کلمه جو
صفحه اصلی

molten


معنی : ریخته، ذوب شده، گداخته، اب شده
معانی دیگر : مذاب، آب شده (در اثر گرما)، بخسیده، تفتیده، پخسان، (قدیمی) اسم مفعول فعل: melt، ریختگی

انگلیسی به فارسی

گداخته، آب شده، ریخته، ریختگی، ذوب شده


ذوب شده، گداخته، ریخته، اب شده


انگلیسی به انگلیسی

• melted, liquefied by heat, cast, poured
molten rock or metal has been heated until it is a thick liquid.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] مذاب، گداخته حالت مایعی که محصول گرمایش و ذوب شدن فاز جامد است.
[ریاضیات] مذاب، ذوب شو

مترادف و متضاد

ریخته (صفت)
besprent, molten

ذوب شده (صفت)
molten, fused

گداخته (صفت)
molten

اب شده (صفت)
molten

melted


Synonyms: fused, glowing, igneous, liquefied, smelted


جملات نمونه

1. molten lead
سرب گداخته

2. volcanoes shooting molten rock into the air
آتش فشان هایی که سنگ گداخته به هوا پرتاب می کنند

3. they pour the molten metal into cylindrical molds
فلز آبگونه را در قالب های استوانه ای می ریزند.

4. An immense volume of rocks and molten lava was erupted.
[ترجمه ترگمان]حجم عظیمی از تخته سنگ ها و گدازه مذاب فوران کرد
[ترجمه گوگل]حجم زیادی از سنگ ها و گدازه های ریخته گری فوران شد

5. Molten lava erupted from the top of the volcano.
[ترجمه ترگمان]گدازه Molten از بالای کوه آتشفشان فوران کرد
[ترجمه گوگل]گدازه های فلزی از بالای آتشفشان فوران می کنند

6. The volcano vomited flames and molten rock.
[ترجمه ترگمان]کوه آتشفشان، شعله ها و سنگ مذاب را بالا آورده بود
[ترجمه گوگل]آتشفشان باعث آتش سوزی و سنگ های مذاب شده است

7. Rivers of molten lava flowed down the mountain.
[ترجمه ترگمان]ری ورز از گدازه ها فوران می کرد و از کوه سرازیر می شد
[ترجمه گوگل]رودخانه های گدازه ریخته گری شده به کوه

8. The volcano spewed molten lava.
[ترجمه ترگمان]کوه آتشفشان، گدازه مذاب را بالا زد
[ترجمه گوگل]آتشفشان گدازه ریخته گری شده است

9. The volcano was spurting out rivers of molten lava.
[ترجمه ترگمان]آتشفشان rivers از سنگ های مذاب را پر کرده بود
[ترجمه گوگل]آتشفشان فوران کردن رودخانه های گدازه ای است

10. The volcano spewed a fountain of molten rock 650 feet in the air.
[ترجمه ترگمان]کوه آتشفشان، فواره ای از صخره های مذاب در هوا را بالا زد
[ترجمه گوگل]آتشفشان یک چشمه ای از سنگ ریخته گری 650 پا در هوا پرتاب کرد

11. The volcano poured out molten rock.
[ترجمه ترگمان]آتشفشان مذاب از سنگ مذاب بیرون می ریخت
[ترجمه گوگل]این آتشفشان ریخته گری شده است

12. Molten metal ran out on to the flagstones.
[ترجمه ترگمان]فلز از روی سنگفرش بیرون دوید
[ترجمه گوگل]فلزی سرخ شده به سنگ های سرامیکی پر شده است

13. The molten metal channels into the troughs.
[ترجمه ترگمان]کانال های فلزی مذاب در the
[ترجمه گوگل]کانال های فلزی مذاب به فریزرها

14. The molten light from the stove mottled the ceiling, dark furniture hunched away from it along the walls.
[ترجمه ترگمان]نور مذاب از روی اجاق، سقف و مبل های سیاه که از آن روی دیوارها خم شده بود، دیده می شد
[ترجمه گوگل]نور دندانه ای از اجاق سقف را لکه دار کرد و مبلمان تاریک از کنار آن در امتداد دیوارها دور شده بود

molten lead

سرب گداخته


پیشنهاد کاربران

در خصوص این فعل و اینکه جزو افعال با قاعده است یا بی قاعده چون melt گذشته آن melted شده و اسم مفعول اون molten شده توضیح جامع تری بفرمایید. ممنون

آقای احمدی با سلام
فعل melt الان جز افعال با قاعده ست.
molten حالت pp قدیمی این فعل بوده .


کلمات دیگر: