کلمه جو
صفحه اصلی

berlin


کالسکه ی چهارچرخه ای که در عقب آن رکابی برای ایستادن یک مستخدم وجود دارد، ایروینگ برلین (آهنگساز امریکایی - متولد روسیه)، شهر برلین (پایتخت آلمان)، برلن

انگلیسی به فارسی

کالسکه‌ی چهارچرخهای که در عقب آن رکابی برای ایستادن یک مستخدم وجود دارد


(گاهی با B بزرگ) کاموای پشمی و نرم (Berlin wool هم می‌گویند)


ایروینگ برلین (آهنگساز آمریکایی - متولد روسیه)


شهر برلین (پایتخت آلمان)، برلن


berlin


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the capital of Germany. (Cf. East Berlin, West Berlin.)

• capital city of germany; family name; irving berlin (1888-1989), u.s. composer and songwriter best known for his work "alexander's ragtime band"
type of large closed horse-drawn carriage; type of limousine
berlin is the largest city in germany. it became the capital of the re-united germany in 1990, though most government functions remained in bonn. population: 3,377,000 (1989).

جملات نمونه

1. She left by plane for Berlin.
[ترجمه ترگمان]او با هواپیما عازم برلین شد
[ترجمه گوگل]او برای برلین به هواپیما رفت

2. Berlin was divided into four sectors after the war.
[ترجمه ترگمان]برلین پس از جنگ به چهار بخش تقسیم شد
[ترجمه گوگل]برلین پس از جنگ به چهار بخش تقسیم شد

3. The Soviet blockade of Berlin was lifted in May 194
[ترجمه ترگمان]محاصره برلین در ماه مه ۱۹۴ به تعویق افتاد
[ترجمه گوگل]محاصره شوروی برلین در ماه مه 194 لغو شد

4. Berlin sounds fascinating from your description.
[ترجمه ترگمان]برلین از توصیفات شما جذاب به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]برلین از نظر شما جذاب است

5. The pulling down of the Berlin Wall infused the world with optimism.
[ترجمه ترگمان]فروریختن دیوار برلین، جهان را با خوش بینی پر کرده بود
[ترجمه گوگل]کشیدن دیوار برلین جهان را با خوش بینی فرا گرفت

6. He's editing a book of essays by Isaiah Berlin.
[ترجمه ترگمان]او کتابی از مقالات by برلین را ویرایش می کند
[ترجمه گوگل]او یک کتاب مقاله ای توسط اشعیا برلین را ویرایش می کند

7. The Berlin wall was the supreme symbol of the Cold War.
[ترجمه ترگمان]دیوار برلین نماد عالی جنگ سرد بود
[ترجمه گوگل]دیوار برلین نماد عالی جنگ سرد بود

8. Cath hasn't phoned since she went to Berlin.
[ترجمه ترگمان]Cath از زمانی که به برلین رفت، تلفن نکرده است
[ترجمه گوگل]کات به زودی به برلین سفر نمی کند

9. For investors with deep pockets, the Berlin property market is attractive.
[ترجمه ترگمان]برای سرمایه گذاران با جیب های پر هزینه، بازار املاک برلین جذاب است
[ترجمه گوگل]برای سرمایه گذاران با جیب های عمیق، بازار املاک برلین جذاب است

10. The fall of the Berlin Wall marked the dawn of a new era in European history.
[ترجمه ترگمان]سقوط دیوار برلین آغاز عصر جدیدی در تاریخ اروپا بود
[ترجمه گوگل]سقوط دیوار برلین سحر عصر جدیدی را در تاریخ اروپا به تصویر کشید

11. We in Berlin hardly knew a war was on during the early part of 194
[ترجمه ترگمان]ما در برلین به سختی می دون ستم که در دوران اولیه ۱۹۴ (۱۹۴)
[ترجمه گوگل]ما در برلین به سختی می دانستیم که جنگ در اوایل دهه 194 رخ داد

12. The Berlin Wall came down in 198
[ترجمه ترگمان]دیوار برلین در سال ۱۹۸ مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]دیوار برلین در سال 198 به پایین آمد

13. I'd like to book two tickets to Berlin.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم ۲ تا بلیط به \"برلین\" بدم
[ترجمه گوگل]من می خواهم دو بلیط را به برلین بسپارم

14. He captained the siege of Berlin.
[ترجمه ترگمان]او کاپیتانی شهر برلین را برعهده داشت
[ترجمه گوگل]او تحت کنترل محاصره برلین بود


کلمات دیگر: