کلمه جو
صفحه اصلی

inductive reasoning


استدلال قیاسی

انگلیسی به فارسی

استدلال استقامتی


دیکشنری تخصصی

[حسابداری] استدلالات استقرایی
[ریاضیات] استدلال استقرایی

جملات نمونه

1. The same goes for the inductive reasoning by means of which scientific knowledge is derived from the observation statements.
[ترجمه ترگمان]همین امر به دلیل استدلال استقرایی از طریق آن است که دانش علمی از عبارات مشاهده مشتق می شود
[ترجمه گوگل]همین امر برای استدلال استقرایی است که با استفاده از آن دانش علمی از اظهارات مشاهده می شود

2. Indeed, instinct rather than inductive reasoning marked her approach to life.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، غریزه به جای استدلال استقرایی، رویکرد خود را به زندگی نشان می داد
[ترجمه گوگل]در واقع، غریزه به جای استدلال استقامتی رویکرد او به زندگی را مشخص کرد

3. Inductive reasoning moves from specific details to broader generalizations.
[ترجمه ترگمان]استدلال استنتاجی از جزئیات خاص به generalizations وسیع تر حرکت می کند
[ترجمه گوگل]استدلال انحرافی از جزئیات خاص به تعاریف گسترده تر حرکت می کند

4. The experiment with standard inductive reasoning tasks shows that the occurring of monotonic effect or nonmonotonic effect depends on the category relation between premises and the conclusion.
[ترجمه ترگمان]آزمایش با وظایف استدلال استقرایی استاندارد نشان می دهد که وقوع یک اثر یکنواخت و یا اثر nonmonotonic بستگی به رابطه بین محل و نتیجه دارد
[ترجمه گوگل]آزمایش با وظایف استدلال استقامتی استاندارد نشان می دهد که وقوع اثر مونوتونی یا اثر غیرمتنوتونی وابسته به رابطه گروهی بین محل و نتیجه گیری است

5. The natural limitations of inductive reasoning means that presumption is of probability and subjectivity. Therefore, rules and regulations are set to guarantee the authenticity of presumptions.
[ترجمه ترگمان]محدودیت های طبیعی استدلال استقرایی به این معنی است که پیش فرض، احتمال و ذهنیت است بنابراین، قوانین و مقررات برای تضمین اعتبار فرضیات به کار گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]محدودیت های طبیعی استدلال استقامتی بدین معنی است که فرض از احتمال و ذهنیت است بنابراین، قوانین و مقررات برای تضمین صحت پیش فرض ها تنظیم شده اند

6. He never has to wonder or resort to inductive reasoning.
[ترجمه ترگمان]او هرگز نباید به استدلال استقرایی متوسل شود و یا متوسل به استدلال استقرایی شود
[ترجمه گوگل]او هرگز تعجب نمیکند یا به استدلال استقامتی متوسل نمیشود

7. There are deductive reasoning and inductive reasoning in games. The two reasonings have connection and difference.
[ترجمه ترگمان]استدلال استقرایی و استدلال استقرایی در بازی ها وجود دارد این دو دلیل باید ارتباط و اختلاف داشته باشند
[ترجمه گوگل]استدلال قیاسی و استدلال استقرایی در بازی ها وجود دارد دو دلیل، ارتباط و تفاوت دارند

8. And by moral evidence, Hume means inductive reasoning, reasoning from experience.
[ترجمه ترگمان]و با شواهد اخلاقی، هیوم به معنای استدلال استقرایی، استدلالی از تجربه است
[ترجمه گوگل]و به موجب شواهد اخلاقی، هیوم به معنای استدلال استقراء است که از تجربیات استدلال می کند

9. The Base of Infants' Inductive Reasoning:Perceptional Similarity or Category Concept?
[ترجمه ترگمان]اساس نوجوانان استدلالی: تشابه تشابه یا مفهوم مقوله؟
[ترجمه گوگل]پایه ای از دلایل القایی نوزادان: شباهت ادراکی یا مفهوم گروهی؟

10. He rejects inductive reasoning, arguing that the results of contrived experiments carried out by a few scientists can never be universally demonstrable outside of the laboratory.
[ترجمه ترگمان]او استدلال استقرایی را رد می کند، و استدلال می کند که نتایج آزمایش ها عملی انجام شده توسط تعدادی از دانشمندان هرگز نمی تواند به طور جهانی قابل اثباتی در خارج از آزمایشگاه باشد
[ترجمه گوگل]او استدلال استقرائی را رد می کند و استدلال می کند که نتایج آزمایش های مبهم که چند دانشمند انجام داده اند هرگز نمی توانند در خارج از آزمایشگاه قابل اثبات باشند

11. What we're basically talking about here is inductive reasoning: moving from the observation of particular facts and details to a conclusion, or interpretation, based on those observations.
[ترجمه ترگمان]چیزی که ما اساسا در مورد این جا صحبت می کنیم استدلال استقرایی است: حرکت از مشاهده حقایق خاص و جزییات به یک نتیجه گیری، یا تفسیر، براساس آن مشاهدات
[ترجمه گوگل]آنچه که ما اساسا در مورد آن صحبت می کنیم استدلال استقرایی است: حرکت از مشاهده واقعیت ها و جزئیات خاص به نتیجه گیری یا تفسیر بر اساس این مشاهدات

12. The factors which influence the inductive reasoning include: knowledge, working memory and character.
[ترجمه ترگمان]عواملی که استدلال استقرایی را تحت تاثیر قرار می دهند عبارتند از: دانش، حافظه و شخصیت کار
[ترجمه گوگل]عوامل موثر بر استدلال استقامتی عبارتند از: دانش، حافظه کاری و شخصیت

13. Originally, mathematicians used inductive reasoning to develop geometry and other mathematical systems to solve problems in their everyday lives.
[ترجمه ترگمان]در اصل، ریاضیدانان از استدلال استقرایی برای توسعه هندسی و دیگر سیستم های ریاضی برای حل مشکلات در زندگی روزمره خود استفاده می کردند
[ترجمه گوگل]در اصل، ریاضی دانان از استدلال استقراضی برای توسعه هندسه و دیگر سیستم های ریاضی برای حل مشکلات در زندگی روزمره خود استفاده کردند

14. After analyzing several theory models of inductive reasoning, we use the Bayes Theorem to prove the premise probability principle, and integrate this theory with human mental process.
[ترجمه ترگمان]بعد از تجزیه و تحلیل چندین مدل نظریه استدلال استقرایی، از قضیه بیز استفاده می کنیم تا اصل احتمال فرضیه را اثبات کنیم و این نظریه را با فرآیند ذهنی انسان ادغام کنیم
[ترجمه گوگل]پس از تجزیه و تحلیل چند نظریه مدل استدلال استقامتی، از قضیه بایس برای اثبات اصل احتمالی فرض استفاده می کنیم و این تئوری را با فرایند ذهنی انسانی ادغام می کنیم

پیشنهاد کاربران

inductive reasoning ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: استدلال استقرایی 1
تعریف: نوعی استدلال و مبنای روش علمی که در آن از تعدادی مشاهدۀ جزئی به نتیجه ای کلی می رسند


کلمات دیگر: