کلمه جو
صفحه اصلی

full disclosure

انگلیسی به انگلیسی

• obligation to reveal everything requested, accountability

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] افشای کامل

جملات نمونه

1. The bank will need full disclosure of your financial situation and assets.
[ترجمه ترگمان]بانک به افشای کامل وضعیت مالی شما و دارایی ها نیاز دارد
[ترجمه گوگل]این بانک نیاز به افشای کامل وضعیت مالی و دارایی شما دارد

2. Clearly, the board needed a full disclosure on the timekeeper before they sent it back to sea.
[ترجمه ترگمان]واضح بود که هیات مدیره قبل از این که آن را به دریا بفرستند به اطلاعات کامل احتیاج داشتند
[ترجمه گوگل]واضح است که هیئت مدیره قبل از فرستادن آن به دریا، افشاگری کامل در زمان نگهدارنده لازم است

3. Critics of that stance say anything less than full disclosure is often misleading and sometimes dangerous.
[ترجمه ترگمان]منتقدان این موضع می گویند که چیزی کم تر از افشای کامل، اغلب گمراه کننده و گاهی خطرناک است
[ترجمه گوگل]منتقدان این موضع می گویند چیزی کمتر از افشای کامل اغلب گمراه کننده و گاهی اوقات خطرناک است

4. It required the full disclosure of the condition of any firm wishing to issue new shares.
[ترجمه ترگمان]این شرکت نیاز به افشای کامل شرایط هر شرکت مایل به صدور سهام جدید داشت
[ترجمه گوگل]این نیاز به افشای کامل شرط هر شرکتی است که مایل به صدور سهام جدید است

5. There are two exceptions to the rule requiring full disclosure.
[ترجمه ترگمان]در این قانون دو استثنا وجود دارد که به افشای کامل نیاز دارد
[ترجمه گوگل]دو قاعده مستثنی برای افشای کامل وجود دارد

6. It would be necessary to make full disclosure of the arrangement in the financial statements.
[ترجمه ترگمان]لازم است که افشای کامل نظم در صورت های مالی افشا شود
[ترجمه گوگل]لازم است که افشاگری کامل در صورتجلسه در صورتهای مالی صورت گیرد

7. Full disclosure to consumers pertaining to when and why their personal information is collected.
[ترجمه ترگمان]افشای کامل به مصرف کنندگان مربوط به زمان و چرا اطلاعات شخصی آن ها جمع آوری شده است
[ترجمه گوگل]افشای کامل به مصرف کنندگان مربوط به زمانی و به همین دلیل است که اطلاعات شخصی آنها جمع آوری می شود

8. Full disclosure: I am on the protocol study team - but am not an author on this paper.
[ترجمه ترگمان]افشا کامل: من در تیم مطالعه پروتکل هستم - اما نویسنده این مقاله نیستم
[ترجمه گوگل]افشای کامل: من در تیم تحقیق پروتکل هستم - اما در این مقاله نویسنده نیستم

9. General principles included social principle, full disclosure principle, flexibility principle and cost-benefit principle.
[ترجمه ترگمان]اصول کلی عبارت بودند از اصل اجتماعی، اصل افشا کامل، اصل انعطاف پذیری و اصل سود - سود
[ترجمه گوگل]اصول کلی شامل اصل اجتماعی، اصل افشا کامل، اصل انعطاف پذیری و اصل هزینه-سود است

10. After full disclosure, how do we prevent such a crisis happening again?
[ترجمه ترگمان]بعد از افشای کامل، چگونه از چنین بحرانی جلوگیری کنیم؟
[ترجمه گوگل]پس از افشای کامل، چگونه می توان مانع از چنین بحران هایی شد؟

11. Full disclosure would also help spot the people who are on the fiddle.
[ترجمه ترگمان]افشا کامل به کسانی کمک می کند که ویولون می زنند
[ترجمه گوگل]افشای کامل نیز به افرادی که در کلام هستند، کمک می کند

12. If the President was involved even indirectly, full disclosure would not be the course selected.
[ترجمه ترگمان]اگر رئیس جمهور به طور غیر مستقیم دخالت می کرد، افشا کامل انتخاب نمی شد
[ترجمه گوگل]اگر رئیس جمهور حتی به طور غیرمستقیم درگیر بود، افشای کامل این دوره انتخاب نخواهد شد

13. The full disclosure of the project details will be released upon signature of a non-disclosure.
[ترجمه ترگمان]افشای کامل جزئیات پروژه به امضا خواهد رسید
[ترجمه گوگل]افشای کامل جزئیات پروژه بر اساس امضای عدم افشای آزاد خواهد شد

14. Please check back in the future for a full disclosure of her Flash Mob machinations.
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم در آینده به خاطر افشای کامل of Flash به عقب نگاه کنید
[ترجمه گوگل]لطفا برای آشکار شدن کامل افکت های فلش مباحث خود را در آینده بررسی کنید

پیشنهاد کاربران

افشای کامل


کلمات دیگر: