1. Don't overstate your case or no one will believe you.
[ترجمه غزل] در مورد پرونده خود اغراق نکنید، وگرنه هیچ کس شما را باور نخواهد کرد.
[ترجمه ترگمان]اغراق نکن وگرنه هیچ کس حرفتو باور نمی کنه
[ترجمه گوگل]پرونده خود را بیش از حد فراموش نکنید و هیچ کس به شما اعتماد نخواهد کرد
2. She's very busy so don't overstate the case - just give her the essentials.
[ترجمه ترگمان]او خیلی سرش شلوغه، در این مورد اغراق نکن - فقط چیزای ضروری رو بهش بگو
[ترجمه گوگل]او بسیار مشغول است، بنابراین پرونده را بیش از حد فراموش نکنید - فقط او را ملزم بدانید
3. He tends to overstate his case when talking politics.
[ترجمه ترگمان]او در هنگام صحبت درباره سیاست، اغراق می کند
[ترجمه گوگل]او در هنگام صحبت کردن با سیاست غلبه می کند
4. Don't overstate your case.
[ترجمه ترگمان]در مورد تو اغراق نکن
[ترجمه گوگل]پرونده خود را فراتر نگذارید
5. It is hard to overstate the difference in expression and outlook in these two women so strikingly similar in feature.
[ترجمه ترگمان]صحبت درباره تفاوت در بیان و دیدگاه این دو زن که کاملا شبیه به ویژگی است، دشوار است
[ترجمه گوگل]دشوار است که تفاوت در بیان و چشم انداز در این دو زن تا حد زیادی در ویژگی های مشابه است
6. For Brailsford, who had a tendency to overstate his case, this marked a decisive turning point in world history.
[ترجمه ترگمان]برای Brailsford، که تمایل به اغراق در مورد پرونده خود داشت، این نقطه عطفی قاطع در تاریخ جهان بود
[ترجمه گوگل]برای Brailsford، که تمایل به غلبه بر پرونده خود را داشت، این نقطه عطفی تعیین کننده در تاریخ جهان بود
7. It is easy to overstate the case.
[ترجمه ترگمان]صحبت درباره این پرونده آسان است
[ترجمه گوگل]آسان است که پرونده را بیش از حد افزایش دهیم
8. Similarly radicals overstate the degree of unanimity among the medical profession, which is in fact riven with dissension and competing ideologies.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، تندروها دارای میزان اتفاق آرا در حرفه پزشکی هستند که در واقع به اختلاف عقاید و ایدئولوژی های رقابتی تقسیم شده است
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، رادیکال ها درجه ای از یکپارچگی در میان حرفه پزشکی را که در حقیقت با اختلاف نظر و ایدئولوژی های رقابتی روبرو هستند، بیش از اندازه افزایش می دهند
9. It would be erroneous to overstate this apprehension, for there was another aspect to the argument.
[ترجمه ترگمان]در باب این دلواپسی نادرست بود، زیرا جنبه دیگری هم داشت
[ترجمه گوگل]این اشتباه غلطی است که این آزار و اذیت را غلط می دهد، زیرا جنبه دیگری برای این استدلال وجود دارد
10. Politicians typically overstate their case in order to get their point across.
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران معمولا در مورد این موضوع غلو می کنند تا به هدف خود برسند
[ترجمه گوگل]سیاستمداران به طور معمول پرونده خود را غلط می کنند تا نقاط قوت خود را به دست آورند
11. Although these facts look impressive, they may overstate the success of policy against restrictive practices.
[ترجمه ترگمان]اگرچه این واقعیات جالب به نظر می رسند، اما ممکن است درباره موفقیت سیاست علیه اعمال محدود اغراق کنند
[ترجمه گوگل]اگر چه این واقعیت ها چشمگیر است، اما ممکن است موفقیت سیاست در برابر اقدامات محدود کننده را بیش از حد تحقق بخشند
12. It would be difficult to overstate how important a figure this Baltimore newspaperman was in the world of wine.
[ترجمه ترگمان]اغراق در مورد این که چگونه یک شخصیت مهم در بالتیمور newspaperman در دنیای شراب بود، دشوار است
[ترجمه گوگل]دشوار است که بیش از اندازه ارزش این رقم این مقاله را در جهان شراب داشته باشیم
13. But to overstate the importance of marketing, since it a business to its customers.
[ترجمه ترگمان]اما برای اغراق در مورد اهمیت بازاریابی، از آن جایی که آن یک کسب وکار به مشتریان خود است
[ترجمه گوگل]اما برای اهمیت بازاریابی بیش از اندازه اهمیت دارد زیرا آن را به مشتریان خود می دهد
14. But why does the CPI overstate actual inflation?
[ترجمه ترگمان]اما چرا در مورد تورم واقعی اغراق می کند؟
[ترجمه گوگل]اما چرا CPI تورم واقعی را بیش از حد بالا می برد؟