رنگ کور، فاقد حساسیت نسبت برنگ، (پزشکی) رنگ کور، کور رنگ
color blind
رنگ کور، فاقد حساسیت نسبت برنگ، (پزشکی) رنگ کور، کور رنگ
انگلیسی به فارسی
رنگکور، فاقد حساسیت نسبت به رنگ
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: partly or totally unable to distinguish a color or colors.
- He is so color-blind that red and green look the same to him.
[ترجمه Zahra] او بسیار کوررنگ است که قرمز و سبز برای او یکی به نظر میرسد
[ترجمه ****] او کور رنگی دارد که قرمز و سبز برای او یکی به نظر میرسد
[ترجمه s.k] او انقدر کور رنگ است که قرمز و سبز برای یک رنگ هستند
[ترجمه ترگمان] او به قدری رنگش است که به رنگ قرمز و سبز شباهت دارد[ترجمه گوگل] او بسیار رنگی است که قرمز و سبز به نظر می رسد
• (2) تعریف: having no racial prejudices; treating others alike, regardless of their skin color.
- Justice should be color-blind.
[ترجمه ترگمان] عدالت باید کور باشد
[ترجمه گوگل] عدالت باید رنگی باشد
[ترجمه گوگل] عدالت باید رنگی باشد
• cannot see colors properly, incapable of distinguishing one or more multicolored colors (also colour blind)
pertaining to color blindness, affected with color blindness (inability to see certain colors)
pertaining to color blindness, affected with color blindness (inability to see certain colors)
دیکشنری تخصصی
[نساجی] کور رنگی - چشم فاقد حساسیت نوری - چشمی که سیاه و سفید می بیند
جملات نمونه
1. colorblind people do not have the ability to discriminate colors
اشخاص کور رنگ قدرت تمیز دادن رنگ ها را ندارند.
2. Meanwhile, more serious mainstream criticism sees the colorblind vision of the republic at stake.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، انتقاد عمومی جدی تر، دیدگاه colorblind جمهوری را در معرض خطر می بیند
[ترجمه گوگل]در عین حال، انتقاد شدیدتر از جریان اصلی، چشم انداز رنگین کمان جمهوری را در معرض خطر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]در عین حال، انتقاد شدیدتر از جریان اصلی، چشم انداز رنگین کمان جمهوری را در معرض خطر قرار می دهد
3. Our Constitution is color-blind, and neither knows nor tolerates classes among citizens.
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی ما کور رنگ است، و نه در میان شهروندان نه می شناسد و نه می شناسد
[ترجمه گوگل]قانون اساسی ما کور رنگی است، و نه می داند و نه کلاس ها را در میان شهروندان تحمل می کند
[ترجمه گوگل]قانون اساسی ما کور رنگی است، و نه می داند و نه کلاس ها را در میان شهروندان تحمل می کند
4. But despite the well-meaning ring of colorblind ideals, you can not demand sameness of language while perpetuating segregated education.
[ترجمه ترگمان]اما با وجود حلقه خوبی از آرمان های colorblind، شما نمی توانید در هنگام تداوم تحصیلات تفکیک شده به sameness زبان نیاز داشته باشید
[ترجمه گوگل]اما علیرغم حلقه معروف از آرمانهای رنگین کمان، شما نمی توانید یکسان بودن زبان را تقاضا کنید در حالی که آموزش های جداگانه ای را ادامه دهید
[ترجمه گوگل]اما علیرغم حلقه معروف از آرمانهای رنگین کمان، شما نمی توانید یکسان بودن زبان را تقاضا کنید در حالی که آموزش های جداگانه ای را ادامه دهید
5. Contrary to popular belief, dogs are not colorblind.
[ترجمه X] برخلاف باور عمومی سگ ها کور رنگ نیستند
[ترجمه ترگمان]برخلاف باور عمومی، سگ ها colorblind نیستند[ترجمه گوگل]بر خلاف باور عمومی، سگ ها رنگ کرم نیستند
6. The intent is to steer these students toward enrollment despite the regents' desire for a color-blind admissions policy.
[ترجمه ترگمان]هدف این است که این دانشجویان را علی رغم تمایلش برای یک سیاست پذیرش کور رنگ، به سمت ثبت نام سوق دهد
[ترجمه گوگل]قصد این است که این دانش آموزان را به سوی ثبت نام هدایت کند، گرچه تمایلات مجاهدین برای سیاست پذیرش رنگ پریده است
[ترجمه گوگل]قصد این است که این دانش آموزان را به سوی ثبت نام هدایت کند، گرچه تمایلات مجاهدین برای سیاست پذیرش رنگ پریده است
7. Maybe you are colorblind, so my childhood becomes gray, deprived of joy, or happy memories, but defect and ugly scars.
[ترجمه ترگمان]شاید شما colorblind باشید، بنابراین دوران کودکی من خاکستری، محروم از شادی، یا خاطرات شاد، اما نقص و آثار زشت می شود
[ترجمه گوگل]شاید شما رنگین کمان هستید، بنابراین دوران کودکی من خاکستری می شود، از شادی و یا خاطرات شاد محروم می شود، اما زخم ها و زخم های زشت
[ترجمه گوگل]شاید شما رنگین کمان هستید، بنابراین دوران کودکی من خاکستری می شود، از شادی و یا خاطرات شاد محروم می شود، اما زخم ها و زخم های زشت
8. Last year's Colorblind trend was easy to spot, but hard to explain.
[ترجمه ترگمان]روند colorblind سال گذشته آسان بود، اما توضیح آن دشوار بود
[ترجمه گوگل]روند Colorblind سال گذشته آسان بود، اما به سختی توضیح داد
[ترجمه گوگل]روند Colorblind سال گذشته آسان بود، اما به سختی توضیح داد
9. According to the Colorblind Web Page Filter, above is what Google. com looks like for users with protanopia (red/ green color blindness).
[ترجمه ترگمان]بر طبق the صفحه وب سایت colorblind، آنچه در بالا وجود دارد گوگل است com به نظر می رسد برای کاربرانی با protanopia (blindness رنگ قرمز \/ سبز)
[ترجمه گوگل]با توجه به Filter Webblog Colorblind، در بالا آنچه گوگل است com به نظر می رسد برای کاربران با پروانوپیا (کور رنگ قرمز / سبز)
[ترجمه گوگل]با توجه به Filter Webblog Colorblind، در بالا آنچه گوگل است com به نظر می رسد برای کاربران با پروانوپیا (کور رنگ قرمز / سبز)
10. Image filters for the colorblind.
[ترجمه ترگمان]فیلترهای تصویر برای the
[ترجمه گوگل]فیلترهای تصویر برای رنگ کبریت
[ترجمه گوگل]فیلترهای تصویر برای رنگ کبریت
11. Good team spirited, be able to night shifts, eyesight over 0, not a colorblind .
[ترجمه ترگمان]روحیه تیمی خوب است، قادر به شیفت شب، دید چشم بیش از ۰، و نه یک colorblind
[ترجمه گوگل]تیم خوب روحیه دارد، قادر به تغییرات شبانه، بینایی بیش از 0 باشد، نه یک کرم رنگ
[ترجمه گوگل]تیم خوب روحیه دارد، قادر به تغییرات شبانه، بینایی بیش از 0 باشد، نه یک کرم رنگ
12. The odds are about one in twelve that a child will be colorblind.
[ترجمه ترگمان]احتمالات در حدود یک تا دوازده است که یک کودک بی هوش می شود
[ترجمه گوگل]شانس در مورد یک در دوازده است که یک کودک رنگی خواهد بود
[ترجمه گوگل]شانس در مورد یک در دوازده است که یک کودک رنگی خواهد بود
13. Be sure to use another way to show the same info since some people are colorblind.
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که از یک روش دیگر برای نشان دادن همان اطلاعات استفاده کنید چون برخی از افراد colorblind هستند
[ترجمه گوگل]مطمئن شوید که از یک روش دیگر برای نشان دادن همان اطلاعات استفاده کنید، زیرا برخی افراد رنگی هستند
[ترجمه گوگل]مطمئن شوید که از یک روش دیگر برای نشان دادن همان اطلاعات استفاده کنید، زیرا برخی افراد رنگی هستند
14. But we will have to give life a new orientation. The past has crippled life very badly, it has made you almost laughter blind, just like there are people who are colorblind.
[ترجمه ترگمان]اما ما مجبوریم به زندگی یک جهت گیری جدید بدهیم گذشته، زندگی را بسیار بد کرده است، و باعث شده است که شما تقریبا خفه شوید، درست مانند افرادی که دچار افسردگی شده اند
[ترجمه گوگل]اما ما مجبور خواهیم شد که یک جهت گیری جدید را به زندگی برگردانیم گذشته، زندگی بسیار ناخوشایند، موجب شده که شما تقریبا خنده کور، درست مثل افرادی که رنگین کمان هستند
[ترجمه گوگل]اما ما مجبور خواهیم شد که یک جهت گیری جدید را به زندگی برگردانیم گذشته، زندگی بسیار ناخوشایند، موجب شده که شما تقریبا خنده کور، درست مثل افرادی که رنگین کمان هستند
15. And there are ten percent of people in the world who are colorblind. Some color they are missing, or maybe they are mixing it up with some other color.
[ترجمه ترگمان]و ده درصد از مردم جهان هستند که colorblind هستند بعضی از رنگ ها گم شده اند، یا شاید آن ها آن را با برخی از رنگ های دیگر مخلوط می کنند
[ترجمه گوگل]و ده درصد از مردم جهان که رنگین کمان هستند وجود دارد برخی از رنگ آنها گم شده است، و یا شاید آنها با برخی از رنگ دیگر آن را مخلوط کنید
[ترجمه گوگل]و ده درصد از مردم جهان که رنگین کمان هستند وجود دارد برخی از رنگ آنها گم شده است، و یا شاید آنها با برخی از رنگ دیگر آن را مخلوط کنید
پیشنهاد کاربران
علاوه بر کوررنگی به معنای بدون تعصبات نژادی هم هست
عاری از تعصبات نژادی
Can see every thing just black and white
کوررنگی
عاری از تعصبات رنگی و نژادی
عاری از تعصبات رنگی و نژادی
کور رنگی
کور رنگ
Unable to see the difference between certain colors
سلام عزیزان
درس ششم pre3
Color - blind →adj
Unable to see the difference between all or some colors
معمولا قرمز و سبز
اگه استفاده کردین لایک یادتون نره نفسیا😝🥰
برای مشاهده بیوگرافیم کافیه کلیک کنید رو اسمم🤩
درس ششم pre3
Color - blind →adj
Unable to see the difference between all or some colors
معمولا قرمز و سبز
اگه استفاده کردین لایک یادتون نره نفسیا😝🥰
برای مشاهده بیوگرافیم کافیه کلیک کنید رو اسمم🤩
Blind - color ❌
Color - blind ✔️
کسیکه کور رنگی داره رو color - blind می نامند
Color - blind ✔️
کسیکه کور رنگی داره رو color - blind می نامند
کلمات دیگر: