کلمه جو
صفحه اصلی

overproduce


بیش از نیاز تولید کردن، فزون فرآوری کردن، بیش ازظ رفیت یا نیاز تولید کردن

انگلیسی به فارسی

بیش ازظرفیت یا نیاز تولید کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: overproduces, overproducing, overproduced
مشتقات: overproduction (n.)
• : تعریف: to produce more than a specified or necessary amount.

• create a surplus; produce an excessive amount

جملات نمونه

1. The co-operatives were responsible for selling any over-produced commodity on the world market and this could be difficult.
[ترجمه ترگمان]تعاونی ها مسیول فروش کالاهای تولیدی بیش از حد در بازار جهانی بوده اند و این کار می تواند دشوار باشد
[ترجمه گوگل]تعاونی ها مسئول فروش هر کالای بیش از حد تولید شده در بازار جهانی بودند و این امر می تواند دشوار باشد

2. With many farm products now overproduced this was likely to be one of the main thrusts of training in the future.
[ترجمه ترگمان]با بسیاری از محصولات کشاورزی در حال حاضر، این احتمال وجود دارد که یکی از فشار اصلی آموزش در آینده باشد
[ترجمه گوگل]با توجه به اینکه بسیاری از محصولات کشاورزی اکنون بیش از حد تولید شده است، این احتمالا یکی از اصلی ترین تمرینات در آینده خواهد بود

3. Because 20 percent of breast cancer tumors overproduce the HER2 protein, it became a therapeutic target for drug researchers.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که ۲۰ درصد از تومورهای سرطانی سینه، پروتیین HER۲ را overproduce، به یک هدف درمانی برای پژوهشگران دارو تبدیل شد
[ترجمه گوگل]از آنجا که 20 درصد از تومورهای سرطان پستان پروتئین HER2 را تولید می کنند، به عنوان یک هدف درمانی برای محققان مواد مخدر تبدیل شده است

4. No designated production enterprise shall overproduce ephedrine beyond the plan in violation of state provisions.
[ترجمه ترگمان]هیچ شرکت تولیدی تعیین شده نباید فراتر از برنامه تخطی از مقررات دولتی عمل کند
[ترجمه گوگل]هیچ شرکت تولیدی تعیین شده نباید فریدین را فراتر از برنامه تولید کند تا نقض مقررات دولتی باشد

5. The firm's production cost will understate the true social cost and the good will be overproduced.
[ترجمه ترگمان]هزینه تولید این شرکت هزینه اجتماعی واقعی و سود خوب را به حداقل می رساند
[ترجمه گوگل]هزینه تولید این شرکت هزینه واقعی اجتماعی را پایین می آورد و خوب خواهد شد بیش از حد تولید شود

6. Excess LH or insulin may cause the ovaries to overproduce androgens.
[ترجمه ترگمان]LH اضافی یا انسولین ممکن است منجر به androgens های overproduce شود
[ترجمه گوگل]LH یا انسولین بیش از حد ممکن است باعث تخریب آندروژنها شود

7. In a separate analysis of a subgroup of patients, only those with the most common type of tumor, those that overproduce the Cox-2 enzyme, saw a benefit.
[ترجمه ترگمان]در یک تجزیه و تحلیل جداگانه از یک گروه از بیماران، تنها کسانی که بیش ترین نوع تومور را داشتند، آنزیم Cox - ۲ را مشاهده کردند
[ترجمه گوگل]در تجزیه و تحلیل جداگانه ای از یک زیرگروه بیماران، تنها کسانی که شایع ترین نوع تومور هستند، کسانی که آنزیم Cox-2 را تولید می کنند، مزایایی را دیدند

8. In an equilibrium state we see that markets creating negative externalities of production will overproduce that good.
[ترجمه ترگمان]در یک حالت تعادلی، می بینیم که بازارهای تولید کننده اثرات جانبی منفی تولید، آن را خوب می سازد
[ترجمه گوگل]در یک حالت متعادل، می بینیم که بازارهایی که منجر به اثرات منفی تولید می شوند، خوب است

9. We apply the Trivers-Willard prediction - that mothers in poor condition will overproduce daughters - to a novel measure of condition, namely wife rank within a polygynous marriage.
[ترجمه ترگمان]ما از \"Trivers - Willard\" (Trivers - Willard)استفاده می کنیم - که مادران در شرایط ضعیف دختران را به یک معیار جدید از شرایط، یعنی رتبه همسر در یک ازدواج عرفی، تبدیل خواهند کرد
[ترجمه گوگل]ما پیش بینی تریورس ویلارد را اعمال می کنیم - که مادران در شرایط ضعیف دختران را بیش از حد تولید می کنند - به اندازه گیری های جدیدی از وضعیت، یعنی همسر شدن در ازدواج چند ضلعی

10. Mothers in poor condition, here lower-ranking co-wives in a polygynous marriage, may overproduce daughters because these give them greater fitness returns than sons.
[ترجمه ترگمان]مادران در شرایط بد، در اینجا با همسران رو به پایین در ازدواج عرفی، ممکن است دختران را تحت تاثیر قرار دهند، زیرا این مادران بازده تناسب بیشتری نسبت به پسران دارند
[ترجمه گوگل]مادران در شرایط ضعیف، زنان همجنسگرا در زنانی که ازدواج چندگانه دارند، ممکن است دختران را بیش از حد تولید کنند، زیرا اینها بازدهی بالاتری نسبت به پسران را به ارمغان می آورند

11. Patients with breast cancer may have more copies of this HER2 gene, prompting them to overproduce HER2 protein so that more signals are sent to breast cells.
[ترجمه ترگمان]بیماران مبتلا به سرطان پستان ممکن است کپی های بیشتری از این ژن HER۲ داشته باشند، و این باعث می شود که آن ها پروتئین HER۲ را کاهش دهند تا سیگنال های بیشتری به سلول های پستان ارسال شوند
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به سرطان سینه ممکن است نسخه های بیشتری از این ژن HER2 داشته باشند و آنها را به پروتئین HER2 بیش از حد تولید کند تا سیگنال های بیشتری به سلول های پستان ارسال شود

12. Additional experiments showed that mice that had normal skin but were engineered to overproduce TSLP also developed the asthma-like symptoms.
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها اضافی نشان داد که موش هایی که پوست معمولی داشتند اما مهندسی شده بودند، همچنین علائم آسم مانند را توسعه دادند
[ترجمه گوگل]آزمایش های اضافی نشان داد که موش هایی که دارای پوست نرمال بودند اما برای تولید پروتئین TSLP طراحی شده بودند نیز علائم آسم مشابهی را ایجاد کردند

پیشنهاد کاربران

بَسافَراوردن = بیشتر از حد تولید کردن.
م. ث
دلیل فاسد شدن این محصول ها این است که کارخانه "X" بَسافَراوَرید.

بساتولید کردن.


کلمات دیگر: