1. the government's monopoly of cigarete production
انحصار دخانیات توسط دولت
2. he thinks he has a monopoly on intelligence
او فکر می کند که فقط خودش باهوش است.
3. a university education should not be a monopoly of any particular social class
آموزش دانشگاهی نباید در انحصار طبقه ی اجتماعی بخصوصی باشد.
4. In the past central government had a monopoly on television broadcasting.
[ترجمه مسعود کی منش] قبلا حکومت مرکزی انحصار پخش تلویزیونی را در اختیار خود داشت
[ترجمه ترگمان]در گذشته، دولت مرکزی انحصار رادیو تلویزیون را به انحصار خود درآورده بود
[ترجمه گوگل]در گذشته دولت مرکزی یک انحصار در پخش تلویزیونی داشت
5. The government is determined to protect its tobacco monopoly.
[ترجمه ترگمان]دولت مصمم است که از انحصار دخانیات محافظت کند
[ترجمه گوگل]دولت مصمم است که از انحصار تنباکو خود محافظت کند
6. Had he succeeded, he would have acquired a monopoly.
[ترجمه ترگمان]اگر موفق شده بود، یک کالای انحصاری به دست می آورد
[ترجمه گوگل]اگر او موفق شود، او یک انحصار را به دست آورد
7. His monopoly of shipbuilding in that country has been established.
[ترجمه ترگمان]تاسیس کارخانه کشتی سازی در آن کشور تاسیس شده است
[ترجمه گوگل]انحصار خود در زمینه ساخت کشتی در آن کشور تاسیس شده است
8. The company has a virtual monopoly in this area of trade.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در این زمینه تجارت انحصاری دارد
[ترجمه گوگل]این شرکت یک انحصار مجازی در این زمینه تجارت دارد
9. Women do not have a monopoly on feelings of betrayal.
[ترجمه شیدا] احساس خیانت در انحصار بانوان نیست.
[ترجمه ترگمان]زنان انحصار احساس خیانت را در انحصار خود ندارند
[ترجمه گوگل]زنان بر احساسات خیانت انحصاری ندارند
10. Managers do not have a monopoly on stress.
[ترجمه ترگمان]مدیران دارای انحصار بر استرس نیستند
[ترجمه گوگل]مدیران انحصاری بر استرس ندارند
11. A university education shouldn't be the monopoly of the minority whose parents are rich.
[ترجمه ترگمان]آموزش دانشگاهی نباید تنها انحصار اقلیتی باشد که والدین آن ها ثروتمند هستند
[ترجمه گوگل]تحصیلات دانشگاهی نباید انحصار اقلیت باشد که والدین آنها ثروتمند باشند
12. During each war the monopoly capitalists amassed fabulous wealth.
[ترجمه ترگمان]در طی هر جنگ، سرمایه داران انحصاری ثروت عالی گرد آوردند
[ترجمه گوگل]در طول هر جنگ سرمایه داری انحصاری ثروت افسانه ای را جمع کرد
13. You can't have a complete monopoly of the car I need to use it occasionally.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید یک انحصار کامل در اتومبیل داشته باشید که من نیاز دارم گاهی از آن استفاده کنم
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید یک انحصار کامل از خودرو داشته باشید که من گاهی اوقات از آن استفاده می کنم
14. This Act of Parliament guaranteed solicitors a monopoly on particular legal services.
[ترجمه ترگمان]این قانون، وکلا را در خصوص خدمات قانونی خاص تضمین کرد
[ترجمه گوگل]این قانون مجلس نمایندگان وکالت را وارث انحصار در خدمات حقوقی خاص می کند
15. In many countries tobacco is a government monopoly.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از کشورها تنباکو یک انحصار دولتی است
[ترجمه گوگل]در بسیاری از کشورها تنباکو یک انحصار دولتی است
16. The company lost its monopoly on exporting beer to India.
[ترجمه ترگمان]شرکت حق انحصار خود را در صادرات آبجو به هند از دست داد
[ترجمه گوگل]این شرکت انحصار خود را در صادرات آبجو به هند از دست داد