کلمه جو
صفحه اصلی

installments

انگلیسی به فارسی

اقساط، قسط، بخش


دیکشنری تخصصی

[حسابداری] اقساط

جملات نمونه

1. the payment of monthly installments
پرداخت اقساط ماهانه

2. five dollars down and the rest in installments
پنج دلار نقد و بقیه به صورت اقساط

3. we are unable to guarantee the timely payment of the installments
ما نمی توانیم پرداخت بموقع اقساط را تضمین کنیم.


کلمات دیگر: