1. the limitation of royal power under a constitutional monarchy
محدودیت اختیارات پادشاه در سلطنت مشروطه
2. the limitation of the power of the central government
محدود سازی قدرت دولت مرکزی
3. The meeting was merely an exercise in damage limitation.
[ترجمه ترگمان]این جلسه صرفا تمرینی برای محدودسازی آسیب بود
[ترجمه گوگل]این جلسه صرفا تمرین در محدودیت خسارت بود
4. Any limitation to the king's power could be permanent.
[ترجمه ترگمان]هر محدودیتی برای قدرت پادشاه می تواند دائمی باشد
[ترجمه گوگل]هر گونه محدودیتی برای قدرت پادشاه می تواند دائمی باشد
5. Able to work under high pressure and time limitation.
[ترجمه ترگمان]توانایی کار تحت فشار بالا و محدودیت زمان
[ترجمه گوگل]قادر به کار تحت فشار و زمان محدود است
6. Disability is a physical limitation on your life.
[ترجمه ترگمان]معلولیت یک محدودیت فیزیکی در زندگی شماست
[ترجمه گوگل]معلولیت یک محدودیت فیزیکی در زندگی شماست
7. There is to be no limitation on the number of opposition parties.
[ترجمه ترگمان]هیچ محدودیتی برای تعداد احزاب مخالف وجود ندارد
[ترجمه گوگل]محدودیت تعداد احزاب مخالف وجود ندارد
8. This drug has one important limitation. Its effects only last six hours.
[ترجمه ترگمان]این دارو یک محدودیت مهم دارد تاثیرات آن فقط شش ساعت طول می کشد
[ترجمه گوگل]این دارو یک محدودیت مهم دارد اثرات آن فقط شش ساعت گذشته است
9. They would resist any limitation of their powers.
[ترجمه ترگمان]آن ها در برابر هر گونه محدودیت قدرت خود مقاومت می کردند
[ترجمه گوگل]آنها در برابر هر گونه محدودیت قدرت خود مقاومت می کنند
10. I am willing to accept certain limitation on my freedom.
[ترجمه ترگمان]من حاضرم محدودیت خاصی در آزادی خود بپذیرم
[ترجمه گوگل]من مایل هستم برخی از محدودیت های آزادی من را قبول کنم
11. It was to be an ugly demonstration; damage limitation was not on the agenda.
[ترجمه ترگمان]این یک تظاهرات زشت بود؛ محدودیت آسیب در دستور کار نبود
[ترجمه گوگل]این یک تظاهرات زشت بود محدودیت خسارت در دستور کار نبود
12. A further important human limitation is that the intellect works discursively.
[ترجمه ترگمان]یک محدودیت مهم انسانی دیگر این است که هوش با discursively کار می کند
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از محدودیت های مهم انسان این است که عقل به طور دیجیتال کار می کند
13. A non-elastic limitation is the available disk storage capacity.
[ترجمه ترگمان]یک محدودیت غیر الاستیک ظرفیت ذخیره سازی دیسک موجود است
[ترجمه گوگل]ظرفیت ذخیره سازی دیسک موجود محدودیت غیر الاستیک است
14. But even with this limitation, there is sufficient evidence of the conductor's authority.
[ترجمه ترگمان]اما حتی با این محدودیت، شواهد کافی از قدرت هادی وجود دارد
[ترجمه گوگل]اما حتی با این محدودیت، شواهد کافی در مورد قدرت رهبر وجود دارد