1- با نشان (یا خدشه یا لکه و غیره) پوشاندن 2- قیمت روی برچسب کالا را بالا بردن 3- (بابت هزینه های مغازه و غیره) روی قیمت کالا کشیدن 4- متن نهایی لایحه ای را تهیه کردن، نر فروش را بالا بردن، افزایش نر اجناس، مبلغ اضافه شده بر قیمت، اضافه بها، بالا بردن قیمت (به ویژه قیمت روی برچسب کالا)، قیمت افزایی، هزینه و سود فروشنده که روی بهای کالا کشیده می شود، جلسهای که در آن این کار انجام می شود
mark up
1- با نشان (یا خدشه یا لکه و غیره) پوشاندن 2- قیمت روی برچسب کالا را بالا بردن 3- (بابت هزینه های مغازه و غیره) روی قیمت کالا کشیدن 4- متن نهایی لایحه ای را تهیه کردن، نر فروش را بالا بردن، افزایش نر اجناس، مبلغ اضافه شده بر قیمت، اضافه بها، بالا بردن قیمت (به ویژه قیمت روی برچسب کالا)، قیمت افزایی، هزینه و سود فروشنده که روی بهای کالا کشیده می شود، جلسهای که در آن این کار انجام می شود
انگلیسی به فارسی
نرخ فروش را بالا بردن، افزایش نرخ اجناس
علامت گذاری به عنوان، نرخ فروش را بالا بردن
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to raise the price of.
- That store marked up toys before the holidays.
[ترجمه ترگمان] آن فروشگاه قبل از تعطیلات اسباب بازی های زیادی را نشان می داد
[ترجمه گوگل] این فروشگاه قبل از تعطیلات اسباب بازی ها را مشخص کرده است
[ترجمه گوگل] این فروشگاه قبل از تعطیلات اسباب بازی ها را مشخص کرده است
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the amount or percentage that a seller adds to the cost price of goods to determine their selling price.
• مشابه: margin
• مشابه: margin
• (2) تعریف: an increase in price, or the amount of such an increase.
• متضاد: markdown
• مشابه: extra
• متضاد: markdown
• مشابه: extra
• deface; raise the sale price
a mark-up is an increase in the price of something, for example the difference between its cost and the price that you sell it for.
selling at an increased price; amount added to the cost of the goods to cover the overhead expenses
a mark-up is an increase in the price of something, for example the difference between its cost and the price that you sell it for.
selling at an increased price; amount added to the cost of the goods to cover the overhead expenses
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] حاشیه فروش
جملات نمونه
1. a markup of two dollars a pair
یک اضافه بهای دو دلاری بابت هر جفت
2. I have to mark up the pages and send them back to the printer.
[ترجمه ترگمان] باید صفحه ها رو علامت گذاری کنم و بفرستم به پرینتر
[ترجمه گوگل]من باید علامت گذاری صفحات و ارسال آنها به چاپگر
[ترجمه گوگل]من باید علامت گذاری صفحات و ارسال آنها به چاپگر
3. Firms set prices as a mark up over average cost.
[ترجمه ترگمان]شرکت ها قیمت ها را به عنوان یک علامت با هزینه متوسط تعیین می کنند
[ترجمه گوگل]بنگاه ها قیمت ها را به عنوان مارک بیش از هزینه های متوسط تنظیم می کنند
[ترجمه گوگل]بنگاه ها قیمت ها را به عنوان مارک بیش از هزینه های متوسط تنظیم می کنند
4. To mark up the recipe name, you enclose that text in your element by placing the beginning tag before your text and the ending tag after your text.
[ترجمه ترگمان]برای نشان دادن نام دستور پخت، آن متن را با قرار دادن برچسب اول قبل از متن تان و برچسب پایان بعد از متن تان محصور کنید
[ترجمه گوگل]برای علامت گذاری نام دستور، این متن را در عنصر خود با قرار دادن تگ اولیه قبل از متن و تگ پایان پس از متن خود، ضمیمه کنید
[ترجمه گوگل]برای علامت گذاری نام دستور، این متن را در عنصر خود با قرار دادن تگ اولیه قبل از متن و تگ پایان پس از متن خود، ضمیمه کنید
5. If we mark up Neil on two or three papers he will just scrape a pass.
[ترجمه ترگمان]اگر ان یل را روی دو یا سه برگ کاغذ نشان بدهیم او فقط یک ساعت رد خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر ما در دو یا سه مقاله نیل را علامت بزنیم، او فقط یک گذر را می سوزاند
[ترجمه گوگل]اگر ما در دو یا سه مقاله نیل را علامت بزنیم، او فقط یک گذر را می سوزاند
6. If we add these mark up, we'll get a total of 90.
[ترجمه ترگمان]اگر این mark را اضافه کنیم، ما در مجموع ۹۰ نفر را بدست خواهیم آورد
[ترجمه گوگل]اگر این علامت را اضافه کنیم، مجموعا 90 عدد دریافت می کنیم
[ترجمه گوگل]اگر این علامت را اضافه کنیم، مجموعا 90 عدد دریافت می کنیم
7. How do I mark up the content of each list item?
[ترجمه ترگمان]چگونه محتوای هر یک از موارد لیست را مشخص کنم؟
[ترجمه گوگل]چگونه محتوای هر آیتم لیست را علامت بزنم؟
[ترجمه گوگل]چگونه محتوای هر آیتم لیست را علامت بزنم؟
8. You shouldn't mark up a book which isn't yours.
[ترجمه ترگمان]شما نباید کتابی را که مال شما نیست نشان بدهید
[ترجمه گوگل]شما نباید علامت بزنید که کتاب شما نیست
[ترجمه گوگل]شما نباید علامت بزنید که کتاب شما نیست
9. Lenard said retailers normally need to mark up the price of gasoline by about 13 or 14 cents a gallon, which covers their selling expenses and leaves them a profit of about 5 cents.
[ترجمه ترگمان]Lenard گفت که خرده فروشان معمولا نیاز به افزایش قیمت بنزین تا حدود ۱۳ یا ۱۴ سنت در هر گالن دارند که هزینه های فروش آن ها را پوشش می دهد و آن ها را سود حدود ۵ سنت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]Lenard گفت که خرده فروشان به طور معمول باید قیمت بنزین را با قیمت 13 یا 14 سنت گالن برآورد کنند، که هزینه های فروش آنها را پوشش می دهد و سود آنها را حدود 5 سنت می گذارد
[ترجمه گوگل]Lenard گفت که خرده فروشان به طور معمول باید قیمت بنزین را با قیمت 13 یا 14 سنت گالن برآورد کنند، که هزینه های فروش آنها را پوشش می دهد و سود آنها را حدود 5 سنت می گذارد
10. One day George offered to take Mark up in his plane.
[ترجمه ترگمان]روزی جورج پیشنهاد کرد که مارک را در صفحه خود سوار کند
[ترجمه گوگل]یک روز جورج پیشنهاد کرد که مارک را در هواپیما بگیرد
[ترجمه گوگل]یک روز جورج پیشنهاد کرد که مارک را در هواپیما بگیرد
11. One day George offered to take Mark up in his plane Mark thought, " I'"
[ترجمه ترگمان]روزی جورج پیشنهاد کرد که مارک را در صفحه خود به عنوان \"من\" انتخاب کنم
[ترجمه گوگل]یک روز جورج پیشنهاد کرد که مارک را در هواپیما بگیرد مارک فکر کرد: 'من'
[ترجمه گوگل]یک روز جورج پیشنهاد کرد که مارک را در هواپیما بگیرد مارک فکر کرد: 'من'
12. Why do restaurants have to mark up drinks so much?
[ترجمه ترگمان]چرا رستوران ها باید این قدر مشروب بخورند؟
[ترجمه گوگل]چرا رستوران ها باید نوشیدنی ها را تا حد زیادی علامت بزنند؟
[ترجمه گوگل]چرا رستوران ها باید نوشیدنی ها را تا حد زیادی علامت بزنند؟
13. The new tax made it necessary to mark up all the goods in the shop.
[ترجمه ترگمان]مالیات جدید برای بالا بردن تمام کالاها در مغازه ضروری بود
[ترجمه گوگل]مالیات جدید باعث شده است که تمام کالاها در مغازه را مارک نماید
[ترجمه گوگل]مالیات جدید باعث شده است که تمام کالاها در مغازه را مارک نماید
14. Luke, nicknamed Lucky after a string of mishaps, escaped with just grazes - and a tyre mark up his back.
[ترجمه ترگمان]لوک که با افتخار پس از یک رشته حوادث بد نام گرفته بود، با just - و a در پشت سرش جان سالم به در برد
[ترجمه گوگل]لوقا، پس از رشته ای از حادثه ای به نام خوش شانسی، با گریختن فرار کرد و یک تایر به عقب برگشت
[ترجمه گوگل]لوقا، پس از رشته ای از حادثه ای به نام خوش شانسی، با گریختن فرار کرد و یک تایر به عقب برگشت
15. The feasible real wage will be determined by, for example, unit labour costs and the mark up over unit labour costs.
[ترجمه ترگمان]دست مزد واقعی ممکن توسط، برای مثال، هزینه های نیروی کار واحد و قیمت بالای هزینه های نیروی کار تعیین خواهد شد
[ترجمه گوگل]دستمزد واقعی واقعی قابل تعیین خواهد بود، به عنوان مثال، هزینه های نیروی کار و نشانه گذاری بیش از هزینه های نیروی واحد
[ترجمه گوگل]دستمزد واقعی واقعی قابل تعیین خواهد بود، به عنوان مثال، هزینه های نیروی کار و نشانه گذاری بیش از هزینه های نیروی واحد
16. The mark-up on food in a restaurant is usually at least 100 %.
[ترجمه ترگمان]قیمت بالای غذا در یک رستوران معمولا حداقل ۱۰۰ درصد است
[ترجمه گوگل]نشانه گذاری بر روی غذا در یک رستوران معمولا حداقل 100٪ است
[ترجمه گوگل]نشانه گذاری بر روی غذا در یک رستوران معمولا حداقل 100٪ است
17. The usual mark-up on clothes is about 20 percent.
[ترجمه ترگمان]علامت همیشگی در لباس حدود ۲۰ درصد است
[ترجمه گوگل]برداشت معمول در لباس حدود 20 درصد است
[ترجمه گوگل]برداشت معمول در لباس حدود 20 درصد است
18. The mark-up on food in a restaurant is at least 100%.
[ترجمه ترگمان]قیمت بالای غذا در یک رستوران حداقل ۱۰۰ درصد است
[ترجمه گوگل]نشانه گذاری روی غذا در یک رستوران حداقل 100٪ است
[ترجمه گوگل]نشانه گذاری روی غذا در یک رستوران حداقل 100٪ است
19. It is also clearly much easier to produce one's own draft agreement than to work from and mark-up some one else's.
[ترجمه ترگمان]همچنین تولید پیش نویس یک پیش نویس می تواند بسیار ساده تر از کار کردن و علامت گذاری برخی از موارد دیگر باشد
[ترجمه گوگل]این نیز به وضوح بسیار ساده تر از تولید پیش نویس توافق شخصی خود است تا از کار کردن و جابجایی برخی از افراد دیگر
[ترجمه گوگل]این نیز به وضوح بسیار ساده تر از تولید پیش نویس توافق شخصی خود است تا از کار کردن و جابجایی برخی از افراد دیگر
20. The client must be told the hourly rate charged and the extent of the mark-up for skill, care and attention.
[ترجمه ترگمان]مشتری باید به نرخ ساعتی و میزان ارزش افزوده برای مهارت، مراقبت و توجه گفته شود
[ترجمه گوگل]مشتری باید به میزان ساعتی که پرداخت شده است و میزان برآورد هزینه برای مهارت، مراقبت و توجه گفته شود
[ترجمه گوگل]مشتری باید به میزان ساعتی که پرداخت شده است و میزان برآورد هزینه برای مهارت، مراقبت و توجه گفته شود
21. The mark-up should be fair and reasonable, the speculator being reimbursed for both time and enterprise.
[ترجمه ترگمان]این مبلغ باید عادلانه و معقول باشد، زیرا speculator برای هر دو زمان بازپرداخت می شود
[ترجمه گوگل]نشانه گذاری باید منصفانه و منطقی باشد، گمانه زنی برای هر دو زمان و سرمایه گذاری بازپرداخت می شود
[ترجمه گوگل]نشانه گذاری باید منصفانه و منطقی باشد، گمانه زنی برای هر دو زمان و سرمایه گذاری بازپرداخت می شود
22. The existence of a mark-up has to be taken into account when considering the response to a corporate tax.
[ترجمه ترگمان]وجود یک علامت در هنگام در نظر گرفتن پاسخ به مالیات شرکتی باید در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]در صورت بروز پاسخ به مالیات شرکت، باید وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]در صورت بروز پاسخ به مالیات شرکت، باید وجود داشته باشد
23. Context-tables use the same troff -like mark-up as the rest of a document.
[ترجمه ترگمان]این جداول با استفاده از یک علامت مشابه، مانند بقیه یک سند، از یک علامت مشابه استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]جداول محتوا مانند همان سایتی که به عنوان یک سند به کار می رود، از یک علامت سرسختانه استفاده می کند
[ترجمه گوگل]جداول محتوا مانند همان سایتی که به عنوان یک سند به کار می رود، از یک علامت سرسختانه استفاده می کند
24. If there were to be a reduction in the mark-up, then this would further reinforce the effect.
[ترجمه ترگمان]اگر کاهشی در علامت وجود داشته باشد، پس این می تواند تاثیر را تقویت کند
[ترجمه گوگل]اگر کاهش برابری وجود داشته باشد، این امر تاثیر بیشتری را تقویت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر کاهش برابری وجود داشته باشد، این امر تاثیر بیشتری را تقویت خواهد کرد
25. Would you propose that mark-up is checked before capture?
[ترجمه ترگمان]آیا پیشنهاد می کنید که این علامت قبل از ثبت چک شود؟
[ترجمه گوگل]آیا شما پیشنهاد می کنید که قبل از ضبط، برداشت مورد بررسی قرار گیرد؟
[ترجمه گوگل]آیا شما پیشنهاد می کنید که قبل از ضبط، برداشت مورد بررسی قرار گیرد؟
26. They're probably cheaper than Selina, come to think of it, what with the hotel mark-up.
[ترجمه ترگمان]آن ها احتمالا نسبت به سلی نا ارزان تر هستند، به آن فکر می کنند، با علامت هتل چه می کنند
[ترجمه گوگل]آنها احتمالا ارزان تر از Selina، می آیند تا به آن فکر کنند، چه با هتل مارک کردن
[ترجمه گوگل]آنها احتمالا ارزان تر از Selina، می آیند تا به آن فکر کنند، چه با هتل مارک کردن
27. The retailer's mark-up is 50%.
[ترجمه ترگمان]قیمت خرده فروشی تنها ۵۰ درصد است
[ترجمه گوگل]برابری خرده فروش 50٪ است
[ترجمه گوگل]برابری خرده فروش 50٪ است
28. With the simple constant mark-up pricing supposed, the tax on monopoly profit makes no difference.
[ترجمه ترگمان]با قیمت ثابت قیمت ثابت، مالیات بر سود انحصار هیچ تفاوتی ندارد
[ترجمه گوگل]با توجه به قیمت ثابت ثابت قیمت ثابت، مالیات بر سود انحصاری هیچ تفاوتی ندارد
[ترجمه گوگل]با توجه به قیمت ثابت ثابت قیمت ثابت، مالیات بر سود انحصاری هیچ تفاوتی ندارد
29. All other things being equal, the smaller the retailing mark-up, the greater the profit share for the manufacturer.
[ترجمه ترگمان]هر چیز دیگری برابر است، قیمت خرده فروشی کوچک تر است، سهم سود بیشتری برای تولید کننده دارد
[ترجمه گوگل]هر چیز دیگر برابر است، خرده فروشی تقسیم، بیشتر سهم سود برای تولید کننده است
[ترجمه گوگل]هر چیز دیگر برابر است، خرده فروشی تقسیم، بیشتر سهم سود برای تولید کننده است
30. They are made available directly to you - with no bookstore mark-up and no distribution excesses.
[ترجمه ترگمان]آن ها مستقیما با شما در دسترس قرار می گیرند - بدون هیچ علامت کتابفروشی - بالا و هیچ زیاده روی در توزیع
[ترجمه گوگل]آنها به طور مستقیم به شما در دسترس هستند - بدون هیچ نشانه ای از کتاب فروشی و هیچ توزیع اضافی
[ترجمه گوگل]آنها به طور مستقیم به شما در دسترس هستند - بدون هیچ نشانه ای از کتاب فروشی و هیچ توزیع اضافی
پیشنهاد کاربران
ارزش افزوده
قیمت افزایی
قیمت پیشنهادی ( مثلا در مناقصه یا مزایده )
قیمت افزوده
مبلغ افزوده به هزینه تمام شده محصول برای تعیین قیمت فروش آن.
مبلغ افزوده به هزینه تمام شده محصول برای تعیین قیمت فروش آن.
کشیدن روی هزینه تمام شده کالا به طوری که هزینه های بالاسری و سود را پوشش دهد.
کشیدن روی قیمت کالا
کشیدن روی قیمت کالا
علامت گذاری - نشانه گذاری
اضافه بها
mark up ( markup, N ) حاشیه سود افزودن، اصلاحیه زدن ( به متن )
نشانه گذاری
کلمات دیگر: