مرجع شخصیت
character reference
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• official certification which is given as evidence that a person does not have a criminal record
جملات نمونه
1. Mr Wetherby wrote him a character reference .
[ترجمه ترگمان]آقای Wetherby برای او یک مرجع شخصیتی نوشت
[ترجمه گوگل]آقای Wetherby او یک مرجع شخصیت را نوشت
[ترجمه گوگل]آقای Wetherby او یک مرجع شخصیت را نوشت
2. She gave Sam Chapman as her character reference.
[ترجمه ترگمان] اون به \"سم چپمن\" اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او Sam Chapman را به عنوان مرجع شخصیت خود داد
[ترجمه گوگل]او Sam Chapman را به عنوان مرجع شخصیت خود داد
3. David Whitehouse has enough letters of character reference to paper Bermondsey warehouse and he seems anxious to read all of them.
[ترجمه ترگمان]دیوید Whitehouse به اندازه کافی نامه های خود را به انبار کاغذ Bermondsey و به نظر می رسد که مشتاق است همه آن ها را بخواند
[ترجمه گوگل]دیوید وایتهوس دارای نامه های کافی از مرجع شخصیتی به انبار کاغذ برموندسی است و به نظر می رسد که همه آنها را بخوانند
[ترجمه گوگل]دیوید وایتهوس دارای نامه های کافی از مرجع شخصیتی به انبار کاغذ برموندسی است و به نظر می رسد که همه آنها را بخوانند
4. Among his peers, Paddy's sons were the greatest character reference he possessed.
[ترجمه ترگمان]در میان peers، پسران پدی بزرگ ترین اشاره ای بود که به او داشتند
[ترجمه گوگل]پسران Paddy در میان همسالان او بزرگترین مرجع شخصیت او بود
[ترجمه گوگل]پسران Paddy در میان همسالان او بزرگترین مرجع شخصیت او بود
5. The next morning he presented himself in court to give evidence, and a character reference, on McLaren's behalf.
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد، او خودش را به دادگاه معرفی کرد تا مدارک و یک مرجع شخصیت به نفع مک لارن را بدهد
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد او در دادگاه برای ارائه مدارک و مرجع شخصیتی از طرف مک لارن ارائه داد
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد او در دادگاه برای ارائه مدارک و مرجع شخصیتی از طرف مک لارن ارائه داد
6. Before moving on to the next step, write yourself a character reference for a job.
[ترجمه ترگمان]قبل از حرکت به مرحله بعد، برای خود یک مرجع شخصیت بنویسید
[ترجمه گوگل]قبل از رفتن به مرحله بعدی، یک مرجع شخصیت برای یک کار را بنویسید
[ترجمه گوگل]قبل از رفتن به مرحله بعدی، یک مرجع شخصیت برای یک کار را بنویسید
7. Note that the Delta character was passed in through the hex character reference (hex 39, and is stored in the ISO8859-1 database correctly.
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که ویژگی دلتا از طریق مرجع خصوصیات مبنای شانزده شانزدهی (۶)عبور می کند و در پایگاه داده ISO۸۸۵۹ - ۱ به درستی ذخیره می شود
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که شخصیت Delta از طریق مرجع شخصیت هگز (hex 3) منتقل شد و در پایگاه داده ISO8859-1 به درستی ذخیره می شود
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که شخصیت Delta از طریق مرجع شخصیت هگز (hex 3) منتقل شد و در پایگاه داده ISO8859-1 به درستی ذخیره می شود
8. Depending on the job you maybe asked to provide a character reference.
[ترجمه ترگمان]بسته به شغلی که ممکن است از شما خواسته شود یک مرجع شخصیت ارائه کنید
[ترجمه گوگل]بسته به شغل شما ممکن است خواسته شود مرجع شخصیتی را ارائه دهید
[ترجمه گوگل]بسته به شغل شما ممکن است خواسته شود مرجع شخصیتی را ارائه دهید
9. For a list of valid wildcard characters, see the section Wildcard character reference.
[ترجمه ترگمان]برای یک لیست از نویسه های \"wildcard معتبر\"، بخش مرجع مشخصه wildcard را ببینید
[ترجمه گوگل]برای لیستی از کاراکترهای معتبر وارد شده، به بخش مرجع شخصیت Wildcard مراجعه کنید
[ترجمه گوگل]برای لیستی از کاراکترهای معتبر وارد شده، به بخش مرجع شخصیت Wildcard مراجعه کنید
10. In court, Nicky stood up and gave him a glowing character reference, explaining how bad she thought it would be for the family if he was given a lengthy jail term.
[ترجمه ترگمان]در دادگاه، نیکی از جایش بلند شد و به او اشاره کرد و توضیح داد که اگر مدت طولانی زندان طولانی به او داده شود چه قدر بد می شود
[ترجمه گوگل]در دادگاه، نیکی ایستاد و به او یک مرجع شخصیت درخشان داد، توضیح داد که چقدر بد است که او برای خانواده اش به نظر می رسد، اگر به مدت زندان طولانی تر داده شود
[ترجمه گوگل]در دادگاه، نیکی ایستاد و به او یک مرجع شخصیت درخشان داد، توضیح داد که چقدر بد است که او برای خانواده اش به نظر می رسد، اگر به مدت زندان طولانی تر داده شود
کلمات دیگر: