صفحه اصلی
indiscrete
معنی
: بهم پیوسته، غیر مجزا
معانی دیگر
: نامجزا، به هم پیوسته، یکپارچه، غیر قابل تشخیص
بستن
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
دیکشنری تخصصی
مترادف و متضاد
انگلیسی به فارسی
بهم پیوسته، غیر مجزا، غیر قابل تشخیص
بی ادبانه، بهم پیوسته، غیر مجزا
انگلیسی به انگلیسی
• incautious; uncircumspect; lacking good judgement, imprudent; tactless
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] ناگسسته
مترادف و متضاد
بهم پیوسته
(صفت)
aggregate, compact, collective, conjunct, indiscrete
غیر مجزا
(صفت)
indiscrete
کلمات دیگر: