کلمه جو
صفحه اصلی

inflexion


معنی : خمیدگی، انحناء، خم سازی، انعطاف
معانی دیگر : (انگلیس) رجوع شود به: inflection، inflection خم سازی

انگلیسی به فارسی

( inflection ) خم سازی، خمیدگی، انعطاف، انحنا


انفجار، انحناء، خم سازی، خمیدگی، انعطاف


انگلیسی به انگلیسی

• (british spelling for inflection) curve, bend; change in pitch or tone of the voice; addition of a suffix or other element to the basic form of a word to change its meaning or function (grammar)

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] تغییر انحناء عطف

مترادف و متضاد

خمیدگی (اسم)
incline, bend, slouch, bent, curve, flexure, batter, curvature, hogging, flexion, stoop, crankle, tortuosity, droop, circumflexion, inflection, crookedness, inflexion, flection, nutation

انحناء (اسم)
deflection, wind, flexure, curvature, flexion, tortuosity, inflection, inflexion, deflexion, flection, incurvation

خم سازی (اسم)
deflection, flexion, inflection, inflexion, deflexion, flection

انعطاف (اسم)
plasticity, inflection, inflexion, intorsion, flexibility

جملات نمونه

1. Its political inflexion contests the middle-class work ethic which is the main purpose of its message.
[ترجمه ترگمان]inflexion سیاسی آن، اخلاقیات کاری طبقه متوسط است که هدف اصلی پیام آن است
[ترجمه گوگل]انفجار سیاسی آن، بر عهدهی کار گروهی طبقه متوسط ​​است که هدف اصلی پیام آن است

2. Always the sound is superbly focused, the inflexion unanimous; it may be lean, but it is never thin.
[ترجمه ترگمان]همیشه صدا فوق العاده متمرکز است، inflexion متفق القول هستند؛ ممکن است لاغر باشد، اما هرگز باریک نیست
[ترجمه گوگل]همیشه صدای فوق العاده متمرکز شده است، انفجار یک جانبه؛ ممکن است لاغر باشد اما هرگز نازک نیست

3. The line connecting the inflexion and its relative one will be the split line.
[ترجمه ترگمان]خط اتصال the و پیوند نسبی آن خط انشعابی خواهد بود
[ترجمه گوگل]خط خطوط اتصال خطوط و یکی از آنها یک خط تقسیم می شود

4. She spoke with that gentle infinitesimal inflexion of mockery which descended to her from her mother.
[ترجمه ترگمان]با آن لبخند ملایم و infinitesimal که از مادرش به سوی او می آمد، سخن می گفت
[ترجمه گوگل]او با این نزاع بی نهایت ملایم فریبکارانه که از مادرش به او رسیده بود صحبت کرد

5. Inflexion is a characteristic for the verbs of English.
[ترجمه ترگمان]inflexion یک ویژگی برای افعال انگلیسی است
[ترجمه گوگل]Inflexion یک مشخصه برای افعال انگلیسی است

6. The development of newspapering encountered inflexion in 200
[ترجمه ترگمان]توسعه of با inflexion در ۲۰۰ نفر مواجه شد
[ترجمه گوگل]توسعه خبرنگاری در 200 سال گذشته با مشکل روبرو شد

7. Analysis shows this inflexion is just the point of net vapor generation in subcooled boiling, i.
[ترجمه ترگمان]تحلیل نشان می دهد که این inflexion تنها نقطه تولید بخار خالص در جوش subcooled است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل نشان می دهد این پیچ خوردگی تنها نقطه تولید بخارات خالص در جوشیدن آب زیرزمینی است

8. This paper discuses the inflexion problem of ring fan slab by the weighted remnant method.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به حل مساله inflexion سنگ طرفدار حلقه توسط روش باقیمانده وزن دار می پردازد
[ترجمه گوگل]در این مقاله مشکلی در مورد حلقه فن حلقوی حلقه توسط روش باقیمانده با وزنی مطرح شده است

9. The m is the value of T at the inflexion point of the curve.
[ترجمه ترگمان]m مقدار T در نقطه inflexion منحنی است
[ترجمه گوگل]m مقدار T در نقطه ی خمش منحنی است

10. It also treats in detail the pronunciation, written forms, inflexions, constructions, and derivation of each word.
[ترجمه ترگمان]همچنین با جزییات تلفظ، اشکال نوشتاری، inflexions، ساختار و اشتقاق هر کلمه با جزئیات رفتار می کند
[ترجمه گوگل]این همچنین جزئیات، تلفظ، نوشته ها، تغییرات، سازه ها و مشتق شده از هر کلمه را در نظر می گیرد

11. It is often divided into two lobes by an inflexion of its wall where it articulates with the pleuron.
[ترجمه ترگمان]آن اغلب به دو بخش تقسیم می شود و به دو بخش تقسیم می شود که در آن به pleuron متصل است
[ترجمه گوگل]این اغلب به دو لوب تقسیم می شود که در آن با پلورون بیان می شود

12. The critical aspect ratio of the fiber is defined as the crosspoint of the tangent value of the inflexion and the asymptote of the maximum elastic modulus.
[ترجمه ترگمان]نسبت منظری بحرانی فیبر به عنوان crosspoint از مقدار تانژانت of و the مدول الاستیسیته بیشینه تعریف می شود
[ترجمه گوگل]نسبت جنبه بحرانی فیبر به عنوان نقطه عبور از مقدار مماسی انفجار و نامتقارن حداکثر مدول الاستیک تعریف شده است

13. It first come with the particularity of melody and vacillation in two inflexion.
[ترجمه ترگمان]این اولین بار است که خصوصیات ملودی و دودلی را در دو صفحه نمایش می دهد
[ترجمه گوگل]برای اولین بار با خاصیت ملودی و تعویض در دو لبه است

14. During infusion, the patient developed polyhidrosis, hypermyotonia of both lower extremities, as well as talipes varus and inflexion.
[ترجمه ترگمان]در هنگام تزریق، بیمار polyhidrosis، hypermyotonia از هر دو قسمت پایین و همچنین talipes varus و inflexion را توسعه داد
[ترجمه گوگل]در طی تزریق، بیمار مبتلا به پولی هیدروزی، هیپومیتونیا اندام های اندام، و همچنین طوفان واروس و انفوزیون شد


کلمات دیگر: