انفجار جمعیت، تراکش هنگه
population explosion
انفجار جمعیت، تراکش هنگه
انگلیسی به فارسی
انفجار جمعیت، تراکش هنگه
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a great expansion in a biological population, esp. of humans in the twentieth century, resulting from a continued high birth rate combined with a decrease in child mortality and an increase in longevity.
• exaggerated increase of residents to such a degree that there is not enough food and living area for everyone
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] انفجار جمعیت
مترادف و متضاد
high birthrate
Synonyms: baby boom, boom, explosion
جملات نمونه
1. The world is facing a problem of population explosion.
[ترجمه ترگمان]جهان با مشکل انفجار جمعیت مواجه است
[ترجمه گوگل]جهان با مشکل انفجار جمعیت مواجه است
[ترجمه گوگل]جهان با مشکل انفجار جمعیت مواجه است
2. The spread of the suburbs has triggered a population explosion among America's deer.
[ترجمه ترگمان]گسترش حومه شهر موجب انفجار جمعیتی در میان گوزن های آمریکای جنوبی شده است
[ترجمه گوگل]گسترش حومه ها موجب انفجار جمعیت در میان گوزن های امریکا شده است
[ترجمه گوگل]گسترش حومه ها موجب انفجار جمعیت در میان گوزن های امریکا شده است
3. How can we account for the recent population explosion?
[ترجمه ترگمان]چگونه می توانیم برای انفجار اخیر جمعیت توضیح دهیم؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانیم انفجار جمعیت اخیر را حساب کنیم؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانیم انفجار جمعیت اخیر را حساب کنیم؟
4. The cause for contracepting offspring is the "population explosion".
[ترجمه ترگمان]علت زاد و ولد contracepting، \"انفجار جمعیت\" است
[ترجمه گوگل]علت پیشگیری از بروز فرزندان 'انفجار جمعیت' است
[ترجمه گوگل]علت پیشگیری از بروز فرزندان 'انفجار جمعیت' است
5. Living with a partner, Population explosion,
[ترجمه ترگمان]زندگی با شریک زندگی، انفجار جمعیت،
[ترجمه گوگل]زندگی با شریک، انفجار جمعیت،
[ترجمه گوگل]زندگی با شریک، انفجار جمعیت،
6. Rabbits and ducks have been contributing to a population explosion in the park.
[ترجمه ترگمان]خرگوش ها و اردک ها به انفجار جمعیت در پارک کمک کرده اند
[ترجمه گوگل]خرگوش و اردک ها به انفجار جمعیت در پارک کمک کرده اند
[ترجمه گوگل]خرگوش و اردک ها به انفجار جمعیت در پارک کمک کرده اند
7. When people began talking about the population explosion twenty-five years ago the world was growing by 50 million people every year.
[ترجمه ترگمان]وقتی مردم شروع به صحبت در مورد انفجار جمعیت بیست و پنج سال پیش کردند، هر سال ۵۰ میلیون نفر در جهان رشد می کردند
[ترجمه گوگل]هنگامی که مردم شروع به صحبت دربارۀ انفجار جمعیت بیست و پنج سال پیش کردند، جهان هر ساله با 50 میلیون نفر رشد می کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که مردم شروع به صحبت دربارۀ انفجار جمعیت بیست و پنج سال پیش کردند، جهان هر ساله با 50 میلیون نفر رشد می کند
8. But nomatterhow hard they are worked the population explosion continues.
[ترجمه ترگمان]اما به سختی کار می کنند، انفجار جمعیت ادامه دارد
[ترجمه گوگل]اما ناتوانی در کار آنها، انفجار جمعیت ادامه دارد
[ترجمه گوگل]اما ناتوانی در کار آنها، انفجار جمعیت ادامه دارد
9. We live in the century of population explosion, with the world's population doubling at least every 25 years.
[ترجمه ترگمان]ما در قرن انفجار جمعیت، با جمعیت جهان حداقل هر ۲۵ سال زندگی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در قرن انفجار جمعیت زندگی می کنیم، و جمعیت جهان حداقل هر 25 سال دو برابر می شود
[ترجمه گوگل]ما در قرن انفجار جمعیت زندگی می کنیم، و جمعیت جهان حداقل هر 25 سال دو برابر می شود
10. He cites in support of this the population explosion.
[ترجمه ترگمان]او به حمایت از این انفجار جمعیتی اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او به حمایت از این انفجار جمعیت اشاره می کند
[ترجمه گوگل]او به حمایت از این انفجار جمعیت اشاره می کند
11. Mention procreation, and they talk about the population explosion.
[ترجمه ترگمان]زاد و ولد را ذکر کنید، و در مورد انفجار جمعیت صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]اشاره به زاد و ولد و آنها در مورد انفجار جمعیت صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]اشاره به زاد و ولد و آنها در مورد انفجار جمعیت صحبت می کنند
12. When technocracy, the bomb, and the population explosion arrived, man achieved a capacity to clash with the earth on a grand scale .
[ترجمه ترگمان]هنگامی که technocracy، بمب و انفجار جمعیت رسید، مرد به توانایی برخورد با زمین در مقیاس بزرگ دست یافت
[ترجمه گوگل]هنگامی که تکنوکراسی، بمب، و انفجار جمعیت وارد شد، انسان توانایی برخورد با زمین را در مقیاسی بزرگ به دست آورد
[ترجمه گوگل]هنگامی که تکنوکراسی، بمب، و انفجار جمعیت وارد شد، انسان توانایی برخورد با زمین را در مقیاسی بزرگ به دست آورد
13. The potential population explosion would have tremendous repercussions on the region's physical resources such as land.
[ترجمه ترگمان]انفجار بالقوه جمعیت پیامدهای عظیمی بر روی منابع فیزیکی این منطقه مانند زمین دارد
[ترجمه گوگل]انفجار جمعیت بالقوه می تواند پیامدهای مهمی در منابع فیزیکی منطقه مانند زمین داشته باشد
[ترجمه گوگل]انفجار جمعیت بالقوه می تواند پیامدهای مهمی در منابع فیزیکی منطقه مانند زمین داشته باشد
14. The population explosion is accompanied by a population implosion.
[ترجمه ترگمان]انفجار جمعیت با انفجار جمعیت همراه است
[ترجمه گوگل]انفجار جمعیت همراه با انفجار جمعیت است
[ترجمه گوگل]انفجار جمعیت همراه با انفجار جمعیت است
15. The government has had to take measures to halt the population explosion.
[ترجمه ترگمان]دولت باید اقداماتی را برای توقف انفجار جمعیت انجام دهد
[ترجمه گوگل]دولت مجبور است اقداماتی را برای توقف انفجار جمعیت انجام دهد
[ترجمه گوگل]دولت مجبور است اقداماتی را برای توقف انفجار جمعیت انجام دهد
پیشنهاد کاربران
انفجار جمعیت
کلمات دیگر: