مبلغ سرجمع، مبلغ قلم، مبلغ یکجا، مبلغی که به صورت یکجا پرداخت شود، پول قلم، پولی که یک جا پرداخت شود، سر جمع
lump sum
مبلغ سرجمع، مبلغ قلم، مبلغ یکجا، مبلغی که به صورت یکجا پرداخت شود، پول قلم، پولی که یک جا پرداخت شود، سر جمع
انگلیسی به فارسی
پول قلم، پولی که یکجا پرداخت شود، سر جمع
مبلغ تکمیلی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a sum of money, esp. a total amount, that is paid at one time rather than in installments.
• total sum, inclusive total, comprehensive sum
a lump sum is a large amount of money that is given or received all at once.
a lump sum is a large amount of money that is given or received all at once.
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] یک جا
جملات نمونه
1. Her divorce settlement included a lump sum of $2 million.
[ترجمه ترگمان]توافق طلاق او شامل مجموع ۲ میلیون دلار بود
[ترجمه گوگل]حل و فصل طلاق او مجموعا 2 میلیون دلار بود
[ترجمه گوگل]حل و فصل طلاق او مجموعا 2 میلیون دلار بود
2. My wife would receive a guaranteed lump sum in the event of my death.
[ترجمه ترگمان]همسرم در صورت مرگ من مبلغ گزافی را دریافت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]همسر من یک مبلغ تضمین شده را در صورت مرگ من دریافت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]همسر من یک مبلغ تضمین شده را در صورت مرگ من دریافت خواهد کرد
3. The award will consist of a lump sum to a maximum value of $5000.
[ترجمه ترگمان]این جایزه شامل یک مجموع lump تا حداکثر قیمت ۵۰۰۰ دلار خواهد بود
[ترجمه گوگل]این جایزه شامل یک مبلغ واحد به ارزش حداکثر 5000 دلار خواهد بود
[ترجمه گوگل]این جایزه شامل یک مبلغ واحد به ارزش حداکثر 5000 دلار خواهد بود
4. When you retire you'll get a lump sum of £80,000.
[ترجمه ترگمان]زمانی که بازنشسته می شوید مبلغ کلی ۸۰،۰۰۰ پوند را دریافت خواهید کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما بازنشسته می شوید مبلغی معادل 80،000 پوند دریافت خواهید کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما بازنشسته می شوید مبلغی معادل 80،000 پوند دریافت خواهید کرد
5. A pension is often commutable into a lump sum.
[ترجمه ترگمان]حقوق بازنشستگی معمولا به مبلغ زیادی تقسیم می شود
[ترجمه گوگل]حقوق بازنشستگی اغلب به یک مبلغ واحد تعلق می گیرد
[ترجمه گوگل]حقوق بازنشستگی اغلب به یک مبلغ واحد تعلق می گیرد
6. He commuted his pension for a lump sum.
[ترجمه ترگمان]او مقرری خود را به مبلغ هنگفتی تقلیل داد
[ترجمه گوگل]او حقوق بازنشستگی خود را برای یک مبلغ معین تغییر داد
[ترجمه گوگل]او حقوق بازنشستگی خود را برای یک مبلغ معین تغییر داد
7. Your pension plan provides a cash lump sum at retirement.
[ترجمه ترگمان]برنامه بازنشستگی شما مبلغی پول نقد در اختیار شما قرار می دهد
[ترجمه گوگل]طرح بازنشستگی شما یک مبلغ نقدی را در زمان بازنشستگی فراهم می کند
[ترجمه گوگل]طرح بازنشستگی شما یک مبلغ نقدی را در زمان بازنشستگی فراهم می کند
8. He commuted his pension into a lump sum.
[ترجمه ترگمان]او مقرری خود را به مبلغ هنگفتی تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]او بازنشستگی خود را به یک مبلغ مجاز تغییر داد
[ترجمه گوگل]او بازنشستگی خود را به یک مبلغ مجاز تغییر داد
9. She was given a lump sum when she retired.
[ترجمه ترگمان]وقتی بازنشست شد یه مقدار پول داده بود
[ترجمه گوگل]وقتی بازنشسته شد، مبلغی به او داده شد
[ترجمه گوگل]وقتی بازنشسته شد، مبلغی به او داده شد
10. The average partner received a lump sum of $ 8 million from the sale.
[ترجمه ترگمان]میانگین شریک ۸ میلیون دلار از فروش دریافت کرد
[ترجمه گوگل]شریک متوسط مبلغی معادل 8 میلیون دلار از فروش دریافت کرد
[ترجمه گوگل]شریک متوسط مبلغی معادل 8 میلیون دلار از فروش دریافت کرد
11. A lump sum would be paid to a trade association or similar body.
[ترجمه ترگمان]مقداری پول به یک اتحادیه تجاری یا بدن مشابه پرداخت خواهد شد
[ترجمه گوگل]یک مبلغ واحد به یک انجمن تجاری یا بدن مشابه پرداخت می شود
[ترجمه گوگل]یک مبلغ واحد به یک انجمن تجاری یا بدن مشابه پرداخت می شود
12. A higher interest rate will allow a smaller lump sum and lower annual deposits.
[ترجمه ترگمان]نرخ بهره بالاتر باعث خواهد شد که جمع کوچک تر و سپرده های سالیانه کمتری داشته باشد
[ترجمه گوگل]نرخ بهره بالاتری به مجموعهای کوچکتر و سپردههای سالانه پایینتر امکان میدهد
[ترجمه گوگل]نرخ بهره بالاتری به مجموعهای کوچکتر و سپردههای سالانه پایینتر امکان میدهد
13. It is also possible to pay a lump sum premium to an insurance company which will pay out to the amount insured.
[ترجمه ترگمان]همچنین این امکان وجود دارد که یک حق بیمه را به یک شرکت بیمه پرداخت کند که به مبلغ بیمه پرداخت خواهد شد
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است یک حق بیمه یک بار به یک شرکت بیمه که مبلغ بیمه شده را پرداخت می کند، پرداخت شود
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است یک حق بیمه یک بار به یک شرکت بیمه که مبلغ بیمه شده را پرداخت می کند، پرداخت شود
14. A pension loan takes advantage of the cash lump sum your pension plan will provide at retirement.
[ترجمه ترگمان]یک وام بازنشستگی از مجموع پول نقد که برنامه بازنشستگی شما برای بازنشستگی فراهم می کند بهره می برد
[ترجمه گوگل]وام های بازنشستگی از مزایای واحد پولی استفاده می کند که برنامه بازنشستگی شما در بازنشستگی ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]وام های بازنشستگی از مزایای واحد پولی استفاده می کند که برنامه بازنشستگی شما در بازنشستگی ارائه می دهد
پیشنهاد کاربران
An amount of money that is paid at one time and not on separate occasions.
کلمات دیگر: