بازار
bazar
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• outdoor sale, market; fair
جملات نمونه
1. Chokoria Sunderban, an 1000-hectare mangrove forest in Cox's Bazar, has been totally destroyed.
[ترجمه ترگمان]Chokoria Sunderban، جنگلی ۱۰۰۰ هکتاری در بازار کاکس، به طور کامل نابود شده است
[ترجمه گوگل]Chokoria Sunderban، یک جنگل انبوه 1000 هکتار در بازار کوه، کاملا تخریب شده است
[ترجمه گوگل]Chokoria Sunderban، یک جنگل انبوه 1000 هکتار در بازار کوه، کاملا تخریب شده است
2. I was in the native bazar, looking for something unusual.
[ترجمه ترگمان]من در the بومی بودم و دنبال یه چیز غیر عادی می گشتم
[ترجمه گوگل]من در بازار بومی بودم، به دنبال چیزی غیر معمول بودم
[ترجمه گوگل]من در بازار بومی بودم، به دنبال چیزی غیر معمول بودم
3. Cox's Bazar, 260 miles southeast of the capital Dhaka, is Bangladesh's main tourist resort but attracts only a few thousand foreign tourists each year because it is poorly maintained.
[ترجمه ترگمان]بازار \"کاکس\"، ۲۶۰ مایل جنوب شرقی پایتخت داکا، یک اقامتگاه گردشگری اصلی در بنگلادش است، اما هر ساله تنها چند هزار گردشگر خارجی را جذب می کند، زیرا نگهداری آن ضعیف است
[ترجمه گوگل]بازار ککس، 260 کیلومتری جنوب شرقی داکا پایتخت بنگلادش، اما تنها چند هزار گردشگر خارجی را در سال جاری جذب می کند، زیرا کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]بازار ککس، 260 کیلومتری جنوب شرقی داکا پایتخت بنگلادش، اما تنها چند هزار گردشگر خارجی را در سال جاری جذب می کند، زیرا کاهش یافته است
4. "Bazar" is Arabic, meaning the tomb of a holy spirit.
[ترجمه ترگمان]\"بازار\" عربی است، به معنای مقبره یک روح مقدس است
[ترجمه گوگل]'بازار' عربی است، یعنی آرامگاه یک روح مقدس است
[ترجمه گوگل]'بازار' عربی است، یعنی آرامگاه یک روح مقدس است
5. Finally, Bazar is playing an important role in pushing the development of Uyghur society and meantime social development is also promoting the involvement of Bazar.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، بازار نقش مهمی در پیشبرد توسعه جامعه اویغور ایفا می کند و در عین حال توسعه اجتماعی نیز مشارکت بازار را ترویج می کند
[ترجمه گوگل]در نهایت، بازار نقش مهمی در تحریک جامعه ی اویغور دارد و در عین حال توسعه اجتماعی نیز درگیر شدن در بازار است
[ترجمه گوگل]در نهایت، بازار نقش مهمی در تحریک جامعه ی اویغور دارد و در عین حال توسعه اجتماعی نیز درگیر شدن در بازار است
6. He makes the painting charity bazar for disable and sick person's foundation for many times, the devastating floods of the Yangtze River in1998 to paint sale.
[ترجمه ترگمان]او باعث می شود که بازار خیریه نقاشی - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]او چندین بار نقاش خیریه را برای بنیاد غیرفعال و بیماری بیمار می سازد؛ سیل های ویرانگر رودخانه یانگ تت در سال 1998 به منظور نقاشی فروش
[ترجمه گوگل]او چندین بار نقاش خیریه را برای بنیاد غیرفعال و بیماری بیمار می سازد؛ سیل های ویرانگر رودخانه یانگ تت در سال 1998 به منظور نقاشی فروش
7. To Uyghur people, Bazar means the guarantee for material exchange as well as being a pillar of their spiritual mind.
[ترجمه ترگمان]در مورد مردم اویغور، بازار به معنای ضمانت تبادل مواد و نیز ستون ذهن معنوی آن ها است
[ترجمه گوگل]به مردم اویغور، بازار به معنی تضمین مبادله مواد و همچنین یک ستون ذهن معنوی آنها است
[ترجمه گوگل]به مردم اویغور، بازار به معنی تضمین مبادله مواد و همچنین یک ستون ذهن معنوی آنها است
8. The country's main port, Chittagong, was crippled and the entire salt producing industry around Cox's Bazar destroyed.
[ترجمه ترگمان]بندر اصلی این کشور چیتاگونگ به زمین افتاد و کل صنعت تولید نمک در اطراف بازار کاکس نابود شد
[ترجمه گوگل]بندر اصلی کشور، چیتاگونگ، فلج شد و کل صنعت تولید نمک در اطراف بازار کوکس تخریب شد
[ترجمه گوگل]بندر اصلی کشور، چیتاگونگ، فلج شد و کل صنعت تولید نمک در اطراف بازار کوکس تخریب شد
9. Surrounded by the majestic Himalaya, Sherpas walk along a stone wall in the verdant hillside village of Namche Bazar, Nepal, a last stop on the way to Mount Everest.
[ترجمه ترگمان]Sherpas که توسط هیمالیا احاطه شده است، در امتداد یک دیوار سنگی در روستای تپه سرسبز تپه of نپال که آخرین توقف در راه کوه اورست است، به راه خود ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]Sherpas در اطراف هیمالیا با شکوه، در کنار یک دیوار سنگی در روستای تپه ای از Namche Bazar، نپال، آخرین توقف در راه Mount Everest، راه می رود
[ترجمه گوگل]Sherpas در اطراف هیمالیا با شکوه، در کنار یک دیوار سنگی در روستای تپه ای از Namche Bazar، نپال، آخرین توقف در راه Mount Everest، راه می رود
10. The authorities had already issued storm warnings for the area and thousands of people have taken cover in shelters in the Cox's Bazar district.
[ترجمه ترگمان]مقامات پیش از این اخطارهای طوفان را برای این منطقه صادر کرده بودند و هزاران نفر از مردم در پناهگاه های بازار کاکس پنهان شده اند
[ترجمه گوگل]مقامات قبلا هشدار طوفانی برای منطقه صادر کرده اند و هزاران نفر در پناهگاه ها در ناحیه بازرگانی کاکس پوشش داده شده اند
[ترجمه گوگل]مقامات قبلا هشدار طوفانی برای منطقه صادر کرده اند و هزاران نفر در پناهگاه ها در ناحیه بازرگانی کاکس پوشش داده شده اند
کلمات دیگر: