کلمه جو
صفحه اصلی

gyratory


چر  زن، گردگرد، چرخی، گردنده

انگلیسی به فارسی

سرپرست


انگلیسی به انگلیسی

• moving spirally, moving in a circle; revolving; turning; whirling around

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] دورانی


کلمات دیگر: