بی اندازه، بی نهایت، بمراتب، بطور نامحدود، بطور بیکران، غیر نهایت
infinitely
بی اندازه، بی نهایت، بمراتب، بطور نامحدود، بطور بیکران، غیر نهایت
انگلیسی به فارسی
بی نهایت
انگلیسی به انگلیسی
• limitlessly, immeasurably, boundlessly; eternally
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] بی نهایتا، بینهایت، بی پایان، نامحدود، بیکران
جملات نمونه
1. nature is infinitely variable
طبیعت تنوع بی حد و حصر دارد.
2. This school is infinitely better than the last one I went to.
[ترجمه ترگمان]این مدرسه خیلی بهتر از آخرین نفری است که به آنجا رفتم
[ترجمه گوگل]این مدرسه بی نهایت بهتر از گذشته است
[ترجمه گوگل]این مدرسه بی نهایت بهتر از گذشته است
3. I am infinitely grateful that you are in my small life. Happiest of Birthdays from your dear friend.
[ترجمه ترگمان]من بی اندازه سپاسگزار هستم که شما در زندگی کوچک من هستید روز تولد از دوست عزیزم
[ترجمه گوگل]من بی تردید سپاسگزارم که شما در زندگی کوچک من هستید خوشا به حال تولدها از دوست عزیزت
[ترجمه گوگل]من بی تردید سپاسگزارم که شما در زندگی کوچک من هستید خوشا به حال تولدها از دوست عزیزت
4. He argued that all matter was infinitely divisible.
[ترجمه ترگمان]او استدلال می کرد که همه چیز بی نهایت آسان است
[ترجمه گوگل]او استدلال کرد که همه چیز بی نهایت قابل تقسیم است
[ترجمه گوگل]او استدلال کرد که همه چیز بی نهایت قابل تقسیم است
5. We have a relationship infinitely superior to those of many of our friends.
[ترجمه ترگمان]ما یک رابطه خیلی بهتر از بسیاری از دوستامون داریم
[ترجمه گوگل]ما ارتباطی بی نهایت با دیگر دوستانمان داریم
[ترجمه گوگل]ما ارتباطی بی نهایت با دیگر دوستانمان داریم
6. He was infinitely more assured than in his more recent parliamentary appearances.
[ترجمه ترگمان]به مراتب بیش از آنچه در مجلس اخیر مجلس دیده بود بسیار مطمئن بود
[ترجمه گوگل]او بی نهایت بیشتر از نمایش های پارلمانی اخیرش مطمئن بود
[ترجمه گوگل]او بی نهایت بیشتر از نمایش های پارلمانی اخیرش مطمئن بود
7. The particles in an atom are infinitely small.
[ترجمه ترگمان]ذرات در یک اتم بسیار کوچک هستند
[ترجمه گوگل]ذرات در اتم بی نهایت کوچک هستند
[ترجمه گوگل]ذرات در اتم بی نهایت کوچک هستند
8. We realize that we are infinitely small within the scheme of things.
[ترجمه ترگمان]ما درک می کنیم که در طرح اشیا بی نهایت کوچک هستیم
[ترجمه گوگل]ما متوجه می شویم که ما در بی نهایت کوچک در طرح چیزها هستیم
[ترجمه گوگل]ما متوجه می شویم که ما در بی نهایت کوچک در طرح چیزها هستیم
9. Being on your own is infinitely preferable to being in an unhappy relationship.
[ترجمه ترگمان]بودن به تنهایی بسیار بهتر از بودن در یک رابطه ناخوشایند است
[ترجمه گوگل]بودن در خودتان بی نهایت ترجیح دارد که در یک رابطه ناراضی باشد
[ترجمه گوگل]بودن در خودتان بی نهایت ترجیح دارد که در یک رابطه ناراضی باشد
10. He finds country life infinitely preferable to living in the city.
[ترجمه ترگمان]او زندگی کشوری را بی نهایت ترجیح می دهد تا در شهر زندگی کند
[ترجمه گوگل]او زندگی بی نهایت برای زندگی در شهر را ترجیح می دهد
[ترجمه گوگل]او زندگی بی نهایت برای زندگی در شهر را ترجیح می دهد
11. These opportunities seemed infinitely seductive.
[ترجمه ترگمان]این فرصت بسیار گمراه کننده به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]این فرصت ها به نظر می رسید بی نهایت گمراه کننده
[ترجمه گوگل]این فرصت ها به نظر می رسید بی نهایت گمراه کننده
12. Travel is infinitely more comfortable now than it used to be.
[ترجمه ترگمان]حالا سفر خیلی راحت تر از آن چیزی است که باید باشد
[ترجمه گوگل]مسافرت بی نهایت راحت تر از آن است که مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]مسافرت بی نهایت راحت تر از آن است که مورد استفاده قرار گیرد
13. There is an infinitely bright future ahead of you young people.
[ترجمه ترگمان]آینده بسیار روشنی در مقابل شما وجود دارد
[ترجمه گوگل]آینده ای بی نهایت روشن و پیش از شما جوانان وجود دارد
[ترجمه گوگل]آینده ای بی نهایت روشن و پیش از شما جوانان وجود دارد
14. A centimeter can be infinitely divided into smaller units.
[ترجمه ترگمان]یک سانتی متر می تواند به واحدهای کوچک تر تقسیم شود
[ترجمه گوگل]سانتیمتر می تواند بی نهایت به واحد های کوچک تقسیم شود
[ترجمه گوگل]سانتیمتر می تواند بی نهایت به واحد های کوچک تقسیم شود
15. You are infinitely precious to me.
[ترجمه ترگمان]تو برای من خیلی با ارزش هستی
[ترجمه گوگل]شما برای من بی نهایت ارزشمند هستی
[ترجمه گوگل]شما برای من بی نهایت ارزشمند هستی
پیشنهاد کاربران
به مراتب
'Infinitely easier if we had direct conversations'
بمراتب آسون تره اگه ما مستقیم بحث و گفتگو کنیم
بمراتب آسون تره اگه ما مستقیم بحث و گفتگو کنیم
کلمات دیگر: