کلمه جو
صفحه اصلی

operating profit

انگلیسی به انگلیسی

• surplus of income that is larger than expenses incurred (accounting)

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] سود عملیاتی
[حقوق] سود عملیاتی

جملات نمونه

1. Operating profit at both brokerage firms exceeded analysts' consensus forecasts.
[ترجمه ترگمان]سود عملیاتی در هر دو شرکت کارگزاری فراتر از پیش بینی تحلیل گران بود
[ترجمه گوگل]سود عملیاتی در هر دو شرکت کارگزاری بیش از پیش بینی اجماع تحلیلگران است

2. As a result, it is now being reorganised. Operating profit fell to £ 5m from £ 1m in 199
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، این سازمان اکنون مجددا سازماندهی شده است سود عملیاتی از ۱ میلیون پوند در ۱۹۹ میلیون پوند به ۵ میلیون پوند رسید
[ترجمه گوگل]در نتیجه، اکنون سازماندهی شده است سود عملیاتی به � 5 میلیون از 1 میلیون پوند در سال 199 کاهش یافت

3. Operating profit grew by 14%, excluding exceptional items.
[ترجمه ترگمان]سود عملیاتی تا ۱۴ % افزایش یافت، به استثنای موارد استثنایی
[ترجمه گوگل]سود عملیاتی 14٪ افزایش یافت، به استثنای موارد استثنایی

4. The unit posted a single-digit increase in operating profit.
[ترجمه ترگمان]واحد یک افزایش تک رقمی را در سود عملیاتی ارسال کرد
[ترجمه گوگل]این واحد افزایش سود تک رقمی را به خود اختصاص داد

5. The company posted a 122 percent rise in operating profit for fiscal 199 aided primarily by the acquisition.
[ترجمه ترگمان]این شرکت ۱۲۲ درصد افزایش سود عملیاتی برای ۱۹۹ میلیون دلار به طور اولیه توسط این شرکت را اعلام کرده است
[ترجمه گوگل]این شرکت 122 درصد افزایش سود عملیاتی مالی 199 را به خود اختصاص داد

6. It posted lower operating profit at its power systems and motors-operations businesses.
[ترجمه ترگمان]این سازمان سود عملیاتی کمتری را در سیستم های قدرت و کسب و کاره ای موتورهای خود پست کرده است
[ترجمه گوگل]این سود عملیاتی پایین را در سیستم های قدرت و موتورهای عملیاتی خود کسب کرد

7. Retail operating profit rose 30 % to 3 million.
[ترجمه ترگمان]سود عملیاتی خرده فروشی ۳۰ درصد به ۳ میلیون افزایش یافت
[ترجمه گوگل]سود عملیاتی خرده فروشی افزایش 30٪ به 3 میلیون

8. Operating profit fell an undisclosed amount.
[ترجمه ترگمان]سود عملیاتی مبلغ فاش نشده است
[ترجمه گوگل]سود عملیاتی یک مقدار نامعلوم افتاد

9. Operating profit rose as a percentage of sales to 1 0 percent from 5 percent.
[ترجمه ترگمان]سود عملیاتی به عنوان درصدی از فروش تا ۱ درصد از ۵ درصد افزایش یافت
[ترجمه گوگل]سود عملیاتی به عنوان یک درصد از فروش به 0 درصد از 5 درصد افزایش یافت

10. An operating profit of £184m enabled 69 % of the interest due on loans to be funded out of turnover totalling £666m.
[ترجمه ترگمان]سود عملیاتی ۱۸۴ میلیون پوند، ۶۹ درصد سود حاصل از وام ها را به ارزش کل ۶۶۶ میلیون پوند تامین خواهد کرد
[ترجمه گوگل]سود عملیاتی 184 میلیون پوند، 69 درصد از بهره را به دلیل وام هایی که به مبلغ 666 مگاوات برآورد می شود، تأمین می کند

11. Mr Roller said Dresdner's operating profit would have been higher but for increased write-offs in its securities operations.
[ترجمه ترگمان]Mr گفت که سود عملیاتی Dresdner بالاتر است، بلکه برای افزایش write در عملیات های اوراق بهادار خود است
[ترجمه گوگل]آقای رولر می گوید سود عملیاتی Dresdner بالاتر بود، اما برای افزایش اوراق قرضه در عملیات اوراق بهادار خود

12. Daimler said its operating profit in 199 excluding one-time charges and writeoffs, improved.
[ترجمه ترگمان]دایملر گفت سود عملیاتی آن ۱۹۹ بار به استثنای بار ۱ و writeoffs، بهبود یافته است
[ترجمه گوگل]دایملر گفت سود عملیاتی آن در سال 199 به استثنای یک بار هزینه و نوشتن، بهبود یافته است

13. Speciality Chemicals division saw a slight rise in operating profit from £223m in 1990 to £225m.
[ترجمه ترگمان]بخش مواد شیمیایی Speciality شاهد افزایش اندکی در سود عملیاتی از ۲۲۳ میلیون پوند در سال ۱۹۹۰ به ۲۲۵ میلیون پوند بوده است
[ترجمه گوگل]تقسیمات ویژه بخش های مواد شیمیایی، افزایش سود عملیاتی را از 223 مگاوات در سال 1990 به 225 میلیون پوند افزایش دادند

14. Operating profit fell to £ 5m from £ 1m in 199
[ترجمه ترگمان]سود عملیاتی از ۱ میلیون پوند در ۱۹۹ میلیون پوند به ۵ میلیون پوند رسید
[ترجمه گوگل]سود عملیاتی به � 5 میلیون از 1 میلیون پوند در سال 199 کاهش یافت


کلمات دیگر: