کلمه جو
صفحه اصلی

burr


معنی : تیغ، بر امدگی، پوست زبرو خاردارمیوه، گره، غلیظ تلفظ کردن، با مته سوراخ کردن
معانی دیگر : رجوع شود به: bur، ناصافی یا تیزی لبه ی فلز (در اثر مته کردن یا برش)، برقو، پلیسه، خارفلز، ناصاف کردن، پلیسه دار کردن فلز، دارای لبه ی اره مانند کردن، صدای فرفره کردن، ور ور کردن، (زبان شناسی)، تلفظ مشدد صدای "r" (مثلا در گویش اسکاتلندی)، صدای ور ور، صدایی شبیه صدای باد زن برقی، حرف r را اداءکردن، پره یادندانه دار کردن، بامته سورا  کردن

انگلیسی به فارسی

خار، پوست زبر و خاردار میوه، گره، برآمدگی، غلیظ تلفظ کردن، حرف r را ادا کردن، پره یا دندانه‌دار کردن، با مته سوراخ کردن


خم شدن، تیغ، پوست زبرو خاردارمیوه، گره، بر امدگی، با مته سوراخ کردن، غلیظ تلفظ کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a protrusion or roughness left on a surface as a result of cutting or casting.

(2) تعریف: any of several drill-like devices used by machinists and the like to cut away small amounts of hard material.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: burrs, burring, burred
• : تعریف: to form a burr on.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a harsh, trilled pronunciation of the letter "r," like that of the Scots.

(2) تعریف: a humming, buzzing, or whirring sound.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: burrs, burring, burred
(1) تعریف: to pronounce the letter "r" with a harsh trill, as do the Scots.

(2) تعریف: to produce a humming, buzzing, or whirring sound.
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to pronounce (the letter "r") with a harsh trill, as do the Scots.
اسم ( noun )
• : تعریف: a variety of limestone containing silica, or a millstone made of it; buhrstone.

• mechanical whirring noise; sound made by cars; guttural pronunciation of "r" (in scottish and northern english dialects); rough edge; prickly seedpod
make a mechanical whirring noise; speak with a burr; create a rough edge or point
on some plants, a burr is a small round part which contains seeds and has little hooks on it that stick to your clothes or to animals' fur.
if someone has a burr, they speak english with an accent in which `r' sounds are pronounced in a very noticeable way.
a burr is also a whirring or humming sound. singular noun here but can also be used as a verb. e.g. the telephone burred.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] ضایعات گیاهی پشم

مترادف و متضاد

تیغ (اسم)
acicula, blade, sword, thorn, beam, bur, burr

بر امدگی (اسم)
eminence, nook, projection, excrescence, mound, bulge, protuberance, protuberancy, granulation, bump, overhang, knob, knop, nub, stigma, promontory, ledge, burr, tumor, convexity, ganglion, node, nodule, knurl, eminency, turgescence, excrescency, ridge, gibbosity, outgrowth, knur, verruca, whaleback

پوست زبرو خاردارمیوه (اسم)
burr

گره (اسم)
knot, loop, lump, tie, clue, clew, knob, burr, snag, ganglion, parcel, node, snarl, knurl, nodus, tanglement

غلیظ تلفظ کردن (فعل)
burr

با مته سوراخ کردن (فعل)
bore, burr

جملات نمونه

1. i could hear the burr of the fan in the next room
صدای ور ور پنکه را در اتاق مجاور می شنیدم.

2. She speaks with a Scottish burr.
[ترجمه ترگمان]او با لهجه اسکاتلندی صحبت می کند
[ترجمه گوگل]او با یک سوراخ اسکاتلندی صحبت می کند

3. She speaks with a soft West Country burr.
[ترجمه ترگمان]او با لهجه افریقای غربی آرام صحبت می کند
[ترجمه گوگل]او با یک نرم افزار غرب کشور صحبت می کند

4. He spoke in a soft West Country burr.
[ترجمه ترگمان]او در غرب نرم غربی صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]او در یک نرم افزار غرب کشور صحبت کرد

5. The phones in Europe don't seem to ring;they burr.
[ترجمه ترگمان]تلفن در اروپا به نظر نمی رسد حلقه باشد
[ترجمه گوگل]به نظر نمی رسد که تلفن های همراه در اروپا حلقه زده باشند

6. Burr is desperately appealing to get the jury not to sentence McVeigh to death.
[ترجمه ترگمان]Burr به شدت درخواست استیناف می دهد تا هیات منصفه را به اعدام محکوم نکند
[ترجمه گوگل]Burr به شدت جذاب است که هیئت منصفه را مجاب کند تا McVeigh را به مرگ محکوم کند

7. It contained eighty-seven woodcut illustrations after Edward Burr e-Jones and woodcut borders and initials by Morris himself.
[ترجمه ترگمان]این کتاب شامل < Number > هشتاد و هفت چاپ دستی بعد از ادوارد بر م - جونز و borders (woodcut)و حروف اول اسمش موریس بود
[ترجمه گوگل]این شامل هفتاد و هفت تصویر چاپ شده از چوب پس از ادوارد بریج جونز و مرزهای چوبی و اصطلاحات توسط موریس خود است

8. It seemed so right, the low burr of two voices in the pool of candlelight.
[ترجمه ترگمان]صدای آهسته دو نفر از زیر نور شمع به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید راست، کم پشتی از دو صدای در استخر از شمع نور

9. Where had I heard that burr?
[ترجمه ترگمان]از کجا صدای او را شنیدم؟
[ترجمه گوگل]از کجا شنیدم که کجایی؟

10. This man was lodging himself like an irritating burr under her skin.
[ترجمه ترگمان]این مرد خود را مانند سگی آزار دهنده که در زیر پوستش بود، کرایه کرده بود
[ترجمه گوگل]این مرد خود را مانند یک سوراخ تحریک کننده زیر پوستش قرار داد

11. The burr will prevent a proper fitting being made and can also cut your fingers.
[ترجمه ترگمان]این می تواند باعث جلوگیری از مناسب شدن مناسب شود و همچنین می تواند انگشتان شما را نیز کاهش دهد
[ترجمه گوگل]این سوراخ از ایجاد مناسب اتصالات جلوگیری می کند و می تواند انگشتان شما را نیز کاهش دهد

12. And Burr has issued a personal plea to Millwall fans in the match programme.
[ترجمه ترگمان]و Burr درخواست شخصی خود را برای Millwall هواداران در برنامه مسابقه صادر کرده است
[ترجمه گوگل]و Burr درخواست شخصی برای طرفداران Millwall در برنامه مسابقه صادر کرده است

13. Burr does not give sufficient detail to enable a reasonable evaluation of its effectiveness.
[ترجمه ترگمان]Burr جزئیات کافی را برای فعال کردن یک ارزیابی منطقی از اثربخشی آن ارایه نمی دهد
[ترجمه گوگل]برور جزئیات کافی برای ارزیابی منطقی از اثربخشی آن ارائه نمی دهد

14. A bee in her butt, a burr in her bloomers.
[ترجمه ترگمان]یه زنبور تو کونش، یه ذره هم تو شلوارش بود
[ترجمه گوگل]یک زنبور عسل در لب به لب او، پرتقال در bloomers او

15. Burr was one of several offseason acquisitions meant to bolster the forward line with better two-way players.
[ترجمه ترگمان]Burr یکی از چندین acquisitions offseason بود که هدف از آن تقویت خط پیش رو با بازیکنان دو طرفه بهتری بود
[ترجمه گوگل]Burr یکی از چندین خرید خارج اززمانی بود که به منظور تقویت خط مقدم با بازیکنان دو طرفه بهتر بود

I could hear the burr of the fan in the next room.

صدای ور‌ور پنکه را در اتاق مجاور می‌شنیدم.


پیشنهاد کاربران

لهجۀ غلیظ، مثل لهجۀ اسکاتلندی

کُرک ، پشم، خز پوست حیوانات

حص معادل آن می باشد.
تیغه blade می شود که متفاوت است.


کلمات دیگر: