نقطه عزیمت
point of departure
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• starting point, place where a journey begins
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] نقطه ی آغاز
جملات نمونه
1. The author takes Freud's dream theories as the point of departure for his essay.
[ترجمه ترگمان]نویسنده، نظریه های خواب فروید را به عنوان نقطه حرکت مقاله خود در نظر می گیرد
[ترجمه گوگل]نویسنده نظریه های رویای فروید را به عنوان نقطه عزیمت برای مقاله خود می داند
[ترجمه گوگل]نویسنده نظریه های رویای فروید را به عنوان نقطه عزیمت برای مقاله خود می داند
2. Let's take'Das Kapital'as a point of departure for our survey of Marxism.
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید داس را به عنوان نقطه عزیمت از مارکسیسم در نظر بگیریم
[ترجمه گوگل]بیایید کاپیتال را به عنوان نقطه ای برای بررسی مارکسیسم انتخاب کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید کاپیتال را به عنوان نقطه ای برای بررسی مارکسیسم انتخاب کنیم
3. The most important point of departure, however, is that rights, whether moral or legal, can involve correlative duties.
[ترجمه ترگمان]با این حال مهم ترین نکته عزیمت این است که آیا حقوق، چه اخلاقی و چه قانونی، می تواند شامل وظایف وابسته به همبستگی باشد
[ترجمه گوگل]با این وجود، مهمترین نقطه عزیمت این است که حقوق، چه اخلاقی و چه قانونی، می تواند شامل وظایف همبستگی باشد
[ترجمه گوگل]با این وجود، مهمترین نقطه عزیمت این است که حقوق، چه اخلاقی و چه قانونی، می تواند شامل وظایف همبستگی باشد
4. It provides a useful point of departure for a historian of the present-day civil rights movement in the Soviet Union.
[ترجمه ترگمان]این یک نکته مفید برای رفتن به یک مورخ جنبش حقوق مدنی امروز در اتحاد جماهیر شوروی را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این یک نقطه نظر مفید برای یک مورخ جنبش حقوق مدنی در اتحاد جماهیر شوروی است
[ترجمه گوگل]این یک نقطه نظر مفید برای یک مورخ جنبش حقوق مدنی در اتحاد جماهیر شوروی است
5. In each case the point of departure is a surface-syntax input.
[ترجمه ترگمان]در هر مورد نقطه حرکت ورودی یک ورودی با شناسه سطح است
[ترجمه گوگل]در هر مورد نقطه خروج یک ورودی سطح-نحو است
[ترجمه گوگل]در هر مورد نقطه خروج یک ورودی سطح-نحو است
6. The answer: only a point of departure.
[ترجمه ترگمان]پاسخ: فقط یک نقطه حرکت
[ترجمه گوگل]پاسخ فقط یک نقطه خروج
[ترجمه گوگل]پاسخ فقط یک نقطه خروج
7. More importantly, these categories give the designer a point of departure for designing an interface.
[ترجمه ترگمان]از همه مهم تر، این مقوله ها به طراح نقطه حرکت برای طراحی یک رابط می دهند
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، این دسته بندی ها به طراح نقطه ای برای طراحی رابط می دهند
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، این دسته بندی ها به طراح نقطه ای برای طراحی رابط می دهند
8. Canonic types served as a point of departure.
[ترجمه ترگمان]انواع canonic به عنوان نقطه حرکت عمل می کردند
[ترجمه گوگل]انواع کانونیک به عنوان یک نقطه خروج خدمت می کنند
[ترجمه گوگل]انواع کانونیک به عنوان یک نقطه خروج خدمت می کنند
9. My point of departure was san francisco.
[ترجمه ترگمان]عزیمت من به سانفرانسیسکو بود
[ترجمه گوگل]نقطه شروع من سان فرانسیسکو بود
[ترجمه گوگل]نقطه شروع من سان فرانسیسکو بود
10. The filial piety is an accomplishment point of departure to promote personal morals.
[ترجمه ترگمان]تقوا فرزندی نشانه پیروزی برای ترویج اخلاقیات شخصی است
[ترجمه گوگل]تقدیر شاگردان، نقطه عزیمت برای ارتقای اخلاقیات شخصی است
[ترجمه گوگل]تقدیر شاگردان، نقطه عزیمت برای ارتقای اخلاقیات شخصی است
11. Some linguists believed that a sentence contains a point of departure and a goal of discourse.
[ترجمه ترگمان]برخی از زبانشناسان اعتقاد دارند که جمله حاوی نقطه رفتن و هدف گفتمان است
[ترجمه گوگل]بعضی از زبان شناسان معتقد بودند که جمله شامل یک نقطه خروج و یک هدف از گفتمان است
[ترجمه گوگل]بعضی از زبان شناسان معتقد بودند که جمله شامل یک نقطه خروج و یک هدف از گفتمان است
12. Now is a new century, new point of departure, new challenge.
[ترجمه ترگمان]حالا یک قرن جدید، نقطه جدید عزیمت، یک چالش جدید
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یک قرن جدید، نقطه جدیدی از خروج، چالش جدید است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یک قرن جدید، نقطه جدیدی از خروج، چالش جدید است
13. Theme is the point of departure of the message, the starting - point of the communication.
[ترجمه ترگمان]تم نقطه خروج پیام است، نقطه شروع ارتباط
[ترجمه گوگل]تم نقطه عزیمت پیام است، نقطه شروع ارتباطات
[ترجمه گوگل]تم نقطه عزیمت پیام است، نقطه شروع ارتباطات
14. Arguments of this type point of departure from the psychology of religious and mystical experience.
[ترجمه ترگمان]بحث هایی در مورد این نوع جدایی از روان شناسی تجربه مذهبی و عرفانی
[ترجمه گوگل]استدلال های این نوع نقطه خروج از روانشناسی تجربه مذهبی و عرفانی است
[ترجمه گوگل]استدلال های این نوع نقطه خروج از روانشناسی تجربه مذهبی و عرفانی است
پیشنهاد کاربران
نقطه ی شروع - سکوی پرتاب
نقطه ی عزیمت
کلمات دیگر: