کلمه جو
صفحه اصلی

metre


معنی : وسیله اندازهگیری، وزن شعر، متر، کنتور، اندازه گیری کردن، با متر اندازه گیری کردن، بصورت مسجع و مقفی در اوردن
معانی دیگر : (انگلیس) رجوع شود به: meter، meter اندازه، مقیاس، میزان، مصرف سنج، نظم، سجع وقافیه، سنجیدن

انگلیسی به فارسی

( meter ) اندازه، وسیله اندازه‌گیری، مقیاس، میزان،کنتور، مصرف سنج، وزن شعر، نظم، سجع وقافیه، متر،با متر اندازه‌گیری کردن، سنجیدن، اندازه‌گیری کردن، بصورت مسجع ومقفی در آوردن


انگلیسی به انگلیسی

• (british spelling for meter) basic unit of length in the metric system, one hundred centimeters, 39.37 inches; definite measurement; poetic measure; rhythm (in music); instrument that automatically measures quantities of substances (gas, water, or electricity)
a metre is a unit of length equal to 100 centimetres.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] متر

مترادف و متضاد

وسیله اندازه گیری (اسم)
gage, gauge, meter, metre

وزن شعر (اسم)
measure, meter, metre

متر (اسم)
meter, metre

کنتور (اسم)
meter, metre

اندازه گیری کردن (فعل)
meter, metre

با متر اندازه گیری کردن (فعل)
meter, metre

به صورت مسجع و مقفی در اوردن (فعل)
meter, metre

جملات نمونه

1. One metre of fabric is sufficient to cover the exterior of an 18-in-diameter hatbox.
[ترجمه ترگمان]یک متر پارچه برای پوشش دادن خارجی یک hatbox با قطر ۱۸ اینچ کافی است
[ترجمه گوگل]یک متر از پارچه کافی است تا پوشش بیرونی یک کابین 18 در قطر را پوشش دهد

2. They erected a - metre - high mud wall on the windward side.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک دیوار گل بلندی را بر روی طرف باد بنا کردند
[ترجمه گوگل]آنها یک دیوار گل گلدانی را در سمت باد رو به راه انداختند

3. A metre is a unit of length and a kilogram is a unit of weight.
[ترجمه ترگمان]متر یک واحد طول و یک کیلوگرم واحد وزن است
[ترجمه گوگل]متر یک واحد طول و یک کیلوگرم واحد وزن است

4. There was disappointment for our trio of 200 metre runners, all of whom failed to reach the final.
[ترجمه ترگمان]برای سه of ۲۰۰ متر، ناامیدی وجود داشت، که همه آن ها نتوانستند به فینال برسند
[ترجمه گوگل]ناامیدی برای سه نفر ما از دونده های 200 متر بود که همه آنها نتوانستند به فینال برسند

5. It's two and a half metres high and one metre wide.
[ترجمه ترگمان]دو متر ارتفاع دارد و یک متر پهنا دارد
[ترجمه گوگل]این دو و نیم متر و یک متر گسترده است

6. The standard of length in France is the metre.
[ترجمه ترگمان]استاندارد طول در فرانسه متر است
[ترجمه گوگل]طول استاندارد در فرانسه متر است

7. It is about a metre in length.
[ترجمه ترگمان]طول آن حدود یک متر طول دارد
[ترجمه گوگل]این یک متر طول دارد

8. The average UK coal seam is one metre thick.
[ترجمه ترگمان]رگه ذغال سنگ به طور متوسط یک متر ضخامت دارد
[ترجمه گوگل]متوسط ​​دریای زغال سنگ یک متر ضخامت دارد

9. Prices start at £ 95 a metre for printed cotton.
[ترجمه ترگمان]قیمت در حدود ۹۵ پوند برای پنبه چاپی شروع می شود
[ترجمه گوگل]قیمت برای پنبه چاپی با قیمت 95 پوند آغاز می شود

10. Short-wave radio uses the 20-50 metre band.
[ترجمه ترگمان]رادیو موج کوتاه از باند ۲۰ - ۵۰ متر استفاده می کند
[ترجمه گوگل]رادیو موج کوتاه از موج 20-50 متر استفاده می کند

11. We only sell it by the metre.
[ترجمه ترگمان]ما فقط آن را به متر می فروشیم
[ترجمه گوگل]ما فقط آن را با متر می فروشیم

12. Purvis is down for the 200 metre freestyle event.
[ترجمه ترگمان]Purvis برای این رویداد ۲۰۰ متر آزاد است
[ترجمه گوگل]Purvis برای مسابقه 200 متری آزاد است

13. It's only a low wall-about a metre high.
[ترجمه ترگمان]فقط یک دیوار کوتاه است - حدود یک متر ارتفاع
[ترجمه گوگل]این فقط یک دیوار کم است - حدود یک متر بالا

14. Space the posts about a metre apart.
[ترجمه ترگمان]فضایی که حدود یک متر از هم فاصله دارد
[ترجمه گوگل]فضای پست حدود یک متر از هم جدا

پیشنهاد کاربران

معنی گفته شده کنتور اشتباه اس ومعنی کلمه ی meter ، کنتور است. لطفا آن را تصحیح فرمایید.

کلمات meter و metre هر دو به یک معنا بوده و کلمه metre در زبان بریتیش استفاده می شود و meter در زبان امریکن . اما در زبان بریتیش meter به معنای کنتور هم کاربرد دارد .
“Metre” is the British spelling of the unit of length equal to 100 cm, and “meter” is the American spelling of the same unit. However, “meter” is also used in British English, but it means something different. A “meter” in British English is an instrument for measuring.


کلمات دیگر: