کلمه جو
صفحه اصلی

monopoly


معنی : انحصار، امتیاز انحصاری، کالای انحصاری
معانی دیگر : دربستگی، دربست بودن، حق انحصاری، تملک انحصاری، هر چیز انحصاری، فرآورده ی انحصاری، خدمات انحصاری

انگلیسی به فارسی

انحصار، امتیاز انحصاری، کالای انحصاری


انگلیسی به انگلیسی

• exclusive control of a commodity or service in a particular market; total access or privilege to the exclusion of competitors
a monopoly is the control or possession of a particular thing by only one person or group.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] انحصار
[حقوق] (حق) انحصار، امتیاز انحصاری
[ریاضیات] امتیاز انحصاری، انحصار، حق انحصار

مترادف و متضاد

انحصار (اسم)
circumscription, restriction, monopoly

امتیاز انحصاری (اسم)
concession, monopoly

کالای انحصاری (اسم)
monopoly

something held, owned exclusively


Synonyms: cartel, consortium, copyright, corner, holding, oligopoly, ownership, patent, pool, possessorship, proprietorship, syndicate, trust


Antonyms: distribution, joint-ownership, scattering, sharing


جملات نمونه

1. the government's monopoly of cigarete production
انحصار دخانیات توسط دولت

2. he thinks he has a monopoly on intelligence
او فکر می کند که فقط خودش باهوش است.

3. a university education should not be a monopoly of any particular social class
آموزش دانشگاهی نباید در انحصار طبقه ی اجتماعی بخصوصی باشد.

4. In the past central government had a monopoly on television broadcasting.
[ترجمه مسعود کی منش] قبلا حکومت مرکزی انحصار پخش تلویزیونی را در اختیار خود داشت
[ترجمه ترگمان]در گذشته، دولت مرکزی انحصار رادیو تلویزیون را به انحصار خود درآورده بود
[ترجمه گوگل]در گذشته دولت مرکزی یک انحصار در پخش تلویزیونی داشت

5. The government is determined to protect its tobacco monopoly.
[ترجمه ترگمان]دولت مصمم است که از انحصار دخانیات محافظت کند
[ترجمه گوگل]دولت مصمم است که از انحصار تنباکو خود محافظت کند

6. Had he succeeded, he would have acquired a monopoly.
[ترجمه ترگمان]اگر موفق شده بود، یک کالای انحصاری به دست می آورد
[ترجمه گوگل]اگر او موفق شود، او یک انحصار را به دست آورد

7. His monopoly of shipbuilding in that country has been established.
[ترجمه ترگمان]تاسیس کارخانه کشتی سازی در آن کشور تاسیس شده است
[ترجمه گوگل]انحصار خود در زمینه ساخت کشتی در آن کشور تاسیس شده است

8. The company has a virtual monopoly in this area of trade.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در این زمینه تجارت انحصاری دارد
[ترجمه گوگل]این شرکت یک انحصار مجازی در این زمینه تجارت دارد

9. Women do not have a monopoly on feelings of betrayal.
[ترجمه شیدا] احساس خیانت در انحصار بانوان نیست.
[ترجمه ترگمان]زنان انحصار احساس خیانت را در انحصار خود ندارند
[ترجمه گوگل]زنان بر احساسات خیانت انحصاری ندارند

10. Managers do not have a monopoly on stress.
[ترجمه ترگمان]مدیران دارای انحصار بر استرس نیستند
[ترجمه گوگل]مدیران انحصاری بر استرس ندارند

11. A university education shouldn't be the monopoly of the minority whose parents are rich.
[ترجمه ترگمان]آموزش دانشگاهی نباید تنها انحصار اقلیتی باشد که والدین آن ها ثروتمند هستند
[ترجمه گوگل]تحصیلات دانشگاهی نباید انحصار اقلیت باشد که والدین آنها ثروتمند باشند

12. During each war the monopoly capitalists amassed fabulous wealth.
[ترجمه ترگمان]در طی هر جنگ، سرمایه داران انحصاری ثروت عالی گرد آوردند
[ترجمه گوگل]در طول هر جنگ سرمایه داری انحصاری ثروت افسانه ای را جمع کرد

13. You can't have a complete monopoly of the car I need to use it occasionally.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید یک انحصار کامل در اتومبیل داشته باشید که من نیاز دارم گاهی از آن استفاده کنم
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید یک انحصار کامل از خودرو داشته باشید که من گاهی اوقات از آن استفاده می کنم

14. This Act of Parliament guaranteed solicitors a monopoly on particular legal services.
[ترجمه ترگمان]این قانون، وکلا را در خصوص خدمات قانونی خاص تضمین کرد
[ترجمه گوگل]این قانون مجلس نمایندگان وکالت را وارث انحصار در خدمات حقوقی خاص می کند

15. In many countries tobacco is a government monopoly.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از کشورها تنباکو یک انحصار دولتی است
[ترجمه گوگل]در بسیاری از کشورها تنباکو یک انحصار دولتی است

16. The company lost its monopoly on exporting beer to India.
[ترجمه ترگمان]شرکت حق انحصار خود را در صادرات آبجو به هند از دست داد
[ترجمه گوگل]این شرکت انحصار خود را در صادرات آبجو به هند از دست داد

the government's monopoly of cigarete production

انحصار دخانیات توسط دولت


He thinks he has a monopoly on intelligence.

او فکر می کند که فقط خودش باهوش است.


A university education should not be a monopoly of any particular social class.

آموزش دانشگاهی نباید در انحصار طبقه‌ی اجتماعی به‌خصوصی باشد.


پیشنهاد کاربران

ویژه شدگی

تک قطبی

انحصار تکی

سرقفلی

بازی رومیزی خرید و فروش املاک و دارایی ها

بازی مونوپولی

exclusive

انحصار یکجانبه/انحصار تک قطبی

sole possession

Complete control

بچه ها monopoly یعنی مالک بودن یا داشتن کنترول از چیزی فقط توسط ( یک شخص یا یک گروه )
مثال: women don't have a monopoly on patient
ترجمه: زنان کنترول کامل در صبوری ندارند ( ( ( یعنی فقط زنان نیستن که در صبوری کنترل کامل دارند ) ) ) در جمله بالا Just یا only نیاورده ( یعنی درستش نیاوردن این تاکید هاست )
این مثاله کتابه FCE هست. . .

In the world that you envision, there will inevitably be a competition between AI powers. "High - tech powers" is a better way to say it. And the propensity of high - tech is towards monopoly

. . . گرایش و میل طبیعی به سمت انحصار ( طلبی ) است

انحصارطلبی

کُنتُرات برداشتن

to have a monopoly in/on sth = to have a complete control over sth داشتن کنترل و تسلط کامل بر چیزی

monopoly ( اقتصاد )
واژه مصوب: انحصار
تعریف: وضعیتی که در آن یک بنگاه یا گروهی از بنگاه ها، کم وبیش کل بازار یک محصول را در اختیار دارند|||متـ . انحصار عرضه


کلمات دیگر: