1. He was a writer living in straitened circumstances.
[ترجمه ترگمان]وی نویسنده ای بود که در چنین شرایطی زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]او نویسنده ای بود که در شرایط سخت زندگی می کرد
2. I'm straitened for money.
[ترجمه ترگمان]برای پول straitened
[ترجمه گوگل]من برای پول تسویه کردم
3. The family of eight was living in straitened circumstances .
[ترجمه ترگمان]خانواده هشت سالم بود
[ترجمه گوگل]خانواده هشت در شرایط سخت زندگی می کردند
4. It's straitened in time.
[ترجمه ترگمان]به موقع straitened
[ترجمه گوگل]این در زمان سخت است
5. In straitened times, group directors will face tough decisions about allocating resources between divisions.
[ترجمه ترگمان]در دوران straitened، مدیران گروه با تصمیمات سختی در مورد تخصیص منابع بین بخش ها مواجه خواهند شد
[ترجمه گوگل]در زمان های سخت، مدیران گروه با تصمیمات سخت در خصوص تخصیص منابع بین بخش ها مواجه خواهند شد
6. But the neighborhood had now fallen into straitened circumstances.
[ترجمه ترگمان]اما این محله به وضع مالی straitened افتاده بود
[ترجمه گوگل]اما محله اکنون در شرایط سخت قرار گرفته است
7. Davison's investments failed, leaving the family in straitened circumstances when he died in 189
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۹، هنگامی که او در سال ۱۸۹ درگذشت، سرمایه گذاری های Davison شکست خورد و خانواده را ترک کرد
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری های دیویسون ناکام ماند و خانواده را در شرایط سخت زمانی که در سال 189 درگذشت، ترک کرد
8. With job losses and high interest rates, a lot of people are finding themselves in very straitened circumstances these days.
[ترجمه ترگمان]با تلفات شغلی و نرخ سود بالا، افراد زیادی در شرایط بسیار بدی در این روزها پیدا می شوند
[ترجمه گوگل]با از دست دادن شغل و نرخ بهره بالا، بسیاری از افراد امروز در شرایط بسیار سخت گیر قرار می گیرند
9. I should have sent the drinks back, but instead looked upon them as a windfall in our rather straitened circumstances.
[ترجمه ترگمان]من باید نوشیدنی ها را پس می فرستادم، اما به جای آن که به آن ها نگاه کنم، در شرایط نسبتا straitened
[ترجمه گوگل]من باید نوشیدنی ها را بفرستم، اما به جای آنها در شرایط سخت و دشوار به نظر می رسید
10. There is evidence that sons make considerable efforts to provide support for their parents even when they are in straitened circumstances themselves.
[ترجمه ترگمان]شواهدی وجود دارد مبنی بر این که پسران در شرایط مالی خود، تلاش های قابل توجهی برای حمایت از والدین خود انجام می دهند
[ترجمه گوگل]شواهدی وجود دارد که پسران تلاش زیادی برای ارائه حمایت از والدین خود حتی زمانی که در شرایط سخت خود هستند
11. And are there those, as Rose suggests, who live even more straitened lives?
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها هم همان طور که رز پیشنهاد می کند زندگی straitened زندگی می کند؟
[ترجمه گوگل]و آیا آنها وجود دارد، همانطور که رز نشان می دهد، زندگی می کنند که حتی بیشتر تسریع شده است؟
12. His father died in 188 leaving the young family in straitened circumstances.
[ترجمه ترگمان]پدر او در سال ۱۸۸ زندگی کرد و خانواده جوان را در شرایط مالی رها کرد
[ترجمه گوگل]پدرش در سال 188 درگذشت و خانواده جوان را در شرایط سخت به سر برد
13. Emma did not want him to know of her straitened circumstances.
[ترجمه ترگمان]اما نمی خواست که او از وضع مالی او خبر داشته باشد
[ترجمه گوگل]اما نمی خواست او را از شرایط سختش بیرون ببرد
14. But it proved an expensive success, and in these straitened times, everybody is playing safe.
[ترجمه ترگمان]اما این بار هم موفقیت آمیز بود، و در این ایام دردناک، همه در امان بودند
[ترجمه گوگل]اما این یک موفقیت گرانقیمت بود و در این زمان های سخت، همه در حال بازی در امنیت هستند