1. More and more victims turn to litigation to redress wrongs done to them.
[ترجمه ترگمان]قربانی های بیشتر و بیشتری برای تلافی کردن اشتباه ات رو به اونها انجام می ده
[ترجمه گوگل]قربانیان بیشتر و بیشتر به دادرسی می پردازند تا تجاوز به اشتباهات انجام شده را به آنها بدهد
2. Most environmental litigation involves disputes with governmental agencies.
[ترجمه ترگمان]اغلب این دعوی قضایی اختلافات با سازمان های دولتی را در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]اکثر پرونده های مربوط به محیط زیست شامل اختلافات با سازمان های دولتی است
3. The payment was made to avoid threatened litigation.
[ترجمه ترگمان]این مبلغ برای جلوگیری از اقامه دعوی قضایی صورت گرفت
[ترجمه گوگل]پرداخت برای جلوگیری از دعوی تهدید شدنی صورت گرفته است
4. The threat of litigation can be a deciding factor in some business decisions.
[ترجمه ترگمان]تهدید قانونی می تواند یک عامل تعیین کننده در برخی از تصمیمات کسب وکار باشد
[ترجمه گوگل]تهدید دعوی قضایی می تواند عامل تصمیم گیری در برخی از تصمیمات تجاری باشد
5. He engaged in endless litigation against the media.
[ترجمه ترگمان]او در دعوی قضایی بی پایان علیه رسانه ها درگیر بود
[ترجمه گوگل]او در دادرسی بی پایان علیه رسانه مشغول به کار است
6. Some business disputes require litigation.
[ترجمه ترگمان]برخی اختلافات تجاری نیازمند اقامه دعوی قضایی هستند
[ترجمه گوگل]برخی از اختلافات تجاری نیازمند دادرسی هستند
7. They desisted from further litigation.
[ترجمه ترگمان]از دعوای حقوقی بیشتر دست برداشتند
[ترجمه گوگل]آنها از دادرسی های بعدی محروم شدند
8. The company has been in litigation with its previous auditors for a full year.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در حال اقامه دعوی قضایی با حسابرسان قبلی خود برای یک سال کامل بوده است
[ترجمه گوگل]این شرکت در طول سالیان متهم به حسابرسان قبلی خود بوده است
9. The settlement ends more than four years of litigation on behalf of the residents.
[ترجمه ترگمان]این اسکان بیش از چهار سال دعوی را به نمایندگی از ساکنان به پایان رساند
[ترجمه گوگل]حل و فصل به بیش از چهار سال از دادرسی به نمایندگی از ساکنان
10. According to, partner in commercial litigation with Biggart Baillie Gifford, there are several.
[ترجمه ترگمان]طبق گفته شریک دعوی در دعوای قضایی تجاری با Biggart Baillie گیفورد، چندین مورد وجود دارد
[ترجمه گوگل]به گفته وی، شریک تجاری در دادگستری با Biggart Baillie Gifford، چندین مورد وجود دارد
11. Access was then granted without the need for litigation.
[ترجمه ترگمان]سپس بدون نیاز به اقامه دعوی، دسترسی داده شد
[ترجمه گوگل]پس از آن دسترسی بدون نیاز به دعوی قضایی اعطا شد
12. But as an insurance policy against litigation, Liggett positively oozes charm.
[ترجمه ترگمان]اما به عنوان یک سیاست بیمه ای که در برابر دعوی قضایی، لیگت، جذابیت خاصی دارد
[ترجمه گوگل]اما Liggett به عنوان یک سیاست بیمه در برابر دادرسی، به طور مثبت، جذابیت دارد
13. Litigation is not for the faint-hearted - or the half-hearted.
[ترجمه ترگمان]Litigation برای قلب ضعیف و بی قلب نیست
[ترجمه گوگل]دعوی قضایی برای خنثی نیست - و یا نیمه دل
14. Fear of litigation by shareholders who felt cheated quickly established this practice after some early abuses.
[ترجمه ترگمان]ترس از اقامه دعوی توسط سهامداران که احساس تقلب کردند این عمل را پس از برخی از موارد سو استفاده آغاز کردند
[ترجمه گوگل]ترس از دادرسی توسط سهامدارانی که فریب خوردند، این عمل را پس از برخی سوءاستفاده های اولیه ایجاد کردند
15. Twenty years of litigation followed before militia leader John D. . Lee paid for the massacre with his life.
[ترجمه ترگمان]بیست سال دعوی قضایی پس از آن اتفاق افتاد که رهبر شبه نظامیان جان دی لی برای قتل عام با جانش پرداخت کرد
[ترجمه گوگل]دوازده سال پیش از دادرسی، پس از رهبری رهبر مبارزات انتخاباتی جان دی لی با زندگی اش برای قتل عام پرداخت کرد