1. he received the portfolio of war
به مقام وزارت جنگ رسید.
2. She's trying to build up a portfolio of work to show during job interviews.
[ترجمه ترگمان]او در تلاش است تا یک پورتفولیوی کار برای نشان دادن در طول مصاحبه های شغلی ایجاد کند
[ترجمه گوگل]او در تلاش است تا مجموعه ای از کارهایی را برای مصاحبه شغلی نشان دهد
3. After dinner that evening, Edith showed them a portfolio of her own political cartoons.
[ترجمه ترگمان]بعد از شام، ادیت یک نمونه از کارتون های سیاسی خود را به آن ها نشان داد
[ترجمه گوگل]بعد از شام این شب، ادیت به آنها نمونه کارهای کارتونی سیاسی خود را نشان داد
4. My stockbroker manages my portfolio for me.
[ترجمه رضا] دلال سهام من سبد سهام مرا مدیریت میکند.
[ترجمه ترگمان]دلال سهام من کیف مرا اداره می کند
[ترجمه گوگل]سهامداران من نمونه کارها را برای من مدیریت می کنند
5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
6. He has held the defence portfolio since the first free elections in 1990.
[ترجمه ترگمان]او از زمان اولین انتخابات آزاد در سال ۱۹۹۰ مقام وزارت دفاع را در دست داشته است
[ترجمه گوگل]وی پس از اولین انتخابات آزاد در سال 1990، پروژۀ دفاع را برگزار کرده است
7. Each applicant is asked to supply a portfolio of work at interview.
[ترجمه ترگمان]از هر متقاضی برای تامین یک پورتفولیو کار در مصاحبه درخواست شده است
[ترجمه گوگل]هر متقاضی خواسته می شود که نمونه کارها را در مصاحبه ارائه دهد
8. Each client's portfolio is tailor-made.
[ترجمه ترگمان]هر پورتفولیوی مشتری سفارشی است
[ترجمه گوگل]هر نمونه کارفرما به صورت سفارشی ساخته شده است
9. She spent most of last year getting her portfolio together.
[ترجمه ترگمان]او بیشتر سال گذشته را صرف خرید کیف کرده بود
[ترجمه گوگل]او بیشترین سال گذشته با گرفتن نمونه کارها خود را صرف کرد
10. You'll need to prepare a portfolio of your work.
[ترجمه ترگمان]باید کیف کارت رو آماده کنی
[ترجمه گوگل]شما باید نمونه کارهای خود را آماده کنید
11. A portfolio approach would keep entry into the managerial profession open and flexible.
[ترجمه ترگمان]یک رویکرد پورتفولیو ورود به حرفه مدیریتی را باز و انعطاف پذیر خواهد کرد
[ترجمه گوگل]یک رویکرد نمونه کارها می تواند ورود به حرفه مدیریت را باز و قابل انعطاف نگه دارد
12. The Prime Minister offered her the foreign affairs portfolio.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر کیف امور خارجه را به وی تقدیم کرد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر به او نمونه کارهای امور خارجه را ارائه داد
13. The firm owns about 96% of the portfolio, with the balance belonging to our family.
[ترجمه ترگمان]شرکت در حدود ۹۶ درصد از پورتفولیو را با تعادل متعلق به خانواده خود دارد
[ترجمه گوگل]شرکت متعلق به حدود 96 درصد از نمونه کارها، با تعادل متعلق به خانواده ما است
14. Under her arm, she carried a large portfolio.
[ترجمه ترگمان]کیف بزرگی در دست داشت
[ترجمه گوگل]تحت بازوی او، نمونه کارهای بزرگی انجام داد
15. We will actively manage your portfolio to maximise the return on your investment.
[ترجمه ترگمان]ما به طور فعال پورتفولیوی خود را مدیریت خواهیم کرد تا بازده سرمایه گذاری تان را به حداکثر برسانید
[ترجمه گوگل]ما به طور مرتب نمونه کارها را مدیریت می کنیم تا بازده سرمایه گذاری شما را به حداکثر برسانیم