کلمه جو
صفحه اصلی

budget deficit

انگلیسی به انگلیسی

• amount by which spending exceeds income (resulting in a negative balance)

دیکشنری تخصصی

[نساجی] کسر بودجه

جملات نمونه

1. They're ready to cut the federal budget deficit for the next fiscal year.
[ترجمه ترگمان]آن ها آماده اند تا کسری بودجه فدرال را برای سال مالی آینده کاهش دهند
[ترجمه گوگل]آنها آماده اند تا کسری بودجه فدرال را برای سال مالی آینده کاهش دهند

2. Rising budget deficit is beginning to bite.
[ترجمه ترگمان]افزایش کسری بودجه شروع به گاز گرفتن می کند
[ترجمه گوگل]کسری بودجه در حال افزایش است

3. The budget deficit has ballooned to $25 billion.
[ترجمه ترگمان]کسری بودجه به ۲۵ میلیارد دلار رسیده است
[ترجمه گوگل]کسری بودجه تا 25 میلیارد دلار افزایش یافته است

4. You cannot cut a budget deficit simply by raising taxes.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید به سادگی با افزایش مالیات، کسری بودجه را کاهش دهید
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید کسری بودجه را فقط با افزایش مالیات کاهش دهید

5. There are many priorities, but reducing the budget deficit is paramount/is of paramount importance.
[ترجمه ترگمان]اولویت های بسیاری وجود دارند، اما کاهش کسری بودجه در اولویت است \/ از اهمیت بالایی برخوردار است
[ترجمه گوگل]اولویت های زیادی وجود دارد، اما کاهش کسری بودجه بسیار مهم است / مهم است

6. To keep the budget deficit down, the government proposed to sell off shares and property valued at around 000 million kroner.
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از کسری بودجه، دولت پیشنهاد کرد تا سهام و دارایی به ارزش حدود ۱،۰۰۰ میلیون kroner را به فروش برساند
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از کمبود بودجه، دولت پیشنهاد فروش سهام و اموال را به ارزش حدود 000 میلیون کرون داد

7. He said any measures to tackle the budget deficit should be secondary to dealing with the recession.
[ترجمه ترگمان]او گفت که هر اقدامی برای مقابله با کسری بودجه باید برای مقابله با رکود اقتصادی در درجه دوم قرار گیرد
[ترجمه گوگل]او گفت هر گونه اقداماتی برای مقابله با کسری بودجه باید برای مقابله با رکود اقتصادی ثانوی باشد

8. The state has a $14 billion budget deficit.
[ترجمه ترگمان]دولت یک کسری بودجه ۱۴ میلیارد دلاری دارد
[ترجمه گوگل]دولت دارای کسری بودجه 14 میلیارد دلاری است

9. We hope these reforms will shrink the nation's budget deficit.
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که این اصلاحات کسری بودجه کشور را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم که این اصلاحات کسری بودجه کشور را کاهش دهد

10. But that raises a new problem: the federal budget deficit.
[ترجمه ترگمان]اما این مشکل جدیدی را ایجاد می کند: کسری بودجه فدرال
[ترجمه گوگل]اما این مشکل جدیدی را به وجود می آورد که کسری بودجه فدرال است

11. Clinton was cutting the budget deficit.
[ترجمه ترگمان]کلینتون کسری بودجه را کاهش داد
[ترجمه گوگل]کلینتون نقص بودجه را کاهش داد

12. The budget deficit quadrupled in the 1980s, and the public debt followed it into the stratosphere.
[ترجمه ترگمان]کسری بودجه در دهه ۱۹۸۰ به چهار برابر رسید و بدهی عمومی به دنبال آن به استراتوسفر رفت
[ترجمه گوگل]کسری بودجه در دهه 1980 چهار برابر شد و بدهی های عمومی به استراتوسفر وارد شد

13. To recap briefly, an agreement negotiated to cut the budget deficit was rejected 10 days ago.
[ترجمه ترگمان]برای خلاصه کردن خلاصه، یک توافقنامه برای کاهش کسری بودجه ۱۰ روز پیش رد شد
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، یک توافق نامه برای کاهش کسری بودجه 10 روز پیش رد شد

14. The government was forced to sell state-owned companies to fund the budget deficit.
[ترجمه ترگمان]دولت مجبور به فروش شرکت های دولتی به منظور تامین بودجه کسری بودجه شد
[ترجمه گوگل]دولت مجبور شد شرکت های دولتی را برای تامین بودجه کسری بودجه خریداری کند

پیشنهاد کاربران

کسری بودجه

کمبود بودجه

budget deficit ( اقتصاد )
واژه مصوب: کسری بودجه
تعریف: مازاد مجموع مخارج دولت بر مجموع درآمدهای آن


کلمات دیگر: