کلمه جو
صفحه اصلی

for instance


معنی : مثلا
معانی دیگر : برحسب مثال

انگلیسی به فارسی

برای مثال، مثلا


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: as an example; for example.
مترادف: e.g., say

• for example, e.g.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] به عنوان مثال، مثلا، برای مثال

مترادف و متضاد

مثلا (قید)
allegorically, for example, for instance, proverbially

جملات نمونه

1. There are a number of improvements; for instance, both mouse buttons can now be used.
[ترجمه ترگمان]چندین بهبود وجود دارد؛ به عنوان مثال، هر دو دکمه موس را می توان استفاده کرد
[ترجمه گوگل]تعدادی پیشرفت وجود دارد به عنوان مثال، هر دو دکمه موس را می توان در حال حاضر استفاده می شود

2. Murder, petty theft and tax evasion, for instance, all have different motives and consequences.
[ترجمه آرمان یاوری] به عنوان مثال، قتل، سرقت، دور زدن مالیات، همگی دارای انگیزه ها و عواقبی متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]قتل، دزدی، دزدی بدون مالیات، برای مثال، همه انگیزه های متفاوتی دارند
[ترجمه گوگل]برای مثال، قتل، سرقت کوچک و فرار از مالیات، همه انگیزه ها و پیامدهای مختلفی دارند

3. Teenage sex, for instance, may come not out of genuine desire but from a need to get love.
[ترجمه ترگمان]مثلا ممکن است با عشق واقعی از عشق واقعی بیرون بیاید، بلکه نیاز به عشق دارد
[ترجمه گوگل]برای مثال، رابطه جنسی نوجوان ممکن است از تمایل واقعی، اما از نیاز به عشق لذت ببرد

4. You cannot rely on her; for instance, she arrived an hour late for an important meeting yesterday.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، شما نمی توانید به او اعتماد کنید؛ برای مثال او دیروز یک ساعت دیر به جلسه مهم رسید
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید به او تکیه کنید؛ به عنوان مثال، او دسامبر یک ساعت برای یک جلسه مهم وارد شد

5. What would you do, for instance, if you found a member of staff stealing?
[ترجمه ترگمان]مثلا اگر شما یکی از کارکنان دزدی را پیدا کردید چه کار می کردید؟
[ترجمه گوگل]مثلا اگر شما یک عضو کارمند را پیدا کردید، چه کاری می توانید انجام دهید؟

6. In the electronics industry, for instance, 5000 jobs are being lost.
[ترجمه ترگمان]مثلا در صنعت الکترونیک، ۵۰۰۰ شغل از دست می رود
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، در صنعت الکترونیک، 5000 شغل گم شده اند

7. For instance, the more versatile Singaporeans, with richer experiences of life, might have been deterred from taking part for fear of losing face within sight of friends and relatives, should they perform ignominiously.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، the versatile، با تجارب غنی تر از زندگی، ممکن است از شرکت در ترس از دست دادن چهره در میان دوستان و بستگان خود اجتناب کرده باشند، باید آن ها را به نحو زشتی انجام دهند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، سنگاپورها همه کاره تر، با تجربه های غنی تر از زندگی، ممکن است از شرکت در ترس از از دست دادن چهره در چشم دوستان و بستگان، اگر آنها را به طرز وحشیانه ای انجام دهد، جلوگیری کرد

8. For instance, an extra demand at home or abroad for goods made either cheaper or better by electronics will add to employment.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، تقاضای اضافی در خانه و یا خارج از کشور برای کالاهای تولیدی ارزان تر و یا بهتر می تواند به اشتغال اضافه شود
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، یک درخواست اضافی در خانه یا خارج از کشور برای کالاهای ساخته شده یا ارزان تر یا بهتر از طریق الکترونیک به اشتغال اضافه می کند

9. In man, for instance, the genes that control gender are on the Y chromosome.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، در انسان ژن ها که جنسیت را کنترل می کنند در کروموزوم Y قرار دارند
[ترجمه گوگل]مثلا در انسان، ژن هایی که جنس را کنترل می کنند روی کروموزوم Y وجود دارد

10. Mark Andrews, for instance, was asked what was Adrian Garvey's most annoying habit.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، \"مارک اندروز\" از او پرسیده شد که most عادتی است که آدریان garvey انجام می دهد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، مارک اندروز، از عادت آزار دهنده آدریان گاروی خواسته شد

11. Resurrection ferns, for instance, lose their color during dry conditions and may even appear to be dead.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، سرخس های رستاخیز رنگ خود را در شرایط خشک از دست می دهند و حتی ممکن است مرده به نظر برسند
[ترجمه گوگل]سرخس قیامت، به عنوان مثال، رنگ خود را در طول شرایط خشک از دست دادن و حتی ممکن است به نظر می رسد مرده است

12. A child may, for instance, be born with serious handicaps or developmental problems requiring extended periods of care.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، یک کودک می تواند با موانع جدی یا مشکلات رشد که مستلزم دوره های طولانی مراقبت است به دنیا بیاید
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، کودک ممکن است با مشکلات جدی یا مشکلات رشدی که نیاز به مراقبت طولانی دارد، متولد شود

13. Few, for instance, are found near the critical regions known as homeobox gene clusters.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، افراد کمی در نزدیکی مناطق بحرانی که به عنوان خوشه های ژن homeobox شناخته می شوند، یافت می شوند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، تعداد کمی از آنها در نزدیکی مناطق بحرانی شناخته شده به عنوان خوشه های ژنی homeobox یافت می شود

14. For instance, all schools are concerned with improving and maintaining good attendance.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، همه مدارس نگران بهبود و حفظ حضور خوب هستند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، تمام مدارس با بهبود و حفظ حضور خوب درگیر هستند

پیشنهاد کاربران

برای مثال - به عنوان نمونه

for example

به عنوان مثال به عنوان نمونه

برای نمونه

FOR INSTANCE : FOR EXAMPLE : E. G
معنیش میشه "برای مثال" یا "مثلا"
DISTANCE فاصله
INSTANCE : مورد/نمونه - مثال/مرحله - وحله
At the instance of : بنا به پیشنهاد - بخاطر درخواست
I came just at the instance of my mother

به عنوان نمونه
برای نمونه


کلمات دیگر: