کلمه جو
صفحه اصلی

alar


بال مانند، بالچه مانند، بالچهدار، بالی

انگلیسی به فارسی

بال‌مانند، بالچه‌مانند


بالدار، بالچهدار، بالی


آلار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having wings or winglike parts.

(2) تعریف: like a wing in shape or function.

• wing-like, winged; between a leaf and stem (botany); pertaining to the arm-pit (anatomy)

جملات نمونه

1. Conclusion Alar cartilage - muscle ring system is an important structure for the lower part of the nose.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری سیستم حلقه ماهیچه غضروف بینی یک ساختار مهم برای بخش پایینی بینی است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری غضروف آلرژیک - سیستم حلقه عضلانی یک ساختار مهم برای قسمت پایین بینی است

2. Results All the 48 patients healed uneventfully, ipsilateral alar base, concave columella skew, lower-nose deformity has been well corrected.
[ترجمه ترگمان]نتایج همه ۴۸ بیمار بهبود یافته uneventfully، ipsilateral alar،، انحراف columella concave، نقص بینی پایین را خوب اصلاح کرده است
[ترجمه گوگل]نتایج: همه 48 بیمار بدون عارضه زخم، پایه ی آلوئه ی سمت راست، انقباض کولملا، نازک بینی، به خوبی اصلاح شده اند

3. Give out a few branch by alar palate ganglion, distributing the mucous membrane in lachrymal, palate and nosepiece, control the exudation of the common sense of mucous membrane and gland body.
[ترجمه ترگمان]شاخه کوچکی از غده عصبی alar را بیرون بیاورید و غشا مخاطی را در lachrymal، palate و nosepiece توزیع کنید و کنترل حس مشترک غشا مخاطی و بدن غده دار را کنترل کنید
[ترجمه گوگل]چندین شاخه را با گانگلیون عضلانی آلرژیک به اشتراک می گذارید، غشای مخاطی را در قاعدگی، گوشت خوک و بینی تهیه می کنید، کنترل عصاره حس مشترک غشای مخاطی و غده را کنترل می کند

4. Objective:To evaluate the efficacy of ALAR radiotherapy lotion in the prevention and treatment of radiodermatitis in the radiotherapy of the nasopharyngeal carcinoma.
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی کارایی of radiotherapy در پیش گیری و درمان of در the of nasopharyngeal
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی اثربخشی لوسیون رادیوتراپی ALAR در پیشگیری و درمان رادیودرمیتیت در پرتودرمانی کارسینوم نازوفارنکس

5. Congenital alar cartilage anomaly can result in flat apex and broad alar nose.
[ترجمه ترگمان]بی قاعدگی ناهنجاری های مادرزادی ممکن است منجر به نوک تخت و بینی پهن باند شود
[ترجمه گوگل]ناهنجاری غده تخمدان مادرزادی می تواند منجر به آپکس صاف و بینی گسترده آلرژی شود

6. Conclusions: Alar cartilage-muscle ring is hypoplastic, which results in nasal myosthenic disequilibrium.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: حلقه ماهیچه غضروف بینی، hypoplastic است که در disequilibrium بینی، فرسایش می یابد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: حلقه غضروف آلرژیک عضلانی هیپوپلاستی است که منجر به عدم تعادل میستنی بینی می شود

7. Result: 6 cases of partial alar defect were repaired by bilateral composite grafts from the ear.
[ترجمه ترگمان]نتیجه: ۶ مورد نقص alar جزیی به وسیله پیوند دو جانبه از گوش تعمیر شد
[ترجمه گوگل]نتیجه: 6 مورد نقص آلرژی جزئی توسط پیوند کامپوزیتی دو طرفه از گوش بهبود یافت

8. With growth, the alar ligaments that attach the tip of the dens to the occiput pull the ossicle upwards giving it its characteristic appearance.
[ترجمه ترگمان]با رشد، رباط ها که نوک لانه را به the متصل می کنند به سمت بالا کشش دارند و ظاهر ویژگی خود را به آن می دهند
[ترجمه گوگل]با رشد، رباط های آلرژ که نوک هیدروژن را به گوشه متصل می کنند، استخوان اسکیز را به سمت بالا می کشد تا ظاهر آن را مشخص کند

9. Superficial to the alar arcade is the subdermal plexus of the nasal tip skin that is supplied by branches of both ophthalmic and facial artery systems.
[ترجمه ترگمان]Superficial به the alar شبکه کوروئید پوست نوک بینی است که توسط شاخه های دو سیستم ophthalmic و عروق صورت تامین می شود
[ترجمه گوگل]سطحی به عنوان بازی آلرژیک، التهاب سدرم پوست نوک بینی است که توسط شاخه های هر دو سیستم عصبی چشم و صورت انجام می شود

10. The cleft side alar cartilage lateral foot is disassociated, replaced and fixed into the normal place.
[ترجمه ترگمان]شکاف سمت چپ غضروف کنار گذاشته شده، جایگزین شده و به جای عادی ثابت مانده است
[ترجمه گوگل]پای طرفه شکم جانبی غضروف آلرژیک از هم جدا، جایگزین و ثابت به محل عادی است

11. A series of articles and television shows publicized concerns that the chemical Alar, used to keep apples red and firm, could cause cancer.
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از مقالات و مقالات تلویزیونی، نگرانی هایی را نشان می دهد که the شیمیایی، برای نگه داشتن سیب ها قرمز و محکم، می تواند منجر به سرطان شود
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از مقالات و تلویزیون نشان می دهد نگرانی های عمومی که مواد شیمیایی آلار، که برای نگهداری سیب ها قرمز و قوی هستند، می تواند موجب سرطان شود

12. It is a comparatively good method of repairing nasal alar skin defect.
[ترجمه ترگمان]این یک روش نسبتا خوب برای تعمیر عیب پوستی alar بینی است
[ترجمه گوگل]این یک روش نسبتا خوب برای اصلاح نقص پوست آلرژیک بینی است

13. Methods The flat "spilth" tissue on the cleft side alar, is formed as a nasal alar flap, and used to drive up or reconstruct the nostril base (sill), block up outboard foot of the cleft alar.
[ترجمه ترگمان]روش ها بافت \"spilth\" مسطح در سمت چپ، به شکل یک دریچه مجاری بینی شکل می گیرد و برای بالا بردن یا بازسازی سوراخ بینی (درگاه)به کار می رود، پای خارجی شکاف را مسدود می کند
[ترجمه گوگل]روش ها بافت صاف 'صاف' در سمت چپ الار، به صورت یک فلپ بینی آلرژیک تشکیل می شود و برای رانندگی یا بازسازی پایه سوراخ بینی (آستانه)، جلوگیری از پوسیدگی در ناحیه شکاف الار

14. Objective To promote the survival of the auricular flap in repairing the larger alar defect deformity.
[ترجمه ترگمان]هدف ترویج بقای شاخه و گوشی در تعمیر نقص عملکرد عیب بزرگ تر
[ترجمه گوگل]هدف: برای ترویج بقای فلپ حنجره در اصلاح ضایعات ضایعه آلرژیک بزرگتر


کلمات دیگر: