سال مالی
fiscal year
سال مالی
انگلیسی به فارسی
سال مالی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: an accounting period that covers any twelve consecutive months, at the end of which the books are closed and profit or loss is determined.
• yearly period at the end of which financial condition is assessed, twelve month accounting period
the fiscal year is the same as the financial year; used in american english.
the fiscal year is the same as the financial year; used in american english.
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] سال مالی
[ریاضیات] سال مالی
[ریاضیات] سال مالی
مترادف و متضاد
12 month accounting period
Synonyms: accounting year, annual accounting period, calendar year, financial year, twelve-month period
جملات نمونه
1. We start the current fiscal year $30 million in the hole.
[ترجمه ترگمان]ما سال مالی جاری را ۳۰ میلیون دلار در این گودال شروع می کنیم
[ترجمه گوگل]ما سال مالی جاری 30 میلیون دلار در سوراخ شروع می کنیم
[ترجمه گوگل]ما سال مالی جاری 30 میلیون دلار در سوراخ شروع می کنیم
2. By the end of this fiscal year in June, maritime operations are projected to lose $ 4 million.
[ترجمه ترگمان]در پایان سال مالی جاری در ماه ژوئن، عملیات دریایی ۴ میلیون دلار از دست خواهد رفت
[ترجمه گوگل]در پایان این سال مالی در ماه ژوئن، عملیات دریایی 4 میلیون دلار تخمین زده می شود
[ترجمه گوگل]در پایان این سال مالی در ماه ژوئن، عملیات دریایی 4 میلیون دلار تخمین زده می شود
3. Over the past fiscal year, the school has received $250 million in federal dollars for 600 projects.
[ترجمه ترگمان]در طی سال مالی گذشته، این مدرسه ۲۵۰ میلیون دلار در بودجه فدرال برای ۶۰۰ پروژه دریافت کرده است
[ترجمه گوگل]در طول سال مالی گذشته، این مدرسه 250 میلیون دلار به مبلغ فدرال برای 600 پروژه دریافت کرده است
[ترجمه گوگل]در طول سال مالی گذشته، این مدرسه 250 میلیون دلار به مبلغ فدرال برای 600 پروژه دریافت کرده است
4. The railroad lost $ 300 in fiscal year 1907-0 Templeton said, and continued to lose ground.
[ترجمه ترگمان]این راه آهن ۳۰۰ دلار در سال مالی ۱۹۰۷ - ۰ تمپلتون از دست داد و ادامه داد تا زمین از دست برود
[ترجمه گوگل]تمپلتون گفت که راه آهن 300 دلار در سال مالی 1907-0 از دست داده است و همچنان زمین را از دست داده است
[ترجمه گوگل]تمپلتون گفت که راه آهن 300 دلار در سال مالی 1907-0 از دست داده است و همچنان زمین را از دست داده است
5. San Diego starts its fiscal year July
[ترجمه ترگمان]سن دیگو سال مالی خود را از جولای آغاز می کند
[ترجمه گوگل]سن دیگو شروع به فعالیت مالی خود در ماه جولای می کند
[ترجمه گوگل]سن دیگو شروع به فعالیت مالی خود در ماه جولای می کند
6. Last fiscal year, the center chalked up a $ 5 million deficit after falling woefully short on donations.
[ترجمه ترگمان]در سال مالی گذشته، این مرکز پس از اینکه به شدت دچار کمبود کمک های مالی شد، کسری ۵ میلیون دلاری را به ثبت رساند
[ترجمه گوگل]در سال مالی گذشته، مرکز پس از کم شدن کمک های مالی، 5 میلیون دلار نقدی پرداخت
[ترجمه گوگل]در سال مالی گذشته، مرکز پس از کم شدن کمک های مالی، 5 میلیون دلار نقدی پرداخت
7. The proposed budget would end the next fiscal year in the black by a razor-thin $ 54 million.
[ترجمه ترگمان]بودجه پیشنهادی سال مالی بعدی را در سال مالی آینده به میزان ۵۴ میلیون دلار به پایان خواهد رساند
[ترجمه گوگل]بودجه پیشنهادی سال مالی آینده را در سیاه و سفید به پایان رساند و 54 میلیون دلار خرج کرد
[ترجمه گوگل]بودجه پیشنهادی سال مالی آینده را در سیاه و سفید به پایان رساند و 54 میلیون دلار خرج کرد
8. For the previous fiscal year, Keller said his department submitted a $ 70, 000 invoice for the same contract.
[ترجمه ترگمان]برای سال مالی گذشته، کلر گفت که بخش او ۷۰ هزار دلار برای یک قرارداد ارسال کرده است
[ترجمه گوگل]برای سال مالی گذشته، کلر گفت که بخشش یک فاکتور 70 و 000 دلاری برای همین قرارداد را دریافت کرده است
[ترجمه گوگل]برای سال مالی گذشته، کلر گفت که بخشش یک فاکتور 70 و 000 دلاری برای همین قرارداد را دریافت کرده است
9. The new fiscal year begins July
[ترجمه ترگمان]سال مالی جدید جولای آغاز می شود
[ترجمه گوگل]سال مالی جدید جولای آغاز می شود
[ترجمه گوگل]سال مالی جدید جولای آغاز می شود
10. Our fiscal year starts in October.
[ترجمه ترگمان]سال مالی ما در ماه اکتبر آغاز می شود
[ترجمه گوگل]سال مالی ما در ماه اکتبر آغاز می شود
[ترجمه گوگل]سال مالی ما در ماه اکتبر آغاز می شود
11. Their contributions during the past fiscal year had been something less than one million pesos.
[ترجمه ترگمان]سهم آن ها در طول سال مالی گذشته چیزی کم تر از یک میلیون پزوس بود
[ترجمه گوگل]مشارکت آنها در سال مالی گذشته چیزی کمتر از یک میلیون پزو بود
[ترجمه گوگل]مشارکت آنها در سال مالی گذشته چیزی کمتر از یک میلیون پزو بود
12. They're ready to cut the federal budget deficit for the next fiscal year.
[ترجمه ترگمان]آن ها آماده اند تا کسری بودجه فدرال را برای سال مالی آینده کاهش دهند
[ترجمه گوگل]آنها آماده اند تا کسری بودجه فدرال را برای سال مالی آینده کاهش دهند
[ترجمه گوگل]آنها آماده اند تا کسری بودجه فدرال را برای سال مالی آینده کاهش دهند
13. The accountants audited the company's books at the end of the fiscal year.
[ترجمه ترگمان]حسابداران در پایان سال مالی، کتاب های شرکت را حسابرسی کردند
[ترجمه گوگل]حسابداران کتاب های این شرکت را در پایان سال مالی حسابرسی کرده اند
[ترجمه گوگل]حسابداران کتاب های این شرکت را در پایان سال مالی حسابرسی کرده اند
14. The estimated reduction in state revenue from the higher credit will be $ 635 million in fiscal year 199
[ترجمه ترگمان]کاهش برآورد شده در درآمد دولت از اعتبار بالاتر، نسبت به ۱۹۹ میلیون دلار در سال مالی ۱۹۹ میلیون دلار خواهد بود
[ترجمه گوگل]تخمین تخمین تخمین درآمد دولت از اعتبار بالاتر 635 میلیون دلار در سال مالی 199 خواهد بود
[ترجمه گوگل]تخمین تخمین تخمین درآمد دولت از اعتبار بالاتر 635 میلیون دلار در سال مالی 199 خواهد بود
پیشنهاد کاربران
fiscal year ( اقتصاد )
واژه مصوب: سال بودجهای
تعریف: دورهای یکساله که در آن هزینه و درآمد شخص حقیقی یا حقوقی محاسبه و تراز میشود
واژه مصوب: سال بودجهای
تعریف: دورهای یکساله که در آن هزینه و درآمد شخص حقیقی یا حقوقی محاسبه و تراز میشود
کلمات دیگر: