مشخص شده است، مشخص کردن، توصیف کردن، منش نمایی کردن، متصف کردن
characterised
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• of meaning of words, of or related to concepts; expressed precisely (also characterized)
جملات نمونه
1. 1960s Britain was characterised by a greater degree of freedom than before.
[ترجمه ترگمان]سال ۱۹۶۰ انگلستان با درجه آزادی بیشتری نسبت به گذشته مشخص شد
[ترجمه گوگل]1960s بریتانیا توسط درجه آزادی بیشتر از قبل مشخص شد
[ترجمه گوگل]1960s بریتانیا توسط درجه آزادی بیشتر از قبل مشخص شد
2. We must avoid the damaging boom-bust cycles which characterised the 1980s.
[ترجمه ترگمان]ما باید از the damaging که در دهه ۱۹۸۰ مشخص شد اجتناب کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید از چرخه های انفجار سکته مغزی که در دهه 1980 وجود داشت جلوگیری کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید از چرخه های انفجار سکته مغزی که در دهه 1980 وجود داشت جلوگیری کنیم
3. The group has always been characterised by an uncompromising militancy.
[ترجمه ترگمان]این گروه همواره با ستیزه جویی uncompromising مشخص شده است
[ترجمه گوگل]این گروه همواره با ستیزه جویی بی نظیر مشخص شده است
[ترجمه گوگل]این گروه همواره با ستیزه جویی بی نظیر مشخص شده است
4. All human behaviour may be characterised as being subject to drives aimed at achieving a goal in order to satisfy a need.
[ترجمه ترگمان]تمام رفتار انسانی ممکن است با هدف دستیابی به هدف به منظور ارضای نیاز مشخص شود
[ترجمه گوگل]تمام رفتارهای انسانی ممکن است به عنوان یک موضوع در معرض رانندگی با هدف دستیابی به یک هدف برای برآوردن نیاز باشد
[ترجمه گوگل]تمام رفتارهای انسانی ممکن است به عنوان یک موضوع در معرض رانندگی با هدف دستیابی به یک هدف برای برآوردن نیاز باشد
5. These may be characterised as fragile caring units of mutual support.
[ترجمه ترگمان]اینها ممکن است به عنوان واحدهای مراقبت شکننده از حمایت متقابل شناخته شوند
[ترجمه گوگل]اینها ممکن است به عنوان واحد مراقبت شکننده از حمایت متقابل شناخته شوند
[ترجمه گوگل]اینها ممکن است به عنوان واحد مراقبت شکننده از حمایت متقابل شناخته شوند
6. The industry has long been characterised by mergers between brewers, closures of breweries and sales of public houses.
[ترجمه ترگمان]این صنعت از دیرباز با ادغام بین brewers، بسته شدن breweries و فروش خانه های عمومی مشخص شده است
[ترجمه گوگل]این صنعت به مدت طولانی توسط ادغام بین نانوایی ها، بسته شدن آبجو و فروش خانه های عمومی مشخص شده است
[ترجمه گوگل]این صنعت به مدت طولانی توسط ادغام بین نانوایی ها، بسته شدن آبجو و فروش خانه های عمومی مشخص شده است
7. Sadly, his tenure has been characterised, too, by an affront to the House and to our democracy.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه حق تصدی او نیز با بی حرمتی به مجلس و دموکراسی مشخص شده است
[ترجمه گوگل]متاسفانه، منصوب شدن او نیز با افترا به مجلس و دموکراسی ما مشخص شده است
[ترجمه گوگل]متاسفانه، منصوب شدن او نیز با افترا به مجلس و دموکراسی ما مشخص شده است
8. This is characterised by a scaly and sometimes itchy scalp, but it shouldn't be red or sore.
[ترجمه ترگمان]این باعث خارش پوست سر و گاهی اوقات خارش پوست می شود، اما نباید قرمز و یا زخمی باشد
[ترجمه گوگل]این با یک پوست سر و پا و گاه خارش دار مشخص می شود، اما نباید قرمز یا درد باشد
[ترجمه گوگل]این با یک پوست سر و پا و گاه خارش دار مشخص می شود، اما نباید قرمز یا درد باشد
9. In product markets characterised by complex production processes long-term supply contracts or sub-contracts are commonly used to try and lower these costs.
[ترجمه ترگمان]در بازارهای محصول با فرآیندهای تولید پیچیده، قراردادهای عرضه بلند مدت یا قراردادهای فرعی معمولا برای تلاش و کاهش این هزینه ها به کار می روند
[ترجمه گوگل]در بازارهای محصولاتی که به واسطه فرایندهای تولید پیچیده مشخص می شوند، قراردادهای عرضه بلندمدت یا قراردادهای قراردادی به طور معمول برای سعی و کاهش این هزینه ها مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در بازارهای محصولاتی که به واسطه فرایندهای تولید پیچیده مشخص می شوند، قراردادهای عرضه بلندمدت یا قراردادهای قراردادی به طور معمول برای سعی و کاهش این هزینه ها مورد استفاده قرار می گیرد
10. Events characterised by loss, on the other hand, were more commonly experienced by patients with a depressive disorder.
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر رویدادهایی که از دست رفتن اتفاق می افتند عموما توسط بیمارانی که دچار اختلال افسردگی هستند، بیشتر تجربه می شوند
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، رویدادهای مشخص شده از دست دادن، بیشتر از بیماران مبتلا به اختلال افسردگی تجربه می کردند
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، رویدادهای مشخص شده از دست دادن، بیشتر از بیماران مبتلا به اختلال افسردگی تجربه می کردند
11. The global health scene has been characterised by major steps forward but with some disturbing retrograde features.
[ترجمه ترگمان]صحنه سلامت جهانی با گام های اساسی به جلو و با برخی از ویژگی های حرکتی نگران کننده مشخص شده است
[ترجمه گوگل]صحنه سلامت جهانی توسط گام های اصلی پیش رو شناخته شده است، اما با برخی از ویژگی های عقب مانده مزاحم
[ترجمه گوگل]صحنه سلامت جهانی توسط گام های اصلی پیش رو شناخته شده است، اما با برخی از ویژگی های عقب مانده مزاحم
12. This was characterised by moderate active chronic inflammation in the lamina propria.
[ترجمه ترگمان]این بیماری با التهاب مزمن و مزمن در the propria مشخص شد
[ترجمه گوگل]این با التهاب مزمن فعال متوسط در لامپینا پروپریا مشخص شد
[ترجمه گوگل]این با التهاب مزمن فعال متوسط در لامپینا پروپریا مشخص شد
13. This part is also characterised by minimal linguistic analysis and a tendency for barren description rather than interpretation.
[ترجمه ترگمان]این بخش همچنین با حداقل تحلیل زبانی و تمایل به توصیف barren به جای تفسیر مشخص می شود
[ترجمه گوگل]این بخش همچنین با حداقل تجزیه و تحلیل زبان شناختی و تمایل به توصیف بی ثمر و نه تفسیر مشخص می شود
[ترجمه گوگل]این بخش همچنین با حداقل تجزیه و تحلیل زبان شناختی و تمایل به توصیف بی ثمر و نه تفسیر مشخص می شود
14. Lighter infections result in a chronic syndrome characterised by anaemia and emaciation.
[ترجمه ترگمان]عفونت سبک تر منجر به یک سندرم مزمن می شود که با کم خونی و لاغری شدید شناخته می شود
[ترجمه گوگل]عفونت های سبکتر منجر به یک سندرم مزمن می شود که با کم خونی و خارش همراه است
[ترجمه گوگل]عفونت های سبکتر منجر به یک سندرم مزمن می شود که با کم خونی و خارش همراه است
پیشنهاد کاربران
منش، خصوصیت
توصیف
کلمات دیگر: