کلمه جو
صفحه اصلی

numberless


بی شمار، بی حدوحصر، بسیار زیاد، نشمردنی، شمارناپذیر

انگلیسی به فارسی

بیشمار


بی شماری


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having no number.

- The offices are numberless, but each has a name on it.
[ترجمه ترگمان] The بی شماری است، اما هر کدام نام دارد
[ترجمه گوگل] دفاتر بی شماری هستند، اما هر کدام از آن نامی دارند

(2) تعریف: extremely numerous; countless; innumerable.
متضاد: numberable
مشابه: myriad, without number

- The cemetery is filled with numberless graves of fallen soldiers.
[ترجمه ترگمان] گورستان پر از numberless soldiers است
[ترجمه گوگل] گورستان با گورهای فراوانی از سربازان افتاده پر شده است

• too much to count; not numbered
numberless means too many to be counted; a literary word.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] بی شمار

مترادف و متضاد

infinite


Synonyms: countless, endless, heaps, incalculable, innumerable, jillion, many, multitudinous, myriad, no end of, no end to, numerous, umpteen, uncountable, uncounted, unnumbered, untold, zillion


Antonyms: counted, finite, limited, numbered


جملات نمونه

1. In wooded recesses were numberless springs of pure water and numerous small lakes.
[ترجمه ترگمان]در گوشه های پر درخت چشمه های آب گرم و دریاچه های کوچک فراوان بود
[ترجمه گوگل]در محاصره های چوبی، چشمه های بی شماری از آب خالص و دریاچه های متعدد کوچک وجود داشت

2. The examples are not numberless nor are the responses.
[ترجمه ترگمان]این نمونه ها دارای تعداد بی شماری نیستند و پاسخ ها نیز نیستند
[ترجمه گوگل]نمونه ها تعداد زیادی نیستند و پاسخ ها نیستند

3. All at once my numberless days were numbered.
[ترجمه ترگمان]تمام روزه ای بی شمار من به شماره افتاده بود
[ترجمه گوگل]همه روزه روزهای من شمارش شدند

4. Let this development precede, and contributions, numberless, and of inestimable value, will be sure to follow.
[ترجمه ترگمان]بگذارید این توسعه مقدم باشد و مشارکت ها، numberless، و ارزش inestimable از آن پیروی کند
[ترجمه گوگل]بگذارید این پیشرفت پیش بیاید و مشارکت، تعداد زیاد و ارزش نادری، مطمئنا دنبال خواهد شد

5. I am haunted by numberless islands, and many a Danaan shore.
[ترجمه ترگمان]عده بی شماری از این جزایر به سر می برند و عده زیادی به ساحل می آیند
[ترجمه گوگل]من از جزایر بی شماری و بسیاری از ساحل دانان ساکن شده ام

6. Practically every rock outcrop shows numberless joints.
[ترجمه ترگمان]در واقع هر یک از rock rock numberless را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]تقریبا هر عکاسی سنگ، مفاصل بی شماری را نشان می دهد

7. Of past stationmaster, director numberless as the sand, does position little official do how more now?
[ترجمه ترگمان]گذشته از این stationmaster، رئیس بی شماری به عنوان ماسه، آیا این مقام کمی در حال حاضر این کار را انجام می دهد؟
[ترجمه گوگل]از ایستگاه مستهجن گذشته، کارگردان به اندازه شن و ماسه، کمی مقام رسمی را چگونه بیشتر در حال حاضر؟

8. All are built from numberless atoms, the majority of them united into molecules.
[ترجمه ترگمان]همه آن ها از اتم های زیادی ساخته شده اند که اکثر آن ها به مولکول تبدیل شده اند
[ترجمه گوگل]همه از اتم های بی شماری ساخته شده اند، اکثریت آنها به مولکول ها متحد شده اند

9. Numberless recent massacres were still vivid in their recollection.
[ترجمه ترگمان]massacres اخیر هنوز در خاطره آن ها زنده بودند
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از قتل عام تازه در خاطرات خود هنوز زنده بودند

10. We can see numberless grains of sand in a windy day.
[ترجمه ترگمان]ما می تونیم مقدار زیادی ماسه توی یه روز پر باد ببینیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم دانه های بی شماری شن و ماسه را در یک روز باد می بینیم

11. And as time goes by numberless pains come flying at me.
[ترجمه ترگمان]و با گذشت زمان بیشتر زحمت به دست من خواهد آمد
[ترجمه گوگل]و به عنوان زمان با درد بی شماری می آیند پرواز به من

12. At the water's edge numberless rocky pinnacles, and cup - shaped masses like those we had already seen.
[ترجمه ترگمان]در لبه آب، با قله های پر از صخره، مانند آن هایی که قبلا دیده بودیم، توده ای شکل به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]در لبه آب بی نظیر سنگ های صخره ای و توده های فشاری شکل مانند آنهایی که قبلا دیده ایم

13. He had bad digestion, fevers and numberless other illnesses.
[ترجمه ترگمان]دچار گوارش بد و تب و دیگر بیماری های دیگر شده بود
[ترجمه گوگل]او هضم بد، تب و بیماری های دیگر را داشت

14. Dearest, the shadows I live with are numberless.
[ترجمه ترگمان]عزیزترین م، تاریکی که من باه اش زندگی می کنم بی numberless
[ترجمه گوگل]عزیزم، سایه هایی که با من زندگی می کنند زیاد نیستند

15. The network language fancy numberless as the sand, enumerate.
[ترجمه ترگمان] زبون شبکه - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]زبان شبکه ای به عنوان شن و ماسه نامعلوم است


کلمات دیگر: