کلمه جو
صفحه اصلی

builder


معنی : سازنده، خانه ساز
معانی دیگر : انسان یا حیوان سازنده، کسی که کارش ساختن بنا می باشد، بساز و بفروش، مهراز، معمار، گلیگر

انگلیسی به فارسی

سازنده، خانه‌ساز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: someone or something that builds, esp. one who constructs or is involved in the construction of houses or buildings.

• constructor, one who builds; application to build a customized glossary to be used in babylon-pro
a builder is a person whose job is to build houses and other buildings.
you can refer to someone who builds bridges, canals, ships, and so on as a bridge builder, canal builder, or ship builder.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] نگهدارنده - ماده تعاونی افزاینده قدرت پاک کنندگی صابون - دستگاه سازنده - دستگاه شیب دهنده دو سر بوبین حاوی نیمچه نخ در ماشین فلایر

مترادف و متضاد

construction worker


سازنده (اسم)
performer, author, composer, maker, manufacturer, creator, constructor, builder, producer, engineer, originator, procreator, instrumentalist

خانه ساز (اسم)
builder, mason

Synonyms: architect, artisan, constructor, contractor, craftsperson, erector, fabricator, framer, inventor, maker, manufacturer, mason, originator, producer


Antonyms: wrecker


جملات نمونه

1. if the builder places the first brick off plumb. . .
خشت اول چون نهد معمار کج . . .

2. The builder of the manor house is a direct ancestor of the present owner.
[ترجمه ترگمان]سازنده خانه اربابی یکی از اجداد مستقیم صاحب فعلی است
[ترجمه گوگل]سازنده خانه حیاط پیشه اصلی مالک فعلی است

3. The builder looked at me as though I was barking mad.
[ترجمه ترگمان]سازنده آن طوری به من نگاه کرد که انگار دیوانه وار پارس می کنم
[ترجمه گوگل]سازنده به من نگاه کرد، مثل اینکه من دیوانه بودم

4. Her father was a builder in Birmingham.
[ترجمه ترگمان]پدرش یک سازنده در بیرمنگام بود
[ترجمه گوگل]پدرش سازنده در بیرمنگام بود

5. We got a local builder to do the work for us.
[ترجمه ترگمان]ما یک سازنده محلی برای انجام این کار برای ما به دست آوردیم
[ترجمه گوگل]ما یک سازنده محلی برای انجام کار برای ما داشته ایم

6. He makes a good living as a builder.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک سازنده به خوبی زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او زندگی خوبی را به عنوان یک سازنده ایجاد می کند

7. We told the builder to finish the job as quickly as possible. Ask sounds a little more polite:He asked me to phone back.
[ترجمه ترگمان]ما به سازنده گفتیم که کارش را هرچه زودتر تمام کند از من کمی مودبانه پرسید: او از من خواست که تلفن کنم
[ترجمه گوگل]ما به سازنده گفتیم تا کار را با بیشترین سرعت ممکن انجام دهیم صدای کمی مودبانه بپرسد از من خواست تا تلفن را بفرستم

8. Employing the wrong builder can be a horribly expensive mistake .
[ترجمه ترگمان]employing اشتباه میتونه یک اشتباه وحشتناک باشه
[ترجمه گوگل]استفاده از سازنده اشتباه می تواند یک اشتباه وحشتناک گران قیمت باشد

9. I was apprenticed to a builder when I was fourteen.
[ترجمه ترگمان]وقتی چهارده سالم بود من در خانه یک سازنده کار می کردم
[ترجمه گوگل]وقتی چهارده ساله بودم به یک سازنده مشغول شدم

10. It's best to find a builder through personal recommendation.
[ترجمه ترگمان]بهتر است یک سازنده از طریق توصیه شخصی پیدا کنید
[ترجمه گوگل]بهتر است یک سازنده را از طریق توصیه شخصی پیدا کنید

11. The builder reckons 15 man-hours for the job.
[ترجمه ترگمان]بنا به تصور سازنده ۱۵ ساعت کار برای این شغل است
[ترجمه گوگل]سازنده 15 ساعت کار برای این کار را محاسبه می کند

12. The job was costed by builder at about $ 1500.
[ترجمه ترگمان]این شغل توسط سازنده در حدود ۱۵۰۰ دلار خرج شد
[ترجمه گوگل]این کار توسط سازنده در حدود 1500 دلار هزینه شد

13. The builder gave an approximate cost for fixing the roof.
[ترجمه ترگمان]سازنده یک هزینه تقریبی برای تعمیر سقف ارائه کرد
[ترجمه گوگل]سازنده هزینه تقریبی برای تعمیر سقف را داد

14. The builder had a commitment to finish the work on time.
[ترجمه ترگمان]این بنا یک تعهد برای اتمام کار در زمان داشت
[ترجمه گوگل]سازنده تا به حال تعهد به پایان کار در زمان

15. He worked as a builder in Chicago and remitted half his monthly wage to his family in the Philippines.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک سازنده در شیکاگو کار می کرد و نیمی از حقوق ماهانه خود را به خانواده خود در فیلیپین پرداخت
[ترجمه گوگل]او به عنوان سازنده در شیکاگو کار می کرد و نصف دستمزد ماهانه خود را به خانواده اش در فیلیپین پرداخت

پیشنهاد کاربران

سازنده

بنا، کارگر ساختمانی

معمار سازنده
گیلیگر


پیمانکار

builder ( شیمی )
واژه مصوب: بهساز
تعریف: نوعی افزودنی که در شوینده ها به کار می رود تا قدرت تمیزکنندگی عاسف ( عامل سطح فعال ) را افزایش دهد


کلمات دیگر: