جنبش اصلاح طلبی و آزادیخواهی در انگلیس (1838-48)
chartism
جنبش اصلاح طلبی و آزادیخواهی در انگلیس (1838-48)
انگلیسی به فارسی
چارتیسم
جنبش اصلاحطلبی و آزادیخواهی در انگلیس (1838-48)
اصول منشور این جنبش که در سال 1838 منتشر شد
انگلیسی به انگلیسی
• principles of a body of 19th century english reformers who advocated better social and economic conditions for working people
جملات نمونه
1. In opposition to chartism, other financial forecasters rely on the "fundamentals" of the market in an effort to predict it.
[ترجمه ترگمان]در مخالفت با chartism، دیگر پیش بینی کننده گان مالی بر \"اصول\" بازار در تلاش برای پیش بینی آن تکیه دارند
[ترجمه گوگل]در مخالفت با خالقیت، پیش بینی های دیگر مالی به مبانی 'بازار' در تلاش برای پیش بینی آن متکی هستند
[ترجمه گوگل]در مخالفت با خالقیت، پیش بینی های دیگر مالی به مبانی 'بازار' در تلاش برای پیش بینی آن متکی هستند
2. Chartism probably holds most sway in the foreign - exchange market.
[ترجمه ترگمان]Chartism احتمالا بیش از همه در بازار ارز خارجی به نوسان در می آید
[ترجمه گوگل]Chartism احتمالا در بازار ارز خارجی بیشترین قدرت را دارد
[ترجمه گوگل]Chartism احتمالا در بازار ارز خارجی بیشترین قدرت را دارد
3. Lenin said that Chartism was "the first broad, really mass, politically formed, proletarian revolutionary movement.
[ترجمه ترگمان]لنین گفت که Chartism اولین گروه وسیع، سیاسی، جنبش انقلابی کارگری است
[ترجمه گوگل]لنین گفت که چارتیسم 'اولین جنبش انقلابی پرولتاریا، گسترده و واقعا جرم و جنبش سیاسی بود
[ترجمه گوگل]لنین گفت که چارتیسم 'اولین جنبش انقلابی پرولتاریا، گسترده و واقعا جرم و جنبش سیاسی بود
4. Chartism is organized induction in Doyne Farmer's mode.
[ترجمه ترگمان]Chartism به صورت القا در روش فارمر سازماندهی شده است
[ترجمه گوگل]Chartism القا شده در حالت Doyne Farmer است
[ترجمه گوگل]Chartism القا شده در حالت Doyne Farmer است
5. Parliamentary Reform and Chartism indicated that the traditional elite politics was changing into the mass politic gradually.
[ترجمه ترگمان]اصلاحات پارلمانی و Chartism نشان داد که سیاست نخبگان سنتی به تدریج به سیاست جمعی تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]اصلاحات پارلمانی و Chartism نشان داد که سیاست های سنتی نخبگان به تدریج به سیاست های جمعی تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]اصلاحات پارلمانی و Chartism نشان داد که سیاست های سنتی نخبگان به تدریج به سیاست های جمعی تبدیل شده است
6. Chartism failed because of its weak and divided leadership, and its lack of coordination with trade - unionism.
[ترجمه ترگمان]Chartism به دلیل رهبری ضعیف و تقسیم شده آن و عدم هماهنگی آن با اتحادیه اصناف، شکست خورد
[ترجمه گوگل]چارتیسم به علت ضعف و تقسیم رهبری و عدم هماهنگی آن با اتحادیه های کارگری شکست خورد
[ترجمه گوگل]چارتیسم به علت ضعف و تقسیم رهبری و عدم هماهنگی آن با اتحادیه های کارگری شکست خورد
7. Lenin said that Chartism was "the first broad, really ma, politically formed, proletarian revolutionary movement. "
[ترجمه ترگمان]لنین گفت که Chartism \"اولین کشور پهناور، واقعا، سیاسی، جنبش انقلابی کارگری\" بود
[ترجمه گوگل]لنین می گوید که چارتیسم نخستین جنبش انقلابی پرولتاریا است که به طور گسترده و به طور سیاسی تشکیل شده است '
[ترجمه گوگل]لنین می گوید که چارتیسم نخستین جنبش انقلابی پرولتاریا است که به طور گسترده و به طور سیاسی تشکیل شده است '
8. They began to fight back against this with the first mass work ers' organisations – the first trade unions, and in Britain the first movement for political rights for workers. Chartism .
[ترجمه ترگمان]آن ها شروع به مبارزه با این کار با اولین کار گروهی کردند - اولین اتحادیه های تجاری، و در بریتانیا اولین حرکت برای حقوق سیاسی کارگران Chartism
[ترجمه گوگل]آنها شروع به مبارزه با این با اولین سازمان های کارگران جمعی - اولین اتحادیه های کارگری و در بریتانیا - اولین جنبش برای حقوق سیاسی کارگران چارتیسم
[ترجمه گوگل]آنها شروع به مبارزه با این با اولین سازمان های کارگران جمعی - اولین اتحادیه های کارگری و در بریتانیا - اولین جنبش برای حقوق سیاسی کارگران چارتیسم
کلمات دیگر: