(در مذاکرات بین کارگران و کارفرمایان) معامله ی گروهی، توافق جمعی، مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
collective bargaining
(در مذاکرات بین کارگران و کارفرمایان) معامله ی گروهی، توافق جمعی، مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
انگلیسی به فارسی
(در مذاکرات بین کارگران و کارفرمایان) معاملهی گروهی، توافق جمعی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the bargaining process that occurs between organized workers and their employer to reach an agreement on wages, benefits, hours, and working conditions.
• negotiations between an employer and labor union representatives concerning an improvement of work conditions or wages
collective bargaining is the talks that a trade union has with an employer which are intended to settle what the workers' pay or conditions should be.
collective bargaining is the talks that a trade union has with an employer which are intended to settle what the workers' pay or conditions should be.
دیکشنری تخصصی
[نساجی] قرارداد دسته جمعی
جملات نمونه
1. Collective bargaining was viewed as the alpha and omega of trade unionism.
[ترجمه ترگمان]داد و ستد جمعی به عنوان آلفا و امگا of تجاری تلقی می شد
[ترجمه گوگل]معامله جمعی به عنوان آلفا و امگا اتحادیه کارگری مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]معامله جمعی به عنوان آلفا و امگا اتحادیه کارگری مورد توجه قرار گرفت
2. The smaller states' efforts to exercise their collective bargaining power against multinationals have failed.
[ترجمه ترگمان]دولت های کوچک تر می کوشند تا قدرت چانه زنی جمعی خود را علیه شرکت های چندملیتی انجام دهند
[ترجمه گوگل]تلاش های کشورهای کوچکتر برای تحقق قدرت های شاکی جمعی آنها علیه شرکت های چند ملیتی، شکست خورده است
[ترجمه گوگل]تلاش های کشورهای کوچکتر برای تحقق قدرت های شاکی جمعی آنها علیه شرکت های چند ملیتی، شکست خورده است
3. This principle of collective bargaining has been a mainstay in labor relations in this country.
[ترجمه ترگمان]این اصل مذاکرات جمعی تکیه اصلی در روابط کاری در این کشور بوده است
[ترجمه گوگل]این اصل تعاملات جمعی، در روابط کار در این کشور، عامل اصلی است
[ترجمه گوگل]این اصل تعاملات جمعی، در روابط کار در این کشور، عامل اصلی است
4. Their efforts to exercise collective bargaining power against multinational companies have failed.
[ترجمه ترگمان]تلاش های آن ها برای اعمال قدرت چانه زنی جمعی در برابر شرکت های چند ملیتی، شکست خورده است
[ترجمه گوگل]تلاش های آنها برای تحکیم قدرت های جمعی در برابر شرکت های چند ملیتی، شکست خورده است
[ترجمه گوگل]تلاش های آنها برای تحکیم قدرت های جمعی در برابر شرکت های چند ملیتی، شکست خورده است
5. Unions were insistent on the right to collective bargaining.
[ترجمه ترگمان]واحد اصرار داره که یک معامله گروهی انجام بده
[ترجمه گوگل]اتحادیه ها بر حق تعاملات جمعی اصرار داشتند
[ترجمه گوگل]اتحادیه ها بر حق تعاملات جمعی اصرار داشتند
6. The current machinery broadly follows the framework of collective bargaining laid down in the 1980 Workers' Statute.
[ترجمه ترگمان]ماشین آلات کنونی به طور گسترده از چارچوب مذاکرات جمعی که در اساسنامه کارگران ۱۹۸۰ به کار گرفته شد، پیروی می کند
[ترجمه گوگل]ماشین آلات کنونی به طور گسترده ای در چارچوب قراردادهای جمعی قرار می گیرند که در اساسنامه کارگران 1980 مطرح شده است
[ترجمه گوگل]ماشین آلات کنونی به طور گسترده ای در چارچوب قراردادهای جمعی قرار می گیرند که در اساسنامه کارگران 1980 مطرح شده است
7. Only Mississippi, North Carolina, and Texas specifically prohibit collective bargaining for public school employees.
[ترجمه ترگمان]تنها می سی سی پی، کارولینای شمالی، و تگزاس به طور خاص چانه زنی جمعی برای کارمندان مدارس دولتی را ممنوع کرده اند
[ترجمه گوگل]فقط می سی سی پی، کارولینای شمالی و تگزاس به طور خاص قراردادهای جمعی را برای کارکنان مدرسه عمومی ممنوع می کند
[ترجمه گوگل]فقط می سی سی پی، کارولینای شمالی و تگزاس به طور خاص قراردادهای جمعی را برای کارکنان مدرسه عمومی ممنوع می کند
8. In both countries collective bargaining had emerged in a form strongly influenced by product market considerations.
[ترجمه ترگمان]در هر دو کشور مذاکرات جمعی به شکلی به شدت تحت تاثیر ملاحظات بازار محصول ظاهر شدند
[ترجمه گوگل]در هر دو کشور، چانه زنی های گروهی به شکل گسترده ای تحت تأثیر ملاحظات بازار محصول قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در هر دو کشور، چانه زنی های گروهی به شکل گسترده ای تحت تأثیر ملاحظات بازار محصول قرار گرفته است
9. During 198 the company decided to end its collective bargaining agreement with the chapels of the National Union of Journalists.
[ترجمه ترگمان]در طی ۱۹۸ شرکت تصمیم گرفت به توافق جمعی خود با نمازخانه های اتحادیه ملی روزنامه نگاران پایان دهد
[ترجمه گوگل]در طول سال 1982، شرکت تصمیم گرفت تا به توافقنامه های مذاکره جمعی خود با کلیسای اتحادیه ملی روزنامه نگاران پایان دهد
[ترجمه گوگل]در طول سال 1982، شرکت تصمیم گرفت تا به توافقنامه های مذاکره جمعی خود با کلیسای اتحادیه ملی روزنامه نگاران پایان دهد
10. As a result, the scope of autonomous collective bargaining was restricted.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، دامنه مذاکرات جمعی مستقل محدود شد
[ترجمه گوگل]در نتیجه، دامنه تعاملات جمعی مستقل محدود شد
[ترجمه گوگل]در نتیجه، دامنه تعاملات جمعی مستقل محدود شد
11. This usually took the form of institutionalized collective bargaining between trade unions and employers.
[ترجمه ترگمان]این امر معمولا شکل چانه زنی جمعی رسمی بین اتحادیه های تجاری و کارفرمایان را به خود اختصاص می داد
[ترجمه گوگل]این معمولا شکل قراردادهای اشتراکی نهادینه شده بین اتحادیه های کارگری و کارفرمایان را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]این معمولا شکل قراردادهای اشتراکی نهادینه شده بین اتحادیه های کارگری و کارفرمایان را تشکیل می دهد
12. Free collective bargaining was its watchword.
[ترجمه ترگمان]داد و ستد جمعی مجانی همین شعار بود
[ترجمه گوگل]چالش های جمعی آزادانه کلمه کلیدی بود
[ترجمه گوگل]چالش های جمعی آزادانه کلمه کلیدی بود
13. Collective bargaining and joint consultation processes were found to have no influence on the attitude or performance of staff.
[ترجمه ترگمان]مشخص شد که مذاکرات جمعی و فرایندهای مشاوره مشترک تاثیری بر نگرش یا عملکرد کارکنان نداشته است
[ترجمه گوگل]فاکتورهای مذاکرات جمعی و مشاوری مشترک هیچ تأثیری بر نگرش و عملکرد کارکنان نداشتند
[ترجمه گوگل]فاکتورهای مذاکرات جمعی و مشاوری مشترک هیچ تأثیری بر نگرش و عملکرد کارکنان نداشتند
14. They argue for the primacy of collective bargaining at the level of the individual company.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای اولویت دادن به چانه زنی جمعی در سطح شرکت، بحث می کنند
[ترجمه گوگل]آنها برای اولویت چانه زنی جمعی در سطح شرکت فردی استدلال می کنند
[ترجمه گوگل]آنها برای اولویت چانه زنی جمعی در سطح شرکت فردی استدلال می کنند
15. Thereafter, a formal machinery of collective bargaining was gradually set up.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، یک دستگاه رسمی از چانه زدن جمعی به تدریج برقرار شد
[ترجمه گوگل]پس از آن، یک ماشین رسمی از مذاکرات جمعی به تدریج تنظیم شد
[ترجمه گوگل]پس از آن، یک ماشین رسمی از مذاکرات جمعی به تدریج تنظیم شد
پیشنهاد کاربران
چانه زنی جمعی
کلمات دیگر: