قیمت بازار، قیمت روز (کالا و غیره)، نرخ روز
market price
قیمت بازار، قیمت روز (کالا و غیره)، نرخ روز
انگلیسی به فارسی
قیمت بازار، قیمت روز (کالا و غیره)، نرخ روز
قیمت بازار
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the price for which a commodity, security, or piece of merchandise sells in a given market; prevailing price.
• average price for a certain product, price at which a customer is willing to buy and a vendor is willing to sell
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] قیمت بازار
[ریاضیات] قیمت روز، نرخ فروش، قیمت بازار
[ریاضیات] قیمت روز، نرخ فروش، قیمت بازار
مترادف و متضاد
quoted price
Synonyms: flash price, list price, retail price, selling price, standard price
جملات نمونه
1. This website tells you the market price of all makes of second-hand car.
[ترجمه ترگمان]این وب سایت به شما می گوید که قیمت بازار همه آن ها از یک ماشین دست دوم است
[ترجمه گوگل]این وبسایت به شما می گوید قیمت بازار همه ماشین های دست دوم را دارد
[ترجمه گوگل]این وبسایت به شما می گوید قیمت بازار همه ماشین های دست دوم را دارد
2. They are selling the bikes off the market price.
[ترجمه ترگمان]آن ها دوچرخه را از قیمت بازار می فروشند
[ترجمه گوگل]آنها دوچرخه را از قیمت بازار به فروش می رسانند
[ترجمه گوگل]آنها دوچرخه را از قیمت بازار به فروش می رسانند
3. When delivery was actually made, the market price had dropped to 42s. 6d.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که تحویل در واقع انجام شد، قیمت بازار به ۴۲ % کاهش یافته است ۶ d
[ترجمه گوگل]وقتی تحویل در واقع ساخته شد، قیمت بازار به 42 سنت کاهش یافت 6d
[ترجمه گوگل]وقتی تحویل در واقع ساخته شد، قیمت بازار به 42 سنت کاهش یافت 6d
4. The law of market price is the law of oscillation in this system.
[ترجمه ترگمان]قانون قیمت بازار، قانون نوسانات در این سیستم است
[ترجمه گوگل]قانون قیمت بازار، قانون نوسان در این سیستم است
[ترجمه گوگل]قانون قیمت بازار، قانون نوسان در این سیستم است
5. The current market price of such bonds will be determined by demand and supply.
[ترجمه ترگمان]قیمت فعلی این اوراق قرضه با تقاضا و عرضه تعیین خواهد شد
[ترجمه گوگل]قیمت بازار فعلی چنین اوراق قرضه با تقاضا و عرضه تعیین می شود
[ترجمه گوگل]قیمت بازار فعلی چنین اوراق قرضه با تقاضا و عرضه تعیین می شود
6. Again, it is the market price on the date of the breach which is important.
[ترجمه ترگمان]دوباره، قیمت بازار در تاریخ نقض است که مهم است
[ترجمه گوگل]باز هم، قیمت بازار در تاریخ نقض مهم است
[ترجمه گوگل]باز هم، قیمت بازار در تاریخ نقض مهم است
7. Accepting an offer at market price may therefore be the only realistic way of realising their investment at its full value.
[ترجمه ترگمان]بنابراین پذیرش پیشنهاد قیمت در بازار ممکن است تنها راه واقع گرایانه تحقق سرمایه گذاری آن ها با ارزش کامل خود باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین قبول پیشنهاد در قیمت بازار ممکن است تنها راه واقعی برای تحقق سرمایه گذاری در ارزش کامل خود باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین قبول پیشنهاد در قیمت بازار ممکن است تنها راه واقعی برای تحقق سرمایه گذاری در ارزش کامل خود باشد
8. In a public company, the value is the market price of the stock.
[ترجمه ترگمان]در یک شرکت دولتی، ارزش بازار سهام است
[ترجمه گوگل]در یک شرکت دولتی، ارزش بازار قیمت سهام است
[ترجمه گوگل]در یک شرکت دولتی، ارزش بازار قیمت سهام است
9. It is possible to decompose the current market price P into accrued interest and principal using the formula.
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود دارد که قیمت بازار فعلی P به سود متعلقه و با استفاده از فرمول کسر شود
[ترجمه گوگل]ممکن است قیمت فعلی بازار P را به سود بالقوه و اصلی با استفاده از فرمول تجزیه کنید
[ترجمه گوگل]ممکن است قیمت فعلی بازار P را به سود بالقوه و اصلی با استفاده از فرمول تجزیه کنید
10. Could this be the prevailing market price for corn?
[ترجمه ترگمان]آیا این می تواند قیمت غالب بازار برای ذرت باشد؟
[ترجمه گوگل]آیا این می تواند قیمت غالب بازار ذرت باشد؟
[ترجمه گوگل]آیا این می تواند قیمت غالب بازار ذرت باشد؟
11. The higher demand would raise the market price of the asset and thereby reduce the yield.
[ترجمه ترگمان]تقاضای بالاتر، قیمت بازار سرمایه را بالا می برد و در نتیجه محصول را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]تقاضای بالاتر قیمت بازار دارایی را افزایش می دهد و در نتیجه عملکرد را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]تقاضای بالاتر قیمت بازار دارایی را افزایش می دهد و در نتیجه عملکرد را کاهش می دهد
12. At £750,000 we paid the market price for him, but he looks a snip now.
[ترجمه ترگمان]در ۷۵۰ هزار پوند قیمت بازار را برای او پرداخت کردیم، اما حالا به نظر می رسد که قیچی دارد
[ترجمه گوگل]در £ 750،000 ما قیمت بازار را برای او پرداخت کردیم، اما اکنون شاهد آن هستیم
[ترجمه گوگل]در £ 750،000 ما قیمت بازار را برای او پرداخت کردیم، اما اکنون شاهد آن هستیم
13. Falling demand for wheat has depressed its market price.
[ترجمه ترگمان]کاهش تقاضا برای گندم بهای بازار خود را کاهش داده است
[ترجمه گوگل]تقاضای فروپاشی برای گندم قیمت بازار آن را کاهش داده است
[ترجمه گوگل]تقاضای فروپاشی برای گندم قیمت بازار آن را کاهش داده است
14. Standard's market price held steady at 430p.
[ترجمه ترگمان]قیمت بازار استاندارد در ۴۳۰ p ثابت شد
[ترجمه گوگل]قیمت بازار استاندارد در 430 پوند ثابت نگه داشته شد
[ترجمه گوگل]قیمت بازار استاندارد در 430 پوند ثابت نگه داشته شد
کلمات دیگر: