کلمه جو
صفحه اصلی

liquidity


معنی : سیالیت، تسویه پذیری، حالت میعان، قابلیت تبدیل به پول، ابگون پذیری
معانی دیگر : (بازرگانی) نقدینگی، قدرت پرداخت بدهی ها، آب واری، آبگونگی، مایع بودن، میعان

انگلیسی به فارسی

قابلیت تبدیل به پول، تسویه پذیری، ابگون پذیری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the state or quality of being liquid.

(2) تعریف: the ability of a business to operate without borrowing or selling off its capital assets.

(3) تعریف: in finance, the quality of a market in which buying and selling can occur without great changes in price.

• quality or state of being liquid; interchangeability of assets and money
liquidity is having enough cash, or things that can easily be converted into cash, to pay any debts or sudden needs; a technical term in economics.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] نقدینگی
[حقوق] نقدینگی، میعان
[ریاضیات] نقدینگی، توانایی پرداخت بدهی، میعان

مترادف و متضاد

سیالیت (اسم)
fluidity, liquidity

تسویه پذیری (اسم)
liquidity

حالت میعان (اسم)
liquidity

قابلیت تبدیل به پول (اسم)
liquidity

ابگون پذیری (اسم)
liquidity

جملات نمونه

1. a bank that has recently increased its liquidity
بانکی که اخیرا نقدینگی خود را زیاد کرده است

2. The company maintains a high degree of liquidity.
[ترجمه ترگمان]شرکت میزان بالایی از نقدینگی را حفظ می کند
[ترجمه گوگل]این شرکت میزان بالایی از نقدینگی را حفظ می کند

3. Financial institutions must maintain sufficient liquidity to meet the demands of depositors.
[ترجمه ترگمان]موسسات مالی باید نقدینگی کافی را حفظ کنند تا مطالبات سپرده گذاران را برآورده کنند
[ترجمه گوگل]مؤسسات مالی بایستی نقدینگی کافی داشته باشند تا بتوانند به خواسته های سپرده گذاران پاسخ دهند

4. But they must always have sufficient liquidity to cover the possibility of any withdrawals.
[ترجمه ترگمان]اما آن ها همیشه باید به اندازه کافی نقدینگی لازم را داشته باشند تا امکان هر گونه عقب نشینی را پوشش دهند
[ترجمه گوگل]اما آنها همیشه باید نقدینگی کافی داشته باشند تا امکان برداشت احتمالی را پوشش دهند

5. The company has good liquidity.
[ترجمه ترگمان]این شرکت نقدینگی خوبی دارد
[ترجمه گوگل]این شرکت نقدینگی خوبی دارد

6. Secondly, banks must maintain an adequate degree of liquidity, i. e. cash, to meet customers' cash withdrawals.
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، بانک ها باید میزان کافی از نقدینگی را حفظ کنند ای پول نقد، تامین پول نقد مشتری
[ترجمه گوگل]ثانیا، بانک ها باید میزان کافی نقدینگی را حفظ کنند e پول نقد برای دیدار با پول نقد مشتریان

7. The initial increase in liquidity from the sale of government securities to the banking sector is given by item
[ترجمه ترگمان]افزایش اولیه نقدینگی از فروش اوراق بهادار دولتی به بخش بانکداری به وسیله مورد نظر می باشد
[ترجمه گوگل]افزایش اولیه نقدینگی از فروش اوراق بهادار دولتی به بخش بانکی به وسیله ی اقلام داده می شود

8. Now investors place less trust in liquidity and more in their own judgment about a security's risks and potential return.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر سرمایه گذاران اعتماد کمتری به نقدینگی و در قضاوت خودشان در مورد خطرات و بازده بالقوه آن دارند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر سرمایه گذاران اعتماد کمتر به نقدینگی و بیشتر در قضاوت خود در مورد خطرات امنیتی و بازگشت بالقوه است

9. This assumes that banks have surplus liquidity in the first place.
[ترجمه ترگمان]این فرض می کند که بانک ها در وهله اول نقدینگی مازاد دارند
[ترجمه گوگل]این فرضیه است که بانک ها نقدینگی مازاد را دارند

10. Under or over liquidity is an unsatisfactory position for individual banks within the system.
[ترجمه ترگمان]تحت کنترل و یا بیش از حد نقدینگی، یک موقعیت رضایت بخش برای بانک های مجزا در داخل سیستم وجود دارد
[ترجمه گوگل]زیر و یا بیش از نقدینگی موقعیت مطلوب برای بانک های فردی درون سیستم است

11. Individual banks and discount houses can alleviate liquidity shortages through these markets without the Bank having an opportunity to influence rates.
[ترجمه ترگمان]بانک های خصوصی و خانه های تخفیف می تواند کمبود نقدینگی را از طریق این بازارها بدون اینکه بانک فرصتی برای نفوذ به نرخ را داشته باشد، کاهش دهد
[ترجمه گوگل]بانک های انفرادی و خانه های تخفیف می تواند کمبود نقدینگی را از طریق این بازار ها کاهش دهد بدون این که بانک بتواند نرخ بهره را تحت تاثیر قرار دهد

12. Banks may keep surplus liquidity to help them resist a squeeze.
[ترجمه ترگمان]بانک ها ممکن است نقدینگی مازاد را حفظ کنند تا به آن ها کمک کند در برابر فشار مقاومت کنند
[ترجمه گوگل]بانک ها ممکن است نقدینگی مازاد خود را حفظ کنند تا به آنها کمک کند در مقابل فشار قرار گیرند

13. Finally, banks' liquidity can be reduced directly by techniques such as special deposits.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، نقدینگی بانک ها را می توان به طور مستقیم با تکنیک هایی همچون سپرده ویژه کاهش داد
[ترجمه گوگل]سرانجام، نقدشوندگی بانک ها می تواند به طور مستقیم توسط تکنیک هایی مانند سپرده های ویژه کاهش یابد

14. The liquidity of an asset is the ease with which it can be converted into cash without loss.
[ترجمه ترگمان]نقدینگی یک دارایی، سهولت تبدیل آن به پول نقد بدون از دست دادن است
[ترجمه گوگل]نقدینگی دارایی، سهولت است که می تواند بدون نقص تبدیل به پول نقد شود

15. Banks, being prepared to operate with a lower liquidity ratio, were only too pleased to supply the credit being demanded.
[ترجمه ترگمان]بانک ها، که برای فعالیت با نسبت نقدینگی کم تر آماده بودند، تنها از تامین اعتبار مورد تقاضا بسیار راضی بودند
[ترجمه گوگل]بانک ها، آماده بودن برای کار با نسبت نقدینگی کمتر، فقط از ارائه اعتبار مورد نیاز خواسته بودند

A bank that has recently increased its liquidity.

بانکی که اخیراً نقدینگی خود را زیاد کرده است.


پیشنهاد کاربران

نقدینگی

گردش پذیری

نقدشوندگی

مایع مانند
نقدینگی
درجه نقد شوندگی دارائی
درجه ای که میتوان دارائی را در بازار آب کرد و به پول نقد تبدیل نمود.

⁦✔️⁩ نقدینگی، قابلیت تبدیل به پول

Sunac China Holdings Ltd
Chinese developer Sunac seeks to avoid Evergrande contagion
Hong Kong - listed group denies asking government for 💥liquidity💥 relief and buys back $34m of its bonds


کلمات دیگر: