غیر قابل تغییر است: برای مثال، یک مرتبه یک فهرست غیر قابل تغییر است
8. Apart from the intrinsic mutability of influenza viruses, other factors could alter the severity of current disease patterns, though in completely unknowable ways.
[ترجمه ترگمان]صرف نظر از تغییرپذیری درونی ویروس های آنفولانزا، عوامل دیگری می توانند شدت الگوهای بیماری فعلی را تغییر دهند، اگرچه به طور کامل قابل شناخت هستند
[ترجمه گوگل]به استثنای تغییرپذیری ذاتی ویروسهای آنفولانزا، عوامل دیگر می توانند شدت الگوهای بیماری فعلی را تغییر دهند، هر چند به روش های کاملا غیر قابل تشخیص
9. The oral media have accustomed people to continual and infinitely practicable mutability.
[ترجمه ترگمان]رسانه های شفاهی مردم را به تغییرپذیری مستمر و بی نهایت عملی عادت داده اند
[ترجمه گوگل]رسانه های شفاهی مردم را به تغییر پذیری مداوم و بی نهایت عملی تبدیل کرده اند
10. Combinations of these agents are administered to counteract the virus's inherent mutability, but that strategy does not always ward off resistance to the medicines, including the protease inhibitors.
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از این عوامل برای خنثی کردن تغییرپذیری ذاتی این ویروس انجام می شود، اما این استراتژی همیشه مقاومت در برابر داروها از جمله بازدارنده های پروتئاز را دفع نمی کند
[ترجمه گوگل]ترکیبی از این عوامل برای مقابله با تغییرپذیری ذاتی ویروس تجویز می شود، اما این استراتژی همیشه از مقاومت در برابر داروها، از جمله مهار کننده های پروتئاز جلوگیری نمی کند
11. The former building and Mycenaean civilization has been disappeared together. There are only fragments of wall, megalith and steps left. They go down to the mutability of history.
[ترجمه ترگمان]ساختمان سابق و تمدن (مسینی)با هم ناپدید شده اند فقط تکه هایی از دیوار، megalith و چند پله باقی مانده آن ها به تغییرپذیری تاریخ ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]ساختمان پیشین و تمدن Mycenaean با هم ناپدید شده اند تنها قطعاتی از دیوار، megalith و مراحل چپ وجود دارد آنها به تغییر پذیری تاریخ می روند
12. For example, writing high-performance, correct multithreaded code is difficult in object-oriented languages because of the myriad mutability mechanisms.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، نوشتن با عملکرد بالا، کد multithreaded صحیح در زبان های شی گرا مشکل است، به دلیل مکانیسم های ناپایداری myriad
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، نوشتن کد با کارایی بالا، کد های چندگانه درست در زبان های شی گرا دشوار است به دلیل مکانیسم های بی نظیر تغییر پذیری
13. That definition is revealing the science, the assumption, the explanation, the prediction, the verification and the mutability of the scientific hypothesis' characters.
[ترجمه ترگمان]این تعریف علم، فرض، توضیح، پیش بینی، تایید و تغییرپذیری ویژگی های فرضیه علمی را آشکار می کند
[ترجمه گوگل]این تعریف علم، فرض، توضیح، پیش بینی، تأیید و تغییر پذیری شخصیت های علمی را آشکار می سازد
14. The scale of urban population has become one of the most important research fields in urban science because of its mutability and the importance of determining it.
[ترجمه ترگمان]مقیاس جمعیت شهرها به دلیل تغییرپذیری و اهمیت تعیین آن، به یکی از مهم ترین حوزه های تحقیقاتی در علوم شهری تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]مقیاس جمعیت شهری به دلیل تغییرپذیری آن و اهمیت تعیین آن، یکی از مهمترین زمینه های تحقیقاتی در علم شهری است