1. moral suasion
برانگیزش وجدان یا حس مسئولیت اخلاقی
2. Writers reached for a means suasion and began to use emotion to confirm beliefs.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان به این ابزار دست یافتند و شروع به استفاده از احساسات برای تایید عقاید خود کردند
[ترجمه گوگل]نویسندگان به دنبال راهی برای رسیدن به هدف و شروع به استفاده از احساسات برای تایید اعتقادات بودند
3. The relationship was open, and the suasion was gradual and systemic.
[ترجمه ترگمان]رابطه باز بود و suasion تدریجی و فراگیر بود
[ترجمه گوگل]این رابطه باز بود و قیاس تدریجی و سیستمیک بود
4. Nonplan investment was prevented through moral suasion—industry associations in Japan and Korea were highly cohesive and effective—as well as financing constraints for anyone not inside the plan.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری Nonplan از طریق انجمن های اخلاقی suasion - صنعتی در ژاپن و کره به شدت یکپارچه و موثر بود - و همچنین محدودیت های مالی برای هر کسی که در این طرح نبود
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری های غیرقانونی از طریق اتحادیه های صنفی صنفی در ژاپن و کره انجام شد و به شدت منسجم و موثر و همچنین محدودیت های تامین مالی برای هرکسی که در داخل این طرح نبود، بود
5. Awareness and education, using knowledge and moral suasion to change behaviour, is a third.
[ترجمه ترگمان]آگاهی و آموزش، با استفاده از دانش و اصول اخلاقی برای تغییر رفتار، یک سوم است
[ترجمه گوگل]آگاهی و آموزش و پرورش، با استفاده از دانش و اخلاق برای تغییر رفتار، یک سوم است
6. Confucianism may have restrained some rulers, but the restraint rested purely on the moral suasion of a religious idea, not on independent legal principle.
[ترجمه ترگمان]Confucianism ممکن است برخی از حاکمان را مهار کرده باشند، اما این محدودیت صرفا بر اصول اخلاقی یک ایده مذهبی استوار است، نه اصل قانونی مستقل
[ترجمه گوگل]کنفوسیوس گرایی ممکن است بعضی حاکمان را محدود کرده است، اما محدودیت صرفا بر پایه اخلاقی بودن یک ایده مذهبی، نه بر اصل حقوقی مستقل استوار است
7. Are Chinese bureaucrats some subspecies of human being uniquely susceptible to this sort of suasion?
[ترجمه ترگمان]آیا چینی ها برخی زیر گونه human انسان هستند که به طور منحصر به فرد در برابر این نوع of آسیب پذیر هستند؟
[ترجمه گوگل]آیا بوروکرات های چینی برخی از گونه های انسان را به طور منحصر به فرد به این نوع قیاس حساس هستند؟
8. It is difficult to believe that recourse to moral suasion by a Fed chairman would be ineffective.
[ترجمه ترگمان]دشوار است که بتوان گفت که توسل به صلاحیت اخلاقی توسط رئیس بانک مرکزی ناکارآمد خواهد بود
[ترجمه گوگل]دشوار است اعتقاد بر این باشد که استفاده از احکام اخلاقی یک رئیس فدرال بی اثر است
9. While the British government has imposed lending targets on the banks that receive its capital, Mr Paulson has settled for moral suasion.
[ترجمه ترگمان]در حالی که دولت انگلیس اهداف وام دهی خود را بر بانک هایی که سرمایه خود را دریافت می کنند تحمیل کرده است، آقای Paulson برای اهداف اخلاقی تعیین شده است
[ترجمه گوگل]در حالی که دولت بریتانیا اهداف اعطای وام را به بانک هایی که سرمایه خود را دریافت می کنند اعمال می کند، آقای پلسون برای قصور اخلاقی تعیین شده است
10. American officials point out that the moratorium as it stands now has no teeth and that moral suasion hasn't stopped whaling nations from hunting in greater and greater numbers.
[ترجمه ترگمان]مقامات آمریکایی اشاره می کنند که این مهلت قانونی که اکنون پابرجاست هیچ دندان ندارد و that اخلاقی ملت های وال گیری را از شکار به تعداد بیشتر و بیشتر متوقف نکرده است
[ترجمه گوگل]مقامات آمریکایی خاطرنشان می کنند که مهلت مقرر در حال حاضر دندان هایش را ندارد و رعایت اخلاقی ملل نهنگ را از شکار در تعداد بیشتری و بیشتر نداشته است
11. If the G-20 countries believe more global governance is appropriate, they should be willing to accept the "moral suasion" of public reviews that "name and shame. "
[ترجمه ترگمان]اگر کشورهای G - ۲۰ بر این باورند که حاکمیت جهانی بیشتری مناسب است، آن ها باید مایل به پذیرش \"اصول اخلاقی\" بررسی های عمومی باشند که \"نام و شرمساری\" را تایید می کنند
[ترجمه گوگل]اگر کشورهای G-20 معتقد باشند که حکومت جهانی بهتر مناسب است، آنها باید مایل به پذیرش �نظم اخلاقی� نظرسنجی عمومی باشند که �نام و شرم آور باشد� '
12. To stem the boom, the Fed attempted in vain to use moral suasion on the markets and restrain credit expansion only for "legitimate business.
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از رشد اقتصادی، بانک فدرال رزرو بی هوده تلاش کرد تا از اصول اخلاقی در بازارها استفاده کند و توسعه اعتبار را فقط برای \"تجارت قانونی\" نگه دارد
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از رونق، فدرال تلاش کرد بیهوده استفاده از سلب حق اخلاقی در بازارهای و محدود کردن گسترش اعتبار تنها برای 'کسب و کار مشروع
13. And when countries such as France felt that the soft suasion of idealism was lacking, as has recently been the case, it proved harder to attract them to a cause.
[ترجمه ترگمان]و هنگامی که کشورهایی مانند فرانسه احساس کردند که the نرم of کم است، همانطور که اخیرا این مورد بوده است، جذب آن ها به یک علت سخت تر شده است
[ترجمه گوگل]و هنگامی که کشورهایی مانند فرانسه احساس کردند که قدرت نرمی ایدهآلیسم کمبود بود، همانطور که اخیرا در مورد آن بود، سخت تر شد تا آنها را به علت جذب کند
14. Szymanski holds out hope that a bit of moral suasion from high places would suffice.
[ترجمه ترگمان]Szymanski امیدوار است که کمی of اخلاقی از مکان های بالا کافی باشد
[ترجمه گوگل]Szymanski امیدوار است که کمی از سقوط اخلاقی از مکان های بالا مناسب است