کلمه جو
صفحه اصلی

mesmerise

انگلیسی به فارسی

مسخره کردن


انگلیسی به انگلیسی

• hypnotize, induce a trance-like state; subject to mesmerism; fascinate, rivet, spellbind (also mesmerize)

جملات نمونه

1. He was absolutely mesmerised by Pavarotti on television.
[ترجمه ابراهیم فرمانده] او کاملا به وسیله اجرای پاواروتی در تلویزیون اغوا شده بود
[ترجمه ترگمان]او توسط Pavarotti در تلویزیون هیپنوتیزم شده بود
[ترجمه گوگل]او توسط تلویزیون Pavarotti کاملا مسخ شده بود

2. There was something about Pearl that mes-merised her.
[ترجمه ترگمان] یه چیزی در مورد \"پیرل\" بود که ازش محافظت کردم
[ترجمه گوگل]چیزی در مورد مروارید وجود داشت که او را مأمور کردیم

3. She was so mesmerised by their fixed scrutiny that her action was purely mechanical.
[ترجمه ترگمان]از بررسی دقیق آن ها مجذوب شده بود که عمل او تماما مکانیکی است
[ترجمه گوگل]او با تردید ثابت خود که از اقدامش صرفا مکانیکی بود خیلی هیجان زده بود

4. Scorsese's catches the delirium of Henry's formative years with mesmerising verve.
[ترجمه ترگمان]\"اسکورسیزی\" (اسکورسیزی)، delirium سال سازنده هنری را با حرارت mesmerising (mesmerising)درگیر می کند
[ترجمه گوگل]اسکورسیزی در طول سال های ابتدایی هنری با هیجان هیجان انگیز را جذب می کند

5. She has a mesmerising smile.
[ترجمه ترگمان] اون یه لبخند mesmerising داره
[ترجمه گوگل]او یک لبخند هیجان انگیز دارد

6. Whatever, Mesmerised is a really pretty, catchy perhaps even poppy, little tune.
[ترجمه ترگمان]هر چه باشد، mesmerised واقعا زیبا، جذاب و شاید حتی خشخاش است
[ترجمه گوگل]هرچیزی که Mesmerized واقعا زیبا، جاذب شاید حتی خشخاش، لحن کمی است

7. He watched, almost mesmerised, as the candlestick was slowly raised and drawn back, ready to strike.
[ترجمه ترگمان]همچنان که شمعدان به آرامی بالا و پایین کشیده می شد و آماده حمله بود، تقریبا هیپنوتیزم شده بود
[ترجمه گوگل]او تماشا کرد، تقریبا مسخره بود، به طوری که شمعدان به آرامی بلند شد و عقب کشید، آماده حمله بود

8. The audience sits mesmerised by his expressive choreography, watching each inflection of the hand or eyebrow.
[ترجمه ترگمان]حضار از حرکات رقص his هیپنوتیزم شده و به هر یک از حرکات دست و یا ابرو نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]تماشاگران با تمرکز بیانگرانه خود، با تماشای هر انفعالی از دست و یا ابرو، تماشا می کنند

9. He held her with those ice-blue pools for what seemed an eternity, draining her resistance, mesmerising her.
[ترجمه ترگمان]او را با آن چاله های آبی برای چیزی که تا ابدیت به نظر می رسید نگه داشت، مقاومت او را تحلیل کرد
[ترجمه گوگل]او با آن دسته از آبی های یخی آبی را برای آنچه که ابدی به نظر می رسید، برگرداند، مقاومت خود را از دست داد، او را غافلگیر کرد

10. Sylvia watched, mesmerised, as Estelle peed over the man's face and into his open mouth.
[ترجمه ترگمان]در حالی که پیشگو روی صورت مرد تف کرده و دهانش را باز کرده بود، هیپنوتیزم شده بود
[ترجمه گوگل]سیلویا تماشا کرد، به عنوان Estelle بیش از چهره مرد و به دهان باز او تماشا کرد

11. Charlie found himself mesmerised by the mosaic patterns that covered the inner walls, their tiny squares making up life-size portraits.
[ترجمه ترگمان]چارلی خود را هیپنوتیزم شده از الگوهای موزاییک که دیواره ای داخلی را پوشانده بود و squares کوچک آن ها پرتره های اندازه ای زندگی را تشکیل می داد، هیپنوتیزم شده بود
[ترجمه گوگل]چارلی خود را با الگوهای موزاییک که دیوارهای داخلی را پوشانده بودند، جذب می کند

12. The private contracting aspects of fund investment have come to mesmerise the current policy debate.
[ترجمه ترگمان]جنبه های قرارداد خصوصی سرمایه گذاری سرمایه به mesmerise بحث سیاست جاری رسیده اند
[ترجمه گوگل]جنبه های قراردادی خصوصی سرمایه گذاری صندوق به بحث و گفتگو در مورد سیاست های فعلی تبدیل شده است

13. Now this is a completely different set of questions from those that mesmerise us in adult life.
[ترجمه ترگمان]حالا این یک سری سوالات کاملا متفاوت از آن هایی است که ما را در زندگی بزرگسالی مورد انتقاد قرار می دهند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر این یک مجموعه کاملا متفاوتی از سوالاتی است که در زندگی بزرگسالان ما را مسخره می کند

14. Stoats are small and fierce and quick and feral; they kill by biting the necks of their prey; they are said to mesmerise their larger victims with a snake-like dance.
[ترجمه ترگمان]شهرها کوچک و درنده و وحشی هستند؛ با گاز گرفتن گردن their آن ها را می کشند؛ می گویند که قربانی بزرگ تر خود را با یک رقص مارها از هم جدا می کنند
[ترجمه گوگل]Stoats کوچک و شدید و سریع و نادر است آنها توسط گزش گردن شکار خود را می کشند؛ آنها گفته اند که قربانیان بزرگتر خود را با یک رقص مار مانند شبیه سازی می کنند

پیشنهاد کاربران

خیره. میخکوب. شگفت زده.

اغوا شدن

هیپنوتیزم شدن
مسحور شدن - غرق شدن در - محو شدن
I love how the baby is mesmerised the whole time about that Animation


کلمات دیگر: