سیمپسون
simpson
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• family name
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] سیمسون
پیشنهاد کاربران
پیشگویی ها
بی ادب
The lawyers in the simpson trial were often asked to approach the bench.
غالبا از وکلای حاضر در محاکمه تقاضا میشد که به جایگاه نزدیک شوند.
Simpson trial:مربوط به محاکمه
Lawyers:وکلا
Bench:جایگاه_نیمکت_کرسی قضاوت
Asked to:تقاضا برای
Approach:نزدیک شدن به_رویکرد
امیدوارم که مفید واقع شده باشه. ♥️
غالبا از وکلای حاضر در محاکمه تقاضا میشد که به جایگاه نزدیک شوند.
Simpson trial:مربوط به محاکمه
Lawyers:وکلا
Bench:جایگاه_نیمکت_کرسی قضاوت
Asked to:تقاضا برای
Approach:نزدیک شدن به_رویکرد
امیدوارم که مفید واقع شده باشه. ♥️
کلمات دیگر: